“
اسلام پژوهانی چون گلدزهیر و ایزوتسو نیز جهل را در برابر حلم دانسته اند.
سه ) در برابر عقل :
اگر جهل در مقابل عقل قرار بگیرد جهل به معنای عمل نسنجیده می شود و جاهل هم کسی می شود که کارهای سفیهانه و دور از عقل و افکار غلط و غیر عقلایی میکند.
پس به طور کل از کلمات لغویان استفاده می شود نادانی و عمل نسنجیده دو معنای مهم جهل است.
پس اگر جهل در مقابل علم استفاده شود به معنای نادانی و اگر در مقابل عقل به کار رود به معنای عمل نسنجبیده است.
بنابرین با تمام این تفاضیل جاهل را به این شکل می شود معنا کرد. که جاهل کسی است که بدون علم و آگاهی نسبت به چیزی اعتقاد و باور داشته باشد و آن را عمل کند و یا با کارهای سفیهانه و دور از عقل و غیر عقلایی از آن پیروی نماید.
۲ – ۲ – ۲ – گفتار دوم – کاربرد و مشتقات جهل و پاسخ به یک شبهه
« کاربرد و مشتقات جهل در قرآن »
ترکیبات این ماده جهل در مجموع بیست و چهار بار به صورت اسم و فعل در قرآن به کار رفته است و مشتقات رسمی و فعلی آن به صورت جاهل ، جاهلون ، جاهلین ، جهاله ، یجهلون ، تجهلون ، جهول میباشد. [۷۱] در این جا برخی از آیات که مشتقات واژه جهل در آن ها آمده است ، ذکر می شود :
خداوند در قرآن کریم می فرماید : ( یوسف ) گفت ؛
« پروردگارا زندان نزد من محبوب تر است از آنچه این ها مرا به سوی آن می خوانند و اگر مکر و نیرنگ آن ها را از من بازنگردانی به سوی آن ها متمایل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود. [۷۲] »
در این جا ماده جهل به صورت اسم یعنی ” الجاهلین ” به کار رفته است. در سوره دیگر به این شکل آمده است که :
« ای « پیغمبر » چنانچه اعراض آن ها تو را سخت میآید اگر توان نردبانی بر آسمان بر افراز تا آیتی بر آن ها آوری ، اگر خدا می خواست همه را مجتمع هدایت می کرد پس تو البته از آن جاهلان نباش. [۷۳] »
در این جا هم ماده جهل به صورت اسم ” الجاهلین ” به کار رفته به این صورت که خداوند به پیامبر اکرم ( ص ) دستور داده است که از جاهلان نباشد.
و هم چنین این که در سوره دیگر آمده است.
« و بنی اسرائیل را از دریا به ساحل سلامت رساندیم. پس به قومی که در پرستش بت های خود متوقف بودند برخورده و به آئین بت پرستی مایل شدند گفتند ای موسی برای ما خدایی مثل خدایانی که این بت پرستان را است ، « دیدنی و محسوس » مقرر کن. موسی در جواب تقاضای جاهلانه قوم گفت : شما مردم سخت و نادانی هستید. [۷۴] »
در این آیه هم ماده جهل به صورت فعل مضارع ” تجهلون ” آمده است به این صورت که موسی به قوم خود ، که از او تقاضای خدایی بر ساخته داشتند ، نسبت جهل داده است.
و هم چنین در سوره دیگری خداوند تبارک و تعالی می فرماید : « ما بر آسمان ها و زمین و کوه های عالم و قوای عالی ئو دانی ممکنات عرض اندام کردیم و همه از تحمل آن امتناع ورزیده ، اندیشه کردنند تا انسان ناتوان پذیرفت و انسان هم در مقام آزمایش و ادای امانت بسیار ستم کار و نادان بود. [۷۵] »
در این جا نیز ماده جهل به صورت ” جهول ” به کار رفته شده است. به این صورت که خداوند ، انسان که بار امانت را پذیرفته است « جهول » نامیده است.
و در ادامه نیز می توان به ” آیه ۱۷ سوره نساء ” و ” آیه ۵۴ سوره انعام ” و ” ۱۱۹ سوره نحل ” اشاره کرد که در آن ماده جهل به کار رفته است.
بدین صورت که ماده جهل و جهالت در مورد کسانی به کار رفته است که از سر نادانی کار ناشایستی انجام دادهاند.
و هم چنین دیگر آیاتی که مجالی برای بیان و ذکر آن نیست.
« کاربرد و مشتقات جهل در روایات »
در ادامه برخی از روایاتی که مشتقات جهل در آن آمده را ذکر میکنیم.
امام علی ( ع ) می فرمایند :
” اعظَمُ المَصائِبِ الجهل : [۷۶] « بزرگ ترین مصیبت نادانی است. » و هم چنین می فرمایند :
” العقلُ یَهدی و یُنجی ” ، ” و الجهل یغوی و یردی ” [۷۷]
« عقل راهنمایی میکند و نجات میدهد و نادانی گمراه میکند و نابود می گرداند. »
رسول خدا ( ص ) می فرماید :
” اِنَّ الجاهِلَ مَن عَصَی الله و ان کانَ جمیلَ المَنظرِ عظیم الحظر “
« نادان کسی است که نافرمانی خدا کند ، اگر چه زیبا چهره و دارای موقعیت بزرگی باشد. [۷۸] »
و در جایی دیگر می فرماید :
” قلبٌ لیسَ فیهِ شیٌء من الحکمهِ کبیتٍ خَرِبٍ فَتَعَلّموا و عَلَّمُوا و تَفَقَّهوا و لا تَمونوا جُهالًاَ فاِنَّ الله لا یعذِرُ عَلَی الجَهلِ “
« دلی که در آن حکمت نیست ، مانند خانه ویران است ، پس بیاموزید و تعلیم دهید ، نفهمید و نادان نمیرید. به راستی که خداوند را برای نادانی نمی پذیرد. [۷۹] »
و هم چنین امام کاظم ( ع ) می فرمایند :
” اِنَّ الزرعُ یَنُبِتُ فی السَّهل و لا ینُبتُ فی الصَّفا فَکَذلک الحِکَمهُ تَعمُر فی قلبِ المُتَواضِعِ وَ لاَتَعمُرُ قلبِ المُتکّبَرِ الجَبّار ، لاِنَّ الله جَعَلَ التواضُعَ آله العقلِ و جَعَلَ التکُّبَر من آله الجَهلِ “
« زراعت در زمین همواره می روید ، نه بر سنگ سخت و چنین است که حکمت ، در دل های متواضع جای میگیرد نه در دل های متکبر ، خداوند متعال ، تواضع را وسیله عقل و تکبر را وسیله جهل قرار داده است. [۸۰] »
و هم چنین پیامبر اکرم ( ص ) در جای دیگر می فرمایند :
” ثلاثٌ من لم تکُن فیهَ فَلیسَ مِنّی و لا مِنَ اللهِ عَزَّوَجَّلَ. قیلَ ؛ یا رسول الله ، و ما هُنَّ ؟ قال : حِلمٌ یَرُدَّ بِهِ جَهَل الجاهِلِ و حُسنُ خُلقِ یعیشُ به فی النّاسِ و وَرَعٌ یحجُزُهُ عن مَعاصِی اللهِ عَزَّوَجلَّ. ” [۸۱]
« سه چیز است که هر کس نداشتم باشد نه از من است و نه از خدای عزوجل. عرض شد : ای رسول خدا ، آن ها کدام اند ؟ فرمودنند: بردباری که به وسیله آن جهالت نادان را دفع کند ، اخلاق خوب که با آن در میان مردم زندگی کند و پارسایی که او را از نافرمانی خدا باز دارد. »
شبهه ای در مورد جهل و پاسخ به آن
« خداوند در سوره نحل می فرماید : خداوند شما را از شکم های مادرانتان بیرون آورد در حالی که چیزی نمی دانستید. »[۸۲] و حال آن که در سوره اعراف جهل را بد دانسته و به پیغمبر دستور داده است که از جاهلین روی گرداند. [۸۳] اگر جهل بد است پس چرا خداوند انسان ها را جاهل به دنیا آورده است ؟ جواب :
جهل ۲ قسم است.
یک ) جهل در مقابل علم : آنچه در آیه ۷۸ سوره مبارکه نحل آمده است از این نوع جهل است یعنی شما را به دنیا آوردیم در حالی که جاهل بودید [ علم نداشتید ]. این نوع جهل ذاتاً بد نیست بلکه باقی ماندن بر آن بد است. لذا دیده می شود در روایات ما را به علم جوئی تشویق کرده و راه رسیدن به علم را به ما یاد داده و فرمودند : ” مفتاح العلم السوال ” یعنی کلید دست یابی به علم سوال کردن است.
و یا در سوره زمر خداوند در قالب سوال ، برتری عالم بر جاهل را این چنین مطرح می فرماید که : ” هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون “
“