اهمیت اجتماعی و اقتصادی بهداشت روانی (سلامتروانی)
طبق تعریف سازمان بهداشت، بهداشت روانی در درون مفهوم کلی بهداشت جای میگیرد و بهداشت یعنی توانایی کامل برای ایفای نقشهای اجتماعی، روانی و جسمی بهداشت، تنها نبود بیماری یا عقب ماندگی نیست. در این تعریف همان طور که ملاحظه می شود، سازگاری با محیط اهمیت زیادی دارد، طبق این تعریف شخصی که بتواند با محیط خود (اعضای خانواده، همسایگان، همکاران و به طور کلی اجتماع) خوب سازگار شود، از نظر بهداشت روانی بهنجار خواهد بود. این اشخاص با تعادل روانی پیش خواهد رفت، تعارضهای خود را با دنیای بیرون و درون حل خواهد کرد و در مقابل ناکامیهای اجتناب ناپذیر زندگی مقاومت خواهد نمود (نوید و راتوس[۱]،۲۰۰۷، ترجمه سیدمحمدی،۱۳۸۹).
اگر کسی توان انجام این کارها را نداشته باشد و در نتیجه با محیط خود به شیوه نامناسب و دور از انتظار برخورد کند از نظر روانی بیمار محسوب خواهد شد، زیرا با این خطر رو به رو خواهد بود که تعارضهای حل شده خود را به صورت نوروز نشان دهد و به شخص نوروتیک تبدیل شود. در هر جامعهای کودکان و نوجوانان درصد قابل ملاحظهای از جمعیت را تشکیل می دهند که به علت خصوصیات جسمی و روانی و اجتماعی که دارند بسیار آسیبپذیر میباشند و یکی از خطوط فرعی بالا بردن سطح سلامت روانی در مراحل مختلف رشد از دوره جنین تا پیری میباشد، که این عمل از طریق مقابله و مبارزه با شرایط بالقوه و استرسزا و زیان باری که منجر به وقوع ناپذیر فقر و جهل و نابسامانی خانوادگی و اختلالات آموزشی و اجتماعی میباشد. تحقیقات انجام شده در رابطه با بهداشت روانی کودکان و نوجوانان حاکی از این است که شیوه اختلالات روانی در بین کودکان و نوجوانان ۳ تا ۱۵ سال در کشورهای پیشرفته ۵ تا۱۵ درصد میباشد. این رقم در مورد کشورهای در حال توسعه نیز صادق میباشد. منابع علمی همچنین گویای این واقعیت هستند که مسئله بهداشت روانی کودکان و نوجوانان تحت تأثیر تغییرات اجتماعی و سیاسی نیز قرار میگیرد. چنانچه در کشورهای پیشرفته اختلالات روانی و بین کودکان و نوجوانان شهری نسبت به کودکان و نوجوانان روستایی، یا شهرهای کوچک بیشتر شود، و این افزایش را مربوط به مشکلات موجود در خانواده میدانند که ناشی از، اختلافات پدر و مادر، افسردگی و یا انحرافات والدین میباشد و یا این که به علت شرایط اجتماعی ـ اقتصادی موجود در جامعه است. بنابراین، بهداشت روانی مردم از اهمیت بسزایی برخودار است و به همین دلیل امروزه جوامع مختلف بسیج شده اند تا سیاستهای مربوط به بهداشت روانی و پیش بینی بیماریهای روانی را سازمان دهند. این سیاستها، که میتوانند ارزشهای انسانی و اقتصادی بسیار بالایی داشته باشند، ایجاب می کنند که پیش از هر چیزی نیازهای بهداشت روانی شناخته شوند. منظور از نیازهای بهداشت روانی این است که عوامل تضمین کننده آن، مخصوصاً در مورد کودکان را بشناسیم، و به علتهای اختلال آن پی ببریم و با چگونگی درمان آنها آشنا شویم (گنجی، ۱۳۷۶، به نقل از خزل پور،۱۳۹۰).
در سال ۱۹۴۸، کمیسیون مقدماتی سومین کنگره جهانی بهداشت روانی یک تعریف دو قسمتی ارائه میدهد:
الف) بهداشت روانی حالتی است، که از نظر جسمی، روانی و عاطفی، در حدی که با بهداشت روانی دیگران انطباق داشته باشد. برای فرد مطلوبترین رشد را ممکن سازد.
ب)جامعه خوب جامعهای است که برای اعضای خود چنین رشدی را فراهم می کند، و درعین حال، رشد خود را تضمین مینماید و نسبت به سایر جوامع پر باری نشان میدهد (پارسایی کیا،۱۳۹۰).
[۱] – Navid & Rathus