2-3- اعتیاد و اختلالات روانی- 16
2-4- اعتیاد و مشکلات هیجانی- 17
2-4-1- اعتیاد و کیفیت زندگی معتادین- 18
2-5- متادون- 19
2-6- تاریخچه مختصری از درمان نگهدارنده با متادون- 21
2-7- انواع درمان با متادون- 22
2-8- درمان نگهدارنده با متادون- 22
2-10- تاریخچه ابراز وجود 24
2-11- ابراز وجود 24
2-12- ابراز وجود و سبکهای پاسخدهی- 27
2-13- فواید ابراز وجود 29
2-13-1- بهای ابراز وجود- 30
2-14- انواع ابراز وجود 31
2-15- ابراز وجود مستقیم و غیرمستقیم- 33
2-16- ابراز وجود حافظتی- 35
2-17- مولفه های ابراز وجود 35
2-18- عوامل شخصی و بافتی- 37
2-19- نشخوارفکری- 39
2-19-1- نشخوار فکری در مقابل افکار اتوماتیک منفی- 40
2-19-2- نشخوار فکری در مقابل توجه خود متمرکز و خودآگاهی خصوصی- 40
2-19-3- نشخوار فکری در مقابل نگرانی- 40
2-20- نظریه های نشخوار فکری- 41
2-20-1- نظریه سبک پاسخ- 41
2-20-2- نظریه فراشناخت نشخوارفکری و مدل عملکرد اجرایی خودنظمی- 42
2-20-3- نظریه نشخوار فکری به عنوان عملکرد پیشبرد هدف و عملکرد نیمکرههای مغزی- 43
2-21- تفاوت جنسیتی در نشخوار فکری- 45
2-22- مولفه های نشخوار فکری- 47
2-23-1- تاریخچه ذهن آگاهی- 49
2-24- ذهن آگاهی و تمرین- 52
2-25- ذهن آگاهی، کاهش افسردگی- 55
2-26- پیشینه پژوهش– 57
2-26-1- پژوهش داخلی- 57
2-26-2- پژوهش خارجی- 60
فصل سوم: روش پژوهش
3-2- روش پژوهش– 63
3-3- متغیرهای پژوهش– 63
3-4- جامعه آماری و روش نمونه گیری- 64
3-5- روش نمونه گیری- 64
3-6- ابزارهای اندازه گیری- 64
3-6-1-پرسشنامه نشخوار فکری- 64
3-6-1-1- روایی و پایایی آزمون- 65
3-6-1-2- روش اجراء نمرهگذاری- 65
3-6-2- پرسشنامه ابراز وجود- 66
3-6-2-1- روایی و پایایی آزمون- 66
3-7- طرح اجرای پژوهش– 66
3-8- جلسات آموزشی درمان ذهن آگاهی- 67
3-9- روش تجزیه و تحلیل داده ها 68
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل آماری
4-1- مقدمه- 70
4-2- ویژگی جمعیت شناختی- 70
4-3- آمار توصیفی- 71
4-4- آمار استنباطی- 73
4-5- نتیجه فرضیه های پژوهش– 74
4-5-1- فرضیه اول- 74
4-5-2- فرضیه دوم- 75
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
5-1- یافته ها 77
5-2- خلاصه طرح- 77
5-3- یافته ها 77
5-3-1- آموزش ذهن آگاهی در کاهش نشخوار فکری در افراد معتاد تحت درمان با متادون مؤثر است. 77
5-3-2- آموزش ذهن آگاهی در افزایش ابراز وجود در افراد معتاد تحت درمان با متادون مؤثر است. 78
5-3- نتیجه گیری- 79
5-4- محدودیتهای پژوهش– 80
5-5- محدودیت های محقق- 80
5-6- پیشنهادات پژوهش– 81
5-6-1- پیشنهادات پژوهشی- 81
5-6-2- پیشنهادات کاربردی- 81
منابع و مأخذ- 83
فهرست جداول
عنوان شماره صفحه
— 67
70
– 71
– 72
– 72
– 73
– 74
74
– 75
75
فهرست نمودار
عنوان شماره صفحه
– 63
– 71
چکیده
امروزه سبک تفکر و نشخوار فکری در بین افراد مورد توجه متخصصین و پژوهشگران قرار گرفته است. به همین دلیل پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان ذهنآگاهی بر نشخوارفکری و ابراز وجود مردان معتاد تحت درمان با متادون میباشد. جامعه مورد بررسی در این مطالعه را کلیه مردان معتاد تحت درمان متادون مراجعه کننده به کلینیکهای درمانی ترک اعتیاد استان یزد در سال 93-94 تشکیل دادهاند. بدین منظور 30 نفر از مردان معتاد تحت درمان با متادون به روش نمونهگیری در دسترس، انتخاب شدند و سپس به روش تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل جهت انجام آزمایش گمارده شدند، هر دو گروه پرسشنامه نشخوار فکری و ابراز وجود را تکمیل کردند. مداخلات درمانی ذهنآگاهی روی گروه آزمایش به صورت گروهی، طی 8 جلسه 1 ساعته، هفتهای یکبار، برگزار شد. در نهایت اطلاعات جمعآوری شده بوسیله پرسشنامه، توسط نرم افزار spss، و با استفاده از روش آماری کواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافتههای حاصل از پژوهش نشان داد روش درمانی ذهنآگاهی بر کاهش میزان نشخوار فکری معنی داری بودهاست. همچنین ذهنآگاهی در افزایش ابرازوجود نیز تأثیر مثبت و معنی داری داشته است. نتیجهگیری می شود، درمان ذهنآگاهی توانست میزان نشخوارفکری افراد معتاد را کاهش دهد و در مقابل میزان ابراز وجود آنان را بالا ببرد.
کلیدواژهها : درمان ذهنآگاهی، نشخوار فکری، ابراز وجود، متادون.
فصل اول
کلیات تحقیق
- مقدمه
سوءمصرف مواد و هم چنین اعتیاد، از غمانگیزترین معضلات جوامع امروزی میباشد. وابستگی به مواد اختلال مزمن و عودکنندهای است که شروع و تداوم آن متأثر از تعامل عوامل ژنتیکی، روانی، اجتماعی و محیطی است. یافتههای شیوع شناسی نشان میدهدکه حدود 2 میلیون معتاد در قشر جوان وجود دارد که با توجه به پایین آمدن سن اعتیاد این آمار رو به افزایش است از سوی دیگر صدها نفر به دلیل عوامل مرتبط با اعتیاد (از جمله خرید و فروش) زندانی هستند و این زنگ هشداری است که تحقیقات در حیطههای مختلف این معضل را نشان میدهد (یعقوبی و همکاران، 1392).
در این میان، چندبعدی بودن سبب شناسی اختلال وابستگی به مواد و مسئلهی همبودی با اختلالات دیگر نیز از موانع دیگر مشکلساز درمان بیماران وابسته به مواد میباشد، به طوری که یافتههای تحقیقی نشان میدهد که بیش از 70 درصد افراد وابسته به مواد علاوه بر مشکل مصرف مواد از اختلالاتی مانند اختلال شخصیتی، جنسی، اضطرابی، افسردگی و اختلالات جسمی رنج میبرند (Hasin et al., 2002).
از طرفی، اعتیاد به مواد مخدر افیونی بیماری مزمنی است که در اغلب موارد با یک بیماری روانپزشکی دیگر همراه است. اختلالات خلقی و در راس آن افسردگی از جمله شایعترین اختلالات محور اول همراه با اعتیاد میباشد. براساس نسخه چهارم تجدید نظر شده راهنمایی تشخیصی آماری اختلالات روانی (DSM-IV-TR) مشخصه اختلال افسردگی خلق افسرده با احساس غمگینی، اعتماد به نفس پایین و بی علاقگی به هر نوع فعالیت و لذت روزمره مشخص میباشد. احتمال همبودی اختلالهای روانپزشکی در افراد مبتلا به اختلالهای مصرف مواد را سه برابر بیشتر میدانند (Sinha, 2001).
بیان مسئله
وابستگی به مواد یا اعتیاد به مواد مخدر در همهی مشاغل، سطوح تحصیلی و طبقهی اقتصادی، اجتماعی دیده میشود و به افراد و اقشار خاصی اختصاص ندارد. با توجه به شیوع بالای وابستگی به مواد و دشواریهای درمان آن، تلاش برای شناسایی عوامل خطر ابتلا به این مشکل در جمعیتهای مختلف بسیار ضروری است.
در جهان پیشرفت زیادی در درک چرایی شیوع مصرف مواد مخدر و یافتن مناسبترین راه پیشگیری و درمانهای آن ایجاد شده است.
دلایل مختلفی برای گرایش به انواع مواد مخدر وجود دارد. برخی افراد برای پذیرفته شدن در جامعه به سمت مواد میروند و برخی دیگر سعی میکنند خود را رشد یافتهتر و بزرگتر جلوه دهند و برخی برای تسکین خود به مواد پناه میبرند (ابوالقاسمی و همکاران، 1388).
پژوهشهای بالینی متغیرهای گوناگونی را به عنوان پیشبینی کنندهی وابستگی به مواد مخدر شناسایی کرده است، که به 4 دسته تقسیم میشوند: (Newcomp and Richardson, 2004)
- محیط فرهنگی اجتماعی
- عوامل بین شخصی
- عوامل روانی-رفتاری
- عوامل زیستی- ژنتیکی
مصرف مواد به متغیرهای روان شناختی دیگری از جمله احساس ناامنی و سبکهای دفاعی ناکارآمد نیز بستگی دارد.
زینالی و همکاران (1386)، در مطالعهای که با هدف بررسی زمینههای پیش اعتیادی معتادان و مقایسهی آن با افراد غیرسالم انجام دادند، به این نتایج دست یافتند که وجود زمینه و استعداد ویژه برای قبول و مصرف مواد مخدر ضروری است و اینکه زمینههای پیش اعتیادی معتادان نظیر خصوصیات شخصیتی، روابط خانوادگی، شیوهی زندگی و عقاید آنها بهطور معناداری متفاوت از افراد سالم است.
با مطالعهی پژوهشهای گذشته به نظر میرسد که متغیرهایی از جمله هیجانخواهی، پرخاشگری، ابراز وجود و افسردگی ممکن است رابطهی نزدیکی با گرایش به مواد داشته باشد (زرگر و همکاران، 1387).
یکی از مواردی که به عنوان پیشبینی کنندهی وابستگی به مواد مخدر در نظر گرفته میشود ابراز وجود میباشد. در اصل یکی از مهارتهای زندگی، مهارت ابراز وجود کردن میباشد که به معنای ابراز عقاید، احساسات و افکار، به صورت شایسته و به گونهایست که به هیچ کس، بیاحترامی روا نداریم و حق کسی را نیز ضایع نکنیم. ابراز وجود باعث افزایش عزت نفس، بیان منطقی افکار و احساسات، کاهش اضطراب، بهبود مهارتهای اجتماعی- ارتباطی و ملاحظه حقوق دیگران و در عین حال گرفتن حق خود شده و در نهایت منجر به افزایش میزان رضایت از زندگی و شادکامی میشود (مرادپور و همکاران، 1392).
بنابراین ابراز وجود یک مهارت آموخته شده است نه یک صفت که یک فرد یا دارای آن است، یا از آن بهرهمند نیست. لذا یک برنامه صحیح آموزشی ابراز وجود قادر است دید افراد را نسبت به خودشان تغییر دهد، اعتماد به خود را در آنها تقویت کند و روابط بین فردی را بهبود بخشد (Lin et al., 2004).
ضرورت مسئله
آثار و نتایج زیانبار و مخرب فردی، اجتماعی و فرهنگی سوءمصرف، وابستگی و اعتیاد به مواد سبب شده است تا بیماران سوء مصرف مواد و کادر درمانی جامعه برای پیشگیری، ترک و جلوگیری از مصرف مواد اقدام کنند. بر این اساس، متخصصان بهداشتی و مؤسسات آموزشی و درمانی نظریهها، مدلها، راهکارها و فنون مختلفی را در پیشگیری و درمان سوء مصرف مواد و پیشگیری از عود، ابداع، آزمایش و تجربه کردهاند.
گزارش شده است که اکثر افرادی که برای سوء مصرف مواد مراجعه کردهاند پس از ترخیص از درمان دچار عود مصرف مواد شدهاند (Patapis and Lynch, 2006).
با وجود این، هنوز شیوه درمان قطعی برای آن یافت نشده است. حتی پس از آن که فرد وابسته، مصرف مواد مخدر را برای مدتی طولانی قطع کند، نیز نمیتوان امیدوار بود که مصرف مواد را از سر نگیرد. از این جهت عود مصرف مواد یکی از معضلات اصلی درمان افراد دچار سوءمصرف مواد است. به منظور مقابله با مصرف مواد مطالعات مختلفی انجام شده است و جمعبندیهای به دست آمده از این مطالعات نشان میدهد که اثربخشی درمانهای نگهدارندهی دارویی، بدون مداخلههای روانی اجتماعی با عود مصرف مواد زیادی همراه است.
یکی از رویکردهای مداخلات روانی، کاربرد ذهن آگاهی در جلوگیری از عود مصرف مواد است
Witkiewitو همکاران (2005)، با ترکیب تحقیقات بیش از دو دهه بر پیشگیری از بازگشت به عنوان درمان وابستگی به مواد با فنون موجود بر پایه ذهنآگاهی، مداخله جدید شناختی رفتاری را برای، اختلالهای مصرف مواد با نام پیشگیری از بازگشت بر پایه ذهن آگاهی پیشنهاد کردند .
بنابراین، پیشگیری از عود بر پایه ذهن آگاهی، درمان رفتاری جدیدی است که فنون پیشگیری از بازگشت شناختی رفتاری سنتی (پیشگیری از بازگشت) را با مراقبه ذهن آگاهی برای درمان اختلالات مصرف مواد ترکیب میکند. از این تلفیق به عنوان موج سوم رفتار درمانی یاد میکنند. از نظر کابات-زین هدف ذهنآگاهی حالتی تغییر یافته از هوشیاری نیست، بلکه حالتی از خود مشاهدهگری بدون ارزیابی و توجه به واقعیت حال حاضر است (Greeson, 2009).
بنابراین با توجه به اثربخشی و جدید بودن این شیوه درمان و از آنجایی که بخشی از مراجعه کنندگان به مراکز خدمات مشاورهای را معتادان تشکیل میدهند و اغلب از انواع مشکلات روانی و جسمی، از قبیل افسردگی و اضطراب شکایت میکنند، براین اساس، ما توجه خود را به تبیینهای روان شناختی معطوف کرده، درصدد ارتقای سلامت معتادان خود درمانجو برآمدیم. با توجه به اطلاعات فوق، این مسأله برای پژوهشگر مطرح شد که آیا روش درمان شناختی ذهنآگاهی بر روی نشخوار فکری و ابراز وجود در افراد معتاد تحت درمان با متادون مؤثر است؟
1-