1-9 قلمرو موضوعی 8
1-10تعریف نظری واژه ها 9
1-10-1هوش سازمانی 9
1-10-2رهبری تحول آفرین 10
1-11تعریف عملیاتی واژه ها 11
فصل دوم(مبانی نظری ومروری بر ادبیات موضوعی وپیشینه تحقیق)
2-1مقدمه 12
2-2 مبانی نظری 12
2-3 هوش سازمانی 13
2-3-1تاریخچه هوش سازمانی 22
2-3-2ابعاد وویژگی های هوش سازمانی 23
2-3-3چهارتوانمند سازی کلیدی هوش سازمانی 25
فهرست مطالب صفحه
2-3-4اهمیت هوش سازمانی 26
2-3-5مقایسه هوش انسانی وهوش سازمانی 28
2-3-6هوش سازمانی وهوش مصنوعی 30
2-3-7رویکردهای هوش سازمانی 31
2-4رهبری 47
2-4-1رهبری تحول آفرین 48
2-4-2ویژگیهای رهبری تحول آفرین 50
2-4-3فرآیند رهبری تحول آفرین 51
2-4-4رویکردهای رهبری تحول آفرین 52
2-4-5اهمیت رهبری تحول آفرین 56
2-5 ارائه مدل مفهومی تحقیق 58
2-6چارچوب نظری 59
2-7پیشینه تحقیق 60
فصل سوم(روش شناسی تحقیق)
3-1مقدمه 74
3-2 روش تحقیق 74
3-3 نحوه اندازه گیری متغیرها 75
3-4 قلمرو موضوعی 83
3-5قلمرو مکانی 84
3-6 قلمرو زمانی 84
3-7 جامعه آماری ونمونه آماری 84
3-8 روش گردآوری داده ها 85
3-8-1مطالعات کتابخانه ای 85
3-8-2مطالعات میدانی 85
3-9 مقیاس بندی پاسخ سوالات پرسش نامه 86
3-10 روایی وپایایی ابزار 87
فهرست مطالب صفحه
3-10-1روایی ابزار 87
3-10-2اعتبار محتوای پرسشنامه 87
3-10-3پایایی پرسشنامه 88
3-11 روش های تحلیل داده ها وآزرمون فرضیات 90
فصل چهارم(تجزیه وتحلیل داده ها)
4-1مقدمه 92
4-2آمار توصیفی پاسخگویان 92
4-2-1ویژگیهای توصیفی جامعه ازلحاظ جنسیت 92
4-2-2ویژگیهای توصیفی جامعه ازلحاظ وضعیت تحصیلی 93
4-2-3ویژگیهای توصیفی جامعه ازلحاظ سن پاسخگویان 94
4-2-4ویزگیهای توصیفی جامعه ازلحاظ سابقه خدمت 95
4-3آمار استنباطی 96
4-3-1تعیین نوع داده های متغیر های پژوهش 97
4-3-2تجزیه وتحلیل فرضیه اصلی 98
4-3-3تجزیه وتحلیل فرضیه فرعی 98
4-4 خروجی های نرم افزار 109
فصل پنجم(خلاصه،نتایج وپبشنهادات)
5-1خلاصه 128
5-2 نتیجه گیری 129
5-3 محدودیت ومشکلات پژوهش 131
5-4پیشنهادات 131
5-5 پیشنهادات برای پژوهشگران آتی 132
منابع وماخذ 134
چکیده انگلیسی 138
پیوست 139
فهرست جداول: صفحه
جدول 2-1 مقایسه هوش انسانی وسازمانی 30
جدول3-1 متغیرهای پژوهش 76
جدول3-2مقیاس سوالات پرسشنامه 87
جدول 3-3 ضرایب آلفای کرونباخ 90
جدول4-1 توزیع فراوانی وضعیت جنسیتی پاسخگویان 92
جدول 4-2 توزیع فراوانی وضعیت تحصیلی پاسخگویان 93
جدول 4-3توزیع فراوانی وضعیت سنی پاسخگویان 94
جدول 4-4توزیع فراوانی وضعیت سابقه خدمت پاسخگویان 95
جدول4-5 نوع توزیع داده ها 97
جدول4-6 آزمون اسپیرمن رابطه هوش سازمانی ورهبری تحول آفرین 98
جدول4-7 آزمون اسپیرمن رابطه چشم اندازراهبردی ورهبری تحول آفرین 99
جدول4-8آزمون اسپیرمن رابطه بین چشم انداز راهبردی ومولفه های رهبری تحول آفرین 99
جدول4-9آزمون اسپیرمن رابطه بین سرنوشت مشترک ورهبری تحول آفرین 100
جدول 4-10 آزمون اسپیرمن رابطه بین سرنوشت مشترک ومولفه های رهبری تحول آفرین 101
جدول 4-11 آزمون اسپیرمن رابطه بین میل به تغییر ورهبری تحول آفرین 102
جدول 4-12 آزمون اسپیرمن رابطه بین میل به تغییر مولفه های رهبری تحول آفرین 102
جدول4-13 آزمون اسپیرمن رابطه بین روحیه ورهبری تحول آفرین 103
جدول 4-14 آزمون اسپیرمن رابطه بین روحیه ومولفه های رهبری تحول آفرین 103
جدول 4-15 آزمون اسپیرمن رابطه بین همسویی وتجانس ورهبری تحول آفرین 104
جدول 4-16 آزمون اسپیرمن رابطه بین همسویی وتجانس ومولفه های رهبری تحول آفرین 105
جدول 4-17 آزمون اسپیرمن رابطه بین بکارگیری دانش ورهبری تحول آفرین 106
جدول 4-18 آزمون اسپیرمن رابطه بین بکارگیری دانش ومولفه های رهبری تحول آفرین 106
جدول 4-19 آزمون اسپیرمن رابطه بین فشارعملکرد ورهبری تحول آفرین 107
جدول 4-20 آزمون اسپیرمن رابطه بین فشارعملکرد ومولفه های رهبری تحول آفرین 107
جداول خروجی های نرم افزار SPSS 109
فهرست اشکال صفحه
شکل2-1مقایسه ساختار مکانیکی وارگانیکی 36
شکل2-2 چارچوب هوش سازمانی ویلیام هلال 38
شکل2-3 مدل هوش سازمانی لیبووتیس 39
شکل2-4 چارچوب هوش سازمانی شوانینگر 40
شکل2-5 مدل کنترل سیستمی 41
شکل 2-6 ساختارسازمان هوشمند 43
شکل2-7 مدل هوش سازمانی وریارد 44
شکل 2-8 فرایند رهبری تحول آفرین 52
شکل 2-9 منافع فردی وسازمانی رهبری تحول آفرین 57
فهرست نمودارها:
نمودار2-1 مدل هوش سازمانی آلبرشت 22
نمودار2-2چشم اندازاجرایی هوش سازمانی 26
نمودار2-3 چارچوب مفهومی تحقیق 59
نمودار4-1 نموداردایره ای مربوط به جنسیت پاسخگویان 93
نمودار4-2نمودار مستطیلی مربوط بخ وضعیت تحصیلی پاسخگویان 94
نمودار4-3نمودارمستطیلی مربوط به وضعیت سنی پاسخگویان 95
نمودار4-4 نمودارمستطیلی مربوط به وضعیت سابقه خدمت پاسخگویان 96
چکیده:
سازمانها مبتنی بردانش هستند که به طورمستمر، مخزن ایده های خودرا توسعه می دهد که هوش سازمانی دقیقا همان مفهومی است که دغدغه این سازمان ها رانشانه رفته است. ازطرفی سازمان ها با محیط رقابتی مواجه اند وهمواره نیاز به تغییرات ریشه ای وخلاقیت احساس می شود. رهبری تحول آفرین، اساس وشالوده این تغییرات است. بنابراین نیاز به رهبرانی خلاق و تحولی که بتوانند دیدگاه منظم و جدید درسازمانها را به وجود آورند می باشد. هدف تحقیق این پژوهش بررسی رابطه هوش سازمانی و سبک رهبری تحول آفرین مدیران اداره های شهرستان گرمسار است. روش انجام تحقیق توصیفی ـ پیمایشی می باشد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل دوپرسشنامه هوش سازمانی آلبرخت وپرسشنامه چندعاملی رهبری بس آولیو می باشد. پایایی ابزار تحقیق از طریق آزمون آلفای کرونباخ درپرسشنامه هوش سازمانی برابر 85/0 ودرپرسشنامه چندعاملی رهبری برابر 89/0 بدست آمده است. جامعه آماری مورد پژوهش شامل کلیه مدیران ارشد و میانی اداره های شهرستان گرمسار که تحت بودجه دولتی هستند می باشند. حجم جامعه آماری مدیران به تعداد 150 نفر می باشند که براساس تعیین حجم نمونه مبتنی برجدول مورگان حداقل 109 نفر می باشد که با احتساب 20 درصد احتمال عدم بازگشت پرسشنامه تعداد 131 پرسشنامه توزیع و در نهایت 111 پرسشنامه بصورت کامل به محقق عودت داده شد. در ضمن با توجه به اینکه لیست کامل مدیران دراختیاربود، نمونه مورد نظر به صورت تصادفی ساده انتخاب شدهاند.
برای تبیین توزیع جامعه نمونه، ازآزمون کولموگروف اسمیرنوف استفاده شده است که درمتغیرهای رهبری تحول آفرین وسرنوشت مشترک ومیل به تغییر وهمسویی وتجانس وبکارگیری دانش وفشار عملکرد نرمال نمی باشد و دردومتغیر چشم انداز راهبردی وروحیه، نرمال می باشد.
نتایج حاصل از اجرای آزمون ضریب همبستگی نشان می دهد، بین دو متغیر هوش سازمانی و رهبری تحول آفرین رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.
کلیدواژه ها:هوش، هوش سازمانی،رهبری، رهبری تحول آفرین، مدیر
فصل اول
کلیات پژوهش
1-1مقدمه:
درسالهای اخیر، سازمانها وشرکت های مختلف، پیوستن به روند دانش را آغاز کرده اند ومفاهیم جدیدی چون “کاردانشی”،”دانشگر”،”سازمان دانشی” درحال جایگزین شدن با کاریدی، کارگر وسازمان سنتی هستند. دراکر دربه کارگیری این واژگان خبرازایجاد نوع جدیدی ازسازمانها رامی دهد که درآنها به جای قدرت بازو، قدرت ذهن حاکمیت دارد. براساس این نظریه درآینده جوامعی انتظار توسعه وپیشرفت خواهند داشت که سهم بیشتری ازدانش را به خود اختصاص دهند نه سهم بیشتری ازمنابع طبیعی را. منابع بدون دانش هرز می روند ونعمت نمی شوند، بلکه محنت وزحمت آفرین هستند. دانش منبع بالقوه ایست که کشف کننده منابع دیگر است ودرون دادهای سازمان راابدی ولایزال می سازد. دانشی که ازامواج دریا وجریان باد انرژی می سازد، دانشی توسعه بخش وآفریننده است ودانشی که باسوزاندن جنگلها وذخائر فسیلی گرما می سازد، دانش مصرف کننده وکاهنده است. درعصر حاضر تنها راه توسعه پایدار وایجاد ثروت، تربیت نیروی دانش است. سازمان دانشی به توانمنمدی هایی دست می یابد که قادراست ازنیروی اندکی، قدرتی عظیم بیافریند. سازمان مبتنی بردانش سازمانی است که به طور مستمر مخزن ایده های خود را توسعه می دهد. بدین منظور، این سازمانها ایده ها را ازدست افراد بیرون کشیده، موانع موجود برسرراه اشتراک گذاری وپخش ایده ها را ذخیره کرده وپخش می کنند. این سازمانها اطلاعات ویادگیری رادرکل سازمان جاری می سازند. (harari,oren,1995)
افراد، فرآیندها وتکنولوژی، سه عنصر اصلی هرمحیط سازمانی هستند. دراین پایان نامه برافراد تاکید می کند. اهمیت ونقش مدیران درسازمانهای عصر حاضر برهیچکس پوشیده نیست. استفاده بهینه ازاین منبع موجبات موفقیت سازمانها را فراهم می نماید. امروزه سازمانهای کمی وجود دارد که انواع فرهنگها، ساختار ورهبری موردنیاز، برای تبدیل تونایی فکری جمعی کارکنان به مزیت رقابتی رادارا باشند. دربیشتر سازمانها، به هدر دادن دانش افراد خیلی پیش پا افتاده تلقی می شود به طوریکه این مسئله به یک حقیقت ناخودآگاه درزندگی سازمانی تبدیل شده است. عموما سازمانها پیش ازآنکه توسط رقیبانشان مورد آسیب قرار گیرند، خودشان به خود آسیب می زنند. ممکن است کارکنان یک سازمان خیلی باهوش بوده وبرای انجام دادن کارهای بزرگ توانمند باشند، اما نیروی تجمعی مغزی آنان به هدررود. تصور کنید وقتی کارکنان هرروز صبح برای کارکردن می روند، باخود عدد معینی ازبهره هوشی را همراه می آورند. وقتی که مابه آنان پولی می پردازیم، مایک گزینه(فرد)را، باآن نمره IQ را(برای مدت زمانی) خریداری کرده ایم. درپایان هرروز مامی توانیم ازآن نمره هوشی استفاده کرده باشیم یاآن را ازدست داده باشیم. هوش سازمانی دقیقا همان مفهومی است که این دغدغه سازمانها رانشانه رفته است.(alberecht karl, 2003)
هوش سازمانی نخستین بار دردهه نود دردانشگاه استانفورد بامطالعه 164 سازمان درکشورهای مختلف وارتباط آن باعملکرد سازمانها معرفی گردید. هوش سازمانی معیارکمی برای کارآمدی سازمان درانتشار اطلاعات، تصمیم گیری واجرا می باشد. بهره هوش سازمان ها نیز همانند بهره هوشی افراد قابل اندازه گیری است. سازمانهای باهوش، توان ذهنی خودرا نیز همانند توان فیزیکی شان افزایش می دهند. (پیری،1385)
ازطرف دیگر، سازمانها بامحیط رقابتی جهانی مواجهند، همواره نیاز به تغییرات ریشه ای وخلاقیت های کارذی احساس میشود. نیروی رقابتی جهانی، سازمانهای امروزی رامجبور می کند که بعدازده ها سال ادامه روش ها ورویه های کاری ثابت خود، روش های کاری جدید راجایگزین کنند، به گونه ای که سازمانهای که دارای ثبات کاری نیستند برای اینکه ازقافله رقابت عقب نمانند ازنوعی ثبات نسبی برخوردار می شوند. تحولات اساسی وبنیادی است و سازمانهای امروزی اگر قادر به انطباق باتغییرات محیطی نباشند، به سرعت ازگردونه رقابت خارج وجای خود را به رقبا خواهند داد. سازمانهایی می توانند خودراباشرایط تطبیق دهند ودرگود رقابت باقی بمانند که مدیران ورهبری کارآمد، تغییرگرا ویا چشم اندازی بلندمدت داشته باشند. بنابراین شناسایی نقاط قوت وضعف درونی همراه بافرصتها وتهدیدهای محیطی ضروری است. درچنین شرایطی سازمانها نیاز به رهبرانی دارند که سازمانهای خصوصی یادولتی رابه پدیده هایی با توانایی بیشتر برای ادامه حی