عوامل مؤثر بر سلامت روان
همهی متخصصان معتقدند که سلامت روان در تحول شخصیت واحد نقش بنیادین دارد. تصور تحول موزون انسان بدون وجود سلامت روان غیر ممکن است. بی شک عوامل متعددی بر سلامت روان تأثیر میگذارند که فهرست کردن همهی آنها دشوار است، چرا که وجود تفاوتهای فردی ممکن است به تنوع در عوامل مؤثر بر سلامت روان بیانجامد، با این حال یافته های حاصل از پژوهشها در زمینه های زیست شناسی و علوم اجتماعی دانش ما را درباره عواملی که ممکن است سلامت روان را تحت تأثیر قرار دهند وسعت بخشیدهاند (خزل پور،۱۳۹۰).
برخی از الگوهای مهمی که علت اختلال روانی را از زوایای گوناگون مورد بررسی قرار میدهد عبارتند از:
الگوی پزشکی
بر نقش شرایط اندام و از زوایای گوناگون که می تواند کنش مغز را تحت تأثیر قرارداده و به اختلال روانی بیانجامد، تأکید ورزیده است.
الگو روان تحلیلگری
در وهلهی نخست بر موقعیتهای تنش زایی که به وسیلهی اضطراب، متضمن تهدید برای افراد است متمرکز می شود. چنانچه فرد به طور مؤثر با موقعیت اضطرابی سازش حاصل کند، اضطراب حذف می شود و در صورتی که اضطراب و تنش ادامه یابد فرد نوعاً به مکانیزم های دفاعی گوناگون، که سلامت روان وی را تحت تأثیر قرار می دهند متوسل می شود، این الگو به تجارب آغازین کودک در خانواده که به وسیلهی هدایت نادرست والدین سرکوب شده است اهمیت بسیار میدهد.
الگوی رفتاری نگری
یادگیری معیوب را عامل اساسی اختلال روانی می داند، سلامت روان به طور گستردهای توسط شکست در یادگیری رفتارهای سازش یافته ضروری یا ناکامی در تسلط یافتن بر موقعیتهای اجتماعی به طور موفقیت آمیز تحت تأثیر قرار میگیرد. ناگفته پیداست که رفتارهای سازش نایافته مانند سایر مهارت ها، از محیط آموخته می شود.
الگوهای هستینگرـ انسانینگر
بر توقف با تحریف تحول فرد به عنوان عامل اساسی که بر سلامت روان اثر میگذارد تأکید میورزد. این الگوها بر تقویت انگیزش و شکل گیری «خود» در فرد تأکید می کنند چنان چه فرد مجالهای رشد فردی و خودشکوفایی را انکار کند اضطراب ناامیدی و ناکامی را تجربه خواهد کرد. در نهایت به سازگاری خواهد انجامید، این الگو بیانگر این نکته است که انحراف از طبیعت انسانی که اساساً رو به توحید یافتگی و سازندگی دارد، به وسیلهی شرایط ناخوشایند محیطی موجب سازش نایافتگی می شود (آریا،۱۳۸۸).
سلامت روان در مکاتب مختلف
در این بخش به اختصار به تشریح سلامت روان بر اساس مکاتب مختلف روانشناسی و روانشناسان برجسته هر دیدگاه در مورد سلامت روان و ویژگیهای افراد برخوردار از سلامت روانی بالا میپردازیم.
رویکرد زیستگرایی
این مکتب، که روانپزشکی از آن نشأت میگیرد، در مطالعه رفتار انسان بر بافتها و اعضای بدن اهمیت زیادی قائل است. در حقیقت این دیدگاه به بیماری روانی بیشتر از سلامت روانی توجه دارد، چرا که بیماری روانی را زمره سایر بیماریها قرار میدهد. دیدگاه روانپزشکی در تبیین بیماری روانی از الگوهای علوم پزشکی بهره میگیرد و به پدیده ها و اختلالهای فیزیولوژی اهمیت میدهد. این دیدگاه در مورد انسان معتقد به اصل تعادل حیاتی میباشد و بر این اساس سلامت روانی، نظام متعادلی است که خوب کار کند. اگر این تعادل بر هم بخور فرد به بیماری روانی دچار میگردد(نعمت زاده،۱۳۹۲).