بیش از ۳۵ سال پیش، پیتر دراکر[۱] اذعان نمود که اولین وظیفه یک شرکت، مشترییابی یا ایجاد مشتری است. اما امروزه مشتریان با تنوع بسیار زیادی از کالاها، نامهای تجاری مختلف، قیمتهای متفاوت و فروشندگان گوناگون مواجه میباشند. وی بر این باور بود که مشتریان خود برآوردی از این امر که کدام محصول واجد بالاترین فایده است، در سر دارند. مشتریان در محدوده هزینههایی که به امر تحقیق خود اختصاص می دهند و با توجه به محدودیتهای اطلاعاتی خود انسانهایی هستند که حداکثر نمودن فایده دریافتی را جستجو مینمایند. آنها برای فایده یک حد انتظار برقرار کرده و مطابق آن عمل می کنند. این که کالایی در حد انتظار آنها ظاهر شود یا خیر، بر رضایتمندی مشتریان و احتمال خرید مجدد آنها تأثیر میگذارد (کاتلر، ۱۳۸۸، ص ۳۳۸).
|
رضایت مشتری به عنوان یک عامل کلیدی تأثیرگذار بر رفتار خرید آینده وی مطرح است. مشتریان راضی احتمالاً به دیگران در مورد تجربیات خوبشان میگویند و زبان تبلیغات مثبت کالا یا خدمات میشوند. از طرف دیگر مشتریان ناراضی با تبلیغات منفی به سازمان و خدمات آن ضربه وارد می کنند و به طور مستقیم بر سودآوری و ارزش یک شرکت اثر میگذارند. تحقیقات نیز نشان داده است که مشتریان ناراضی بیشتر نارضایتی خود را به یک دوست بیان می کنند. عموماً رضایتمندی مشتری به عنوان برآورده کردن کامل انتظارات مشتری تعریف می شود. با اینحال برای رضایتمندی مشتری تعاریف مختلفی ارائه شده است که در زیر به ۲ نمونه اشاره میگردد:
- رضایت مشتریان، احساس یا نظر مشتریان نسبت به یک محصول یا خدمت پس از استفاده آن میباشد.
- رضایت مشتریان، یک نتیجه مهم و اساسی از فعالیتهای بازاریابی است، که موجب ارتباطی بین مراحل مختلف رفتار خریداران می شود. برای مثال اگر مشتریان از یک خدمت بخصوص راضی شوند، آن رضایتمندی را پس از استفاده از آن بروز می دهند و خرید خود را تکرار می کنند (جمال و ناصر[۲]، ۲۰۰۲، ص ۱۴۷).
به عقیده اسچیو و اسمیت[۳] رضایت مشتری بر ۲ نوع است:
رضایت کارکرد[۴]: این نوع رضایت ناشی از استفاده از محصول میباشد. مثلاً مشتریان از بانک انتظار دارند که هرگاه به دستگاه خودپرداز مراجعه مینمایند بتوانند به پول مورد نیاز خود دسترسی پیدا کنند.
رضایت روانی[۵]: مشتری تنها محصولات و خدمات را نمیخرد، بلکه منافع، ارزش، احترام و … عوامل دیگری هستند که سازمان بایستی به آن توجه داشته باشد. مثلاً هنگامی که مشتری به یک بانک مراجعه می کند انتظار دارد که کارکنان با وی رفتار و برخورد دوستانه داشته باشند و به او توجه کنند.
رضایت می تواند مشتمل بر ۴ نوع مطلوبیت باشد (شکل ۳-۲):
مطلوبیت شکل[۶] : این مطلوبیت از طریق تبدیل مواد خام به محصولات ساخته شده حاصل میگردد.
مطلوبیت زمانی[۷] : این مطلوبیت ناشی از ذخیره محصول تا زمانی که مورد نیاز مشتری واقع شود میباشد.
مطلوبیت مکان[۸] : به معنای فراهم کردن محصول در جایی است که مشتری آن را بخواهد.
مطلوبیت مالکیت[۹]: بیانگر اجازه دادن به مشتری برای مالک شدن، استفاده و لذت بردن از محصول میباشد (اسچیو و اسمیت، ۱۹۸۰، صص ۶-۱۱).
|
اگرچه هر سازمان موفقی مایل است خدماتی را ارائه کند که رضایت مشتریان را فراهم سازد، اما این تنها هدف آنها نیست. شرکتها و مؤسسات نمیتوانند اهداف اساسی کار خود مانند دستیابی به مزیت رقابتی یا ایجاد سود را نادیده بگیرند. همانطور که در شکل شماره ۴-۲ نشان داده شده است، رضایت مشتری مزایای زیادی را برای شرکت ایجاد می کند و سطوح بالاتر از رضایت مشتریان، منجر به وفاداری بیشتر مشتریان میگردد. حفظ مشتریان در بلندمدّت، نسبت به جلب مستمر مشتریان جدید، برای جایگزینی مشتریانی که با شرکت قطع رابطه نموده اند سودمندتر است. مشتریانی که رضایت زیادی از سازمان دارند، تجربیات مثبت خود را برای دیگران بیان می کنند و به این ترتیب وسیله تبلیغ برای سازمان میشوند که در نتیجه هزینه جذب مشتریان جدید را کاهش میدهد. این مطلب بویژه برای ارائهدهندگان خدمات حرفهای بسیار مهم میباشد. زیرا شهرت و خوشنامی آنها و بیان مزایا و نکات مثبت آنها از سوی دیگران منبع اطلاعات کلیدی برای مشتریان جدید است.
رضایت بالای مشتری نوعی بیمه در برابر اشتباهات احتمالی موسسه است، که در نتیجه تغییرات مرتبط با تولید خدمات، وقوع آنها اجتنابناپذیر است. مشتریان دایمی در مقایسه با چنین موقعیتهایی اغماض بیشتری دارند. زیرا بدلیل تجربیات خوشایند قبلی، اشتباهات اندک و گهگاه سازمان را براحتی نادیده میگیرند و با بروز هر گونه اشتباه غیر عمدی به سمت رقبا نمیروند. بنابراین عجیب نیست که جلب رضایت مشتریان مهمترین وظیفه سازمانها و مؤسسات شده است. چون این امر ارتباط مستقیمی با حفظ مشتری، سهم بازار و منافع سازمان دارد.
|
نتیجتاً شرکتها باید سعی نمایند تا موجبات افزایش رضایت مشتریان خود را فراهم آورند، چون افزایش رضایت مشتریان منجر به وفاداری بیشتر و تکرار انجام معاملات میگردد و این تکرار معاملات مشتریان زمینه های فعالیت و سودآوری بیشتر شرکتها را فراهم مینماید؛ لذا برای افزایش میزان رضایت مشتریان، شرکتها باید به سوی فلسفه بازاریابی مشتریگرا حرکت نمایند. مطمئناً عمل به فلسفه بازاریابی مشتریگرا موجبات موفقیت و سودآوری شرکت را فراهم مینماید (مقیمی، ۱۳۹۰).
[۱] Druker
[۲] Jamal & Naser
[۳] Schewe & Smith
[۴] Functional Satisfaction
[۵] Psychological Satisfaction
[۶] Form Utility
[۷] Time Utility
[۸] Place Utility
[۹] Possession Utility