۱-ویـژگی هـای فـردی
شـامل صـفات شـخصیتی، سـلامت عـاطفی، ارزش ها، نـگرش ها و بـاورهاست. ویژگی های فردی که تحت تأثیر ساختار ژنتیکی وتاریخچه زندگی وتجارب فرد می باشد، نقش تعیین کننده در رفتارهای شخص دارند و نوع تعاملات او را در رابطه با دیگران از جمله با همسر تعیین می کنند. به عنوان نمونه انعطاف پذیری عنصر اساسی زندگی زناشویی است و لازمۀ رسیدن به تفاهم و درک متقابل، پذیرش واقعیت ها و نیازهای یکدیگر، برخورداری از میزانی انعطاف پذیری می باشد. همچنین برخورداری از عزت نفس به فرد کمک می کند تا ارتباطات مثبت تری شکل داده و متقابلاً بتواند با احترام به نیازهای همسر توجه کند به جای اینکه دست به اقدامات تدافعی و تهاجمی بزند. در مقابل وجود ویژگی های منفی همچون افسردگی و یا تکانشی بودن، تعاملات زوج هارا یا به حداقل می رساند و یا منجر به شکل گیری ارتباطات منفی می شود؛ به گونه ای که تبادلات رفتاری به جای اینکه پاداش بخش باشد، تنبیه کننده و رابطه ها تدریجاً ضعیف می شوند. تغییر ویژگی های فردی دشواراست و به همین منظور دو نفر که قصد ازدواج با هم ازدواج دارند، لازم است از ویژگی های فردی خود و نیز دیگری آگاهی نسبی داشته باشند. درانتخاب همسردرنظر گرفتن این ویژگی ها مهم است (فقیرپور،۱۳۸۴).
۲-ویژگی های زوجی
در حالی که ویژگی های فردی به خود فرد معطوف می شود، ویژگی های زوجی به دونفر که می خواهند با هم ازدواج کنند، معطوف است. این ویژگی ها مواردی همچون، مهارت های ارتباطی و حل تعارض دو نفر، میزان آشنایی، شباهت ارزش ها، اهداف و . . . را در بر می گیرد. در این مورد دو نفر را به عنوان یک نظام یکپارچه مورد توجه قرار می دهند. مثلا ً وقتی شخص«الف» با شخص «ب» شروع به صحبت می کند، ممکن است تعاملات منفی بوجود آید اما زمانی که همان شخص با شخص «ج» وارد ارتباط می شود، امکان دارد مشکلی وجود نداشته باشد، بنابرای نوع تعامل دو نفری، صرف نظر از ویژگی های فردی، می تواند مهم باشد. همچنین شباهت ارزش ها و اهداف، نقش اساسی دارند. هرچقدرافراداز نظرارزش ها، اهداف، باورها و طرز تفکر به یکدیگر شباهت بیشتری داشته باشند امکان درک و تفاهم متقابل بیشتری فراهم می شود (فقیرپور، ۱۳۸۴).
۳-بافت رابطه ای
بافت رابطه ای مواردی همچون زمینه ی خانوادگی، کیفیت ازدواج وزندگی مشترک پدرومادر، کیفیت روابط خانوادگی، سن ازدواج، میزان تاییدازدواج از طرف دوستان و والدین و … را در بر می گیرد .
یکی از مقوله های اساسی در مشاوره قبل ازدواج، توجه به زمینه خانوادگی افرادو به طورکلی نقش خانواده است. به هیچ عنوان نمی توان خانواده یک دختر وپسر را که قصد ازدواج دارند نادیده گرفت زیرا، خانواده علاوه بر اثر گذاری های آشکار تاثیراتی بر شخص به جای می گذارد که ممکن است تدریجا نمایان شوند و یا به طور غیر مستقیم خود را نشان دهند. شیوه تعامل پدر و مادر، نحوه اعمال نقش های همسری، طرز تلقی دربارهء ازدواج، غالب فکری موجود درباره ازدواج، انتظارات، درجه استقلال دختر یا پسر و میزان اهمیتی که برای فرد قایل می شوند و همه، بخش اساسی زندگی زناشویی است(فقیرپور،۱۳۸۴)
۲-۶-چالش های عمده زندگی
۱-ایجاد اعتماد
توماس مالون[۱] (۲۰۰۴) معتقدند که اعتماد یعنی شریک کردن خود واقعی با دیگری، باعلم به اینکه مورد تمسخرواستهزا ومورد تجاوز وتعدی قرارنخواهیم گرفت، بلکه حمایت خواهیم شد. عناصرایجاداعتماد: ازخودگذشتگی بدون رنجیدن واهدای خودبه دیگری ودریافت ازدیگری عاملی است که ایجاداعتمادمی کند. عنصردیگری که دررشداعتماد دخیل است، احساس منحصربودن وویژه بودن ارتباط است. همسرانی که گزارش می دهند باهم صمیمی هستند، به نظرمی رسدکه پیوندوتعهد ویژه ای نسبت به هم دارند. چیزی همانند تعهد یک انجمن سری که مانع وروددیگران به کانون می شود . منبع دیگراعتماد، افزایش درک وفهم همسران ازیکدیگراست.
۲-تعادل بین نیازبه وابستگی ونیازبه استقلال
بسیاری ازدرمانگران معتقدندکه ماتعادل بین نیازبه نزدیک بودن ونیازبه دوربودن را باچرخه ای منظم ازحرکت به سوی نزدیک شدن وسپس دورشدن ودوباره نزدیک شدن برقرارمی کنیم. این نزدیک شدن ودورشدن، چرخه ای سه مرحله ای راشکل می دهد. این سه مرحله عبارتنداز:
الف ـ مرحله بسط
زمانی که به همبستگی وحمایت ازیکدیگردست می یازیم.
ب ـ مرحله قبض
زمانی که درخودهستیم وازهمسرخوددوری می کنیم.
ج ـ مرحله عزم
زمانی که تلاش می کنیم تا ازسرخوردگی وناامیدی قبلی خودنسبت به همسرمان عبورکنیم وبه یک حس عمیق ودورنگر دست یابیم واحساسات ناامیدانه ی خودرا آرام کنیم، تابتوانیم مجددا به آنهابپردازیم (میرصادقی،۱۳۸۴).
رقیبان زندگی مشترک
زمانی که دونفرباهم ازدواج می کنند، دوستان همسر، ارتباطات باقی مانده ازقبل ومجموعه ی خواهران وبرادران همسر، ممکن است باعث ترس وحسادت شود. برای این منظوراول ازهمه بایدآگاه باشیم که «می ترسیم»ودوم این که برای خطری که ازآن «می ترسیم»تدبیری بیاندیشیم وکاری انجام دهیم. اگرخانمی ازارتباط همسرش باخانمی دیگرمی ترسد، این لزوماً بدین معنانیست که ترس خودرا نادیده بگیرد. بلکه لازم است اول ازهمه بداندکه می ترسدودوم اینکه تدبیری بیاندیشدودراین مرحله مشورت ومشاوره بسیاراهمیت دارد.دراندیشیدن تدبیر، بسیاربجاست که از نظرات افرادامین، متخصص وباتجربه استفاده کنیم(میرمحمدصادقی،۱۳۸۴).
[۱] .Thomas Malone