بر طبق نظر برخی از فقهای اهل سنت بازداشت موقت مرتد ملی به مدت سه روز پذیرفته شده است، پس اگر توبه کند آزاد می شود در غیر این صورت کشته می شود.
گفتار اول- بازداشت مرد مسلمان مرتد
ارتداد به معنای کفر ورزیدن پس از اسلام است. کافر شدن یا به مجرد نیت است مثل قصد کافرشدن؛ یا به بیان سخنان کفرآمیز مثل انکار آفریدگار یا پیامبران یا حلال دانستن حرامی به وسیله گفتار و ملاک، انکار چیزی است که وجود آن در دین ضروری است؛ و یا ارتکاب عمل کفرآمیز مثل انجام عمدی کاری به قصد تمسخر صریح دین یا انکار آن است. مانند پرت کردن قرآن کریم یا بخشی از آن در مزبله از روی عمد و یا سجده کردن بر بت. (آیتی و امینی، ۱۳۸۴، ۶۲۸)
فقهای ما اتفاق دارند که مرتد اگر فطری باشد، کشته می شود و اگر ملی باشد تا سه روز از او میخواهند توبه کند و درباره بازداشت او چیزی نگفتهاند. گرچه برخی گفتهاند، که فقهایی که گفتهاند، تا سه روز از او میخواهند توبه کند، لازمه دارد بازداشت او را. (طبسی، ۱۳۸۲، ۲۲۷)
اما در هر صورت در میان عبارات فقهای شیعه، از بازداشت مرتد ملی چیزی یافت نمی شود. ولی از طریق اهل سنت، فتوا به بازداشت مرتد وارد شده است: سمرقندی در تحفهالفقها فتوا داده است که مرتد بازداشت می شود و تا سه روز اسلام به او عرضه می شود. چنان که ابوحنیفه معتقد است، مرتد در مرتبه سوم حبس می شود. (عسکری، ۱۳۸۸، ۱۴۵)
روایاتی که از طریق اهل سنت بیان شده عبارت است از:
الف) عبدالرحمن بن عبید عامری از پدرش نقل کرد که گفت: افرادی بودند که جیره و حقوق میگرفتند و با مردم نماز میخواندند؛ ولی در نهان بت میپرستیدند. امام علی (ع) آنها را آورد و درون مسجد گذاشت یا اینکه گفت در زندان گذاشت. سپس فرمود: ای مردم! نظر شما درباره کسانی که از شما جیره و حقوق میگیرند و این بت ها را میپرستند چیست؟ گفتند: آنان را بکش. امام فرمود: نه، با آنان همان کاری را میکنم که با پدر ما ابراهیم کردند. پس آنان را با آتش سوزاند. (ابن ابی شبیه، ۱۴۰۹، ۲۷۰)
ب) ابن قدامه به نقل از موطأ روایتی را نقل کرده که در آن چنین آمده است: شخصی از طرف ابوموسی نزد عمر آمد، عمر به او گفت: آیا خبر تازهای داری؟ گفت: آری، شخصی پس از اسلام، کافر شد. عمر گفت: با او چه کردید؟ گفت: او را گرفتیم و گردنش را زدیم. عمر گفت: چرا او را سه روز حبس نکردید تا به او هر روز یک نان بدهید و از وی بخواهید توبه کند؟ شاید توبه میکرد و به امر خدا گردن مینهاد. خدایا! من حضور نداشتم و دستور ندادم و وقتی به من خبر آن رسید، خشنود نشدم. (عسکری، ۱۳۸۸، ۱۴۶)
برخی از فقها در مورد مرد مسلمان که مرتد شده است، اشارهای به زندان نکرده اند و تنها اشاره کرده اند که به او سه روز فرصت داده می شود تا در کار خود بنگرد و در این مدت اگر برگشت و اسلام آورد، آزاد می شود و الا کشته می شود. طرفداران این نظریه علمایی مثل قاضی ابویوسف، سمرقندی، و ابن قدامه میباشد. برخی از فقها نیز، تصریح به زندان در این سه روز کرده و گفتهاند: مرد مرتد تا سه روز زندانی می شود تا خوب در کار خود بیندیشد و اسلام بیاورد و اگر اسلام نیاورد، کشته می شود. و شاید علت بیان حبس در این مورد، فرار شخص مرتد است. چرا که مجازات مرتد، مرگ است و برای عدم فرار، بازداشت وی ضروری است. طرفداران این نظریه نیز علمایی نظیر جزایری و پیروانش میباشند. (عسکری، ۱۳۸۸، ۴۷)
همانطور که مشاهده شد، برخی از علمای اهل سنت برای مرتد سه روز بازداشت تجویز کرده اند، تا اسلام به او عرضه شود و اگر نپذیرفت کشته شود و برخی نیز به این بازداشت اشاره نکرده و تنها به ذکر سه روز فرصت برای پذیرش اسلام اکتفا کرده اند، ولی فقیهان شیعه از بازداشت شخص مرتد سخنی به میان نیاوردهاند. اما برخی گفتهاند: همین که در مرتد ملی به او سه روز فرصت و مهلت داده می شود تا اسلام را بپذیرد، لازمه دارد بازداشت او را. (عسکری، ۱۳۸۸، ۱۴۸) به نظر حرفی قابل قبول میباشد، و به نظر این مدت حبس به عنوان مجازات او محسوب نشود بلکه برای عدم فرار وی از پنجه عدالت و به عنوان یک قرار تأمین باشد.
گفتار دوم- بازداشت زن مسلمان مرتد
زن مرتد، اگرچه فطری باشد به قتل نمیرسد، بلکه برای همیشه حبس می شود و در اوقات نمازهای پنج گانه به مقداری که حاکم صلاح میداند تنبیه می شود و در حبس به سختترین کارها وادار می شود و خشنترین لباسها را به او میپوشانند و بدترین غذاها را به او می دهند تا آنکه توبه کند یا بمیرد. (آیتی و امینی، ۱۳۸۴، ۶۲۹)
همانطور که مشاهده می شود بنابر نظر شهید ثانی، زن مرتد حبس می شود تا توبه کند یا بمیرد. شاید از این باب که زن مرتد تا زمان توبه در حبس میماند بتوان نظر بر توقیف احتیاطی وی تا زمان توبه داد.
بخش پنجم- بازداشت موقت در فحشا
بازداشت موقت در فحشا بیشتر برای انتظار محاکمه میباشد به این معنا که تا زمان اقامه حد، شخص محکوم در بازداشت به سر میبرد.
گفتار اول- بازداشت برای اقامه حد
روایاتی از شیعه و سنی وارد شده است، کسی که قرار است حد بر او جاری شود، زندانی می شود؛ مانند زن باردار که تا وضع حمل در حبس میماند و مانند کسی که چهار بار اقرار به زنا کرده است و مثل قاتل که تا زمان قصاص حبس می شود.
شیخ مفید در مقنعه و ابن حمزه در وسیله و سرخسی در مبسوط به این مسئله فتوا دادهاند. اما مدت زندان زن باردار، از نظر ما تا زمانی است که وضع حمل کند و اگر از آخرین مدت حمل که نه ماه است، گذشت و وضع حمل نکرد، کشف می شود که حامله نیست. اما از نظر اهل سنت: سرخسی معتقد است زن باردار تا دو سال در حبس میماند و مشهور از نظر ایشان تا پنج سال است و این مبنایی است که قضاوت اهل سنت، بر آن بنا شده و از نظر ما باطل است. (عسکری، ۱۳۸۸، ۱۴۸)
به هر حال در این مورد بازداشت، به عنوان یک امر احتیاطی و تأمینی است نه به عنوان کیفر. گرچه در این بازداشت تعزیر مجرم هم لحاظ شده است.
روایاتی که در این خصوص وارد شده است عبارت است از:
- امام باقر (ع) گفت: زنی نزد امیرالمؤمنین (ع) آمد و گفت: من زنا دادم. حضرت روی خود را از او گردانید. زن به همان سمت برگشت تا روبهروی آن حضرت قرار گرفت و گفت: من زنا دادم. امام رویش را از وی گردانید، سپس روبهروی او ایستاد و گفت: من زنا دادم. امام رو از او گردانید، باز به او رو کرد و گفت: من زنا دادم. حضرت دستور داد وی را که باردار بود حبس کنند. وی در حبس ماند تا وضع حمل کرد. سپس دستور داد گودالی در فضایی باز برای او بکنند و دستور داد برای او لباس جدیدی دوخته شود و او را تا کمر و جای دو PESTAN(به خاطر محدودیت سایت در درج بعضی کلمات ، این کلمه به صورت فینگیلیش درج شده ولی در فایل اصلی پایان نامه کلمه به صورت فارسی نوشته شده است)، داخل حفره کرد و در حیاط را بست و سنگی به او زد و گفت: «به نام خدا، خدایا! برای اجرای کتاب تو و سنت پیامبرت». سپس به قنبر دستور داد سنگی به او بزند. پس وارد خانهاش شد و گفت: قنبر! به اصحاب محمد (ص) اجازه ورود بده. آنان وارد شدند و یکییکی سنگها را زدند. سپس برخاستند و نمیدانستند آیا همان سنگها را دوباره بزنند یا باید با سنگهای دیگر بزنند و آن زن هنوز رمقی داشت. گفتند: قنبر! به امام خبر بده که ما سنگهایمان را زدیم، ولی هنوز جان دارد، چه کنیم؟ امام فرمود: سنگ ها را دوباره بزنید و آنان زدند تا جان داد. سپس گفتند: مرد. با جسد او چه کنیم؟ امام فرمود: او را به اولیایش بدهید و به ایشان دستور دهید با وی همانند دیگر مردگان خود رفتار کنند. (شیخ صدوق، بی تا، ۲۰)
- مردی پیش امیرالمؤمنین (ع) آمد و گفت: ای امیرمؤمنان! من زنا کردم، پاکم کن. امام (ع) فرمود: دیوانه شدی؟ گفت: نه. فرمود: آیا از قرآن چیزی میخوانی؟ گفت: آری. فرمود: از کدام قبیلهای؟ گفت: از مزینه یا جهینه [تردید از راوی است]. فرمود: برو، تا از آنان وضعیت تو را بپرسم. حضرت (ع) در مورد او سؤال کرد. گفتند: ای امیرمؤمنان! او مسلمان درستی است. آن مرد بازگشت و گفت: ای امیر مؤمنان! من زنا کردم، پاکم کن. فرمود: وای بر تو! آیا زن داری؟ گفت: آری. فرمود: نزد توست یا نه؟ گفت: آری، هست. فرمود: برو تا در کارت بیندیشم. بار سوم برگشت و همان سخن را باز گفت. امیر مؤمنان (ع) نیز همان سخنان را بیان داشت. او رفت و بار چهارم آمد و گفت: من زنا کردم، پاکم گردان. آنگاه امیرمؤمنان (ع) فرمان داد او را حبس کنند. (مجلسی، ۱۴۰۳ق، ۳۵)
- مردی را نزد حضرت علی (ع) آوردند که به زنا اقرار کرد؛ امام به او گفت: زن داشتی؟ گفت: آری. فرمود: در این صورت سنگسار میشوی. او را به زندان فرستاد، وقتی شام شد مردم را جمع کرد تا او را رجم کنند. یکی از آنان گفت: ای امیرمؤمنان! او با زنی ازدواج کرده، ولی هنوز آمیزش نکرده است. علی (ع) با این سخن خوشحال شد و بر وی حد اجرا کرد. (تمیمی مغربی، ۱۳۸۳ق، ۴۵۱)
- زنی شوهرش در سفر بود وقتی آمد، آن زن باردار بود. از او به عمر شکایت کرد، عمر دستور داد او را سنگسار کنند. معاذ گفت: اگر تو میتوانی در مورد آن زن چنین حکمی کنی، در مورد بچه او که در شکمش است، نمیتوانی چنین کاری انجام دهی. عمر گفت: او را حبس کنید تا وضع حمل کند. زن پسری به دنیا آورد که دو دندان پیشین داشت. وقتی پدرش بچه را دید گفت: پسر من است. خبر به عمر رسید، گفت: زنان عاجزند از اینکه کسی همچون معاذ به دنیا آورند. اگر معاذ نبود، عمر هلاک شده بود. (ابن ابی شبیه، ۱۴۰۹ق، ۸۸)
- زنی نزد علی (ع) آمد و گفت: من زنا دادم. امام فرمود: شاید در بستر خواب بودی و یا به زور با تو زنا شده؟ گفت: به خواست خودم بود و زوری در کار نبود، فرمود: شاید از روی خشم تصمیم گرفتی؟ گفت: نه. پس امام او را حبس کرد. وقتی که وضع حمل کرد و پسرش بزرگ شد او را تازیانه زد. (هندی، بی تا، ۴۵۷)
آرای فقیهان شیعه در این خصوص عبارتاند از:
- شیخ مفید: اگر زن باردار زنا داد، حبس می شود تا وضع حمل کند و از نفاس خارج شود. بعد از آن حد بر او جاری می شود. (شیخ مفید، ۱۴۱۰ق، ۷۸۲)
- علی بن حمزه: اگر ولی در برابر دریافت مال (دیه) حاضر به عفو نشد، قاتل را تا وقت قصاص حبس می کنند. (طوسی، ۱۴۰۸ق، ۴۳۹)
در مذاهب دیگر نیز، بازداشت برای اقامه حدود و قصاص در آراء علما دیده می شود و طرفداران این نظریه قائلند؛ اگر زن، کسی را بکشد که به جهت آن باید قصاص شود پس بگوید: من باردارم یا شبهه حمل در او باشد حبس می شود تا وضع حمل کند و پس از وضع حمل قصاص می شود. و اگر آبستن باشد حبس می شود تا بزاید… و امام نمی تواند حد را پس از اینکه با بینه برای او ثابت شد از دست بدهد. (سرخسی، ۱۳۹۸ق، ۷۳)
مقتضای این روایات جواز حبس است تا اجرای حد در مورد اعدامی ها، مثل زناکار محصن، یا کسی که قتل عمد کرده و … . حکم به موارد دیگر، مثل زانی غیرمحصن و … یعنی کسانی که حدشان قتل نیست سرایت نمی کند.
ولی می شود چنین استدلال کرد: اگر حبس نباشد جنایتکار فرار می کند یا ترس فرار او هست؛ پس برای استیفای حد در حقوقالناس و حقوقالله زندانی می شود. (طبسی، ۱۳۸۲، ۲۵۰)
در اقوال برخی از فقها نیز اشارهای به بازداشت متهم نشده و تنها گفتهاند اقامه حد می شود و در مورد زنان باردار صبر می شود تا وضع حمل کنند. (عسکری، ۱۳۸۸، ۱۵۳)
به نظر میرسد بازداشت موقت، در این موارد یکی از راهبردها برای اجرای عدالت در حکومت اسلامی است که باید مورد لحاظ قرار گیرد و همانطوری که از لا به لای اقوال فقها ظاهر شد، مورد اختصاص به زن باردار ندارد، بلکه برای اجرای حدود باید حبس شود.
گفتار دوم- بازداشت برای فاصله انداختن میان دو حد
در جایی که مجرم مرتکب دو جرم می شود، که هردو اقتضای حد داشته باشند روایتی آمده که بعد از این که حد اول اجرا شد مجرم زندانی می شود و روز بعد بر او حد دوم جاری می شود و نمیتوان هر دو حد را یک دفعه بر او جاری کرد.
روایت مربوطه عبارت است از:
ابو مریم میگوید: نجاشی شاعر را که در ماه رمضان شراب نوشیده بود نزد امیرالمؤمنین علی (ع) آوردند. حضرت هشتاد تازیانه به او زد و یک شب او را حبس کرد. سپس فردا او را فراخواند و بیست تازیانه بر او نواخت. نجاشی گفت: ای امیرمؤمنان! هشتاد تازیانه جهت شرب خمر به من زدی، این بیست تازیانه برای چیست؟ فرمود: برای گستاخی تو بر شرب خمر در ماه رمضان. (کلینی، بی تا، ۱۵)
شیخ طوسی از فقهای شیعه چنین گفته است: «در صورتی که مردی زنش را قذف کند به این صورت که بگوید: ای زنا دهنده دختر زناکار! اگر این مطلب ثابت شود، دو حد با هم بر او واجب می شود و اگر حد مادر بر او جاری شد، آن حد دیگر بلافاصله بر او جاری نمی شود، بلکه صبر می کنند تا از اثر حد اول بهبود پیدا کند بعد حد دیگر را بر او جاری می کنند؛ چون ممکن است [اگر دو حد بلافاصله اجرا شود] بمیرد. (شیخ طوسی، ۱۳۷۸ق، ۱۵۶)
در میان دیگر مذاهب نیز به بازداشت برای فاصله انداختن میان دو حد اشاره شده و برخی جواز بازداشت را پذیرفتهاند، از قبیل ابویوسف (طبسی، ۱۳۸۲، ۲۵۴)، سرخسی (سرخسی، ۱۳۹۸ق، ۳۲) و … . اما برخی دیگر نتوانسته اند این حبس را توجیه کنند و گفتهاند: مشکل است در غیر از مورد نص، حکم به حبس شود چون حبس، کیفر است و موجب آن اثبات نشده است. از این رو ندیدهام هیچ یک از فقیهان ما به آن فتوا داده باشند، البته مگر این که ترس از فرار او باشد. (طبسی، ۱۳۸۲، ۲۵۴)
همانطور که ذکر شد، برخی از معاصرین، فکر کرده اند این حبس نوعی کیفر برای مجرم است. حتی گفتهاند: هیچیک از فقیهان ما به آن فتوا ندادهاند، در حالی که همین که فقها گفتهاند: دو حد هر دو با هم اجرا نمی شود چون ممکن است بمیرد، دلیل بر این است که شخص مرتکب، بازداشت می شود و لازمه اینکه یک حد در یک روز و حد دوم در فردای آن روز اجرا شود بازداشت در آن شب، برای مجرم است. مگر اینکه تأمین دیگری اخذ شود.