وایت[۱] و اسکوایتزر[۲] (۲۰۰۰) دریافتند که کسانی که از خستگی رنج میبرند، در کمالگرایی به طور معناداری نسبت به کسانی که از خستگی رنج نمیبرند، نمره بالاتری میگیرند. آنها نتیجه گرفتند که سطوح بالای کمالگرایی می تواند نقشی چشمگیر در آغاز نشانه های خستگی داشتهباشد. آرپین-کریبی[۳]و کریبی[۴] (۲۰۰۷) دریافتند که فقط دو جزء خستگی، که آشفتگی هیجانی[۵] و مشکلات شناختی[۶] هستند، با کمالگرایی همبستگی دارند. بلینکیرون[۷]، ادواردز[۸] و لینچ[۹] (۱۹۹۹) دریافتند که رابطهای بین کمال گرایی و نشانه های خستگی در بیماران مبتلا به خستگی و شرکتکنندگان سالم گروه کنترل وجود ندارد. ابعاد منفی کمالگرایی ممکن است منجر به راهبردهای انطباق ناسازگارانه[۱۰] که افراد را برای خستگی مستعد می کنند، شوند. کمالگرایی منفی با سطوح بالاتر نشانه های خستگی مرتبط است، درحالیکه، کمالگرایی مثبت با سطوح پایینتر نشانه های خستگی مرتبط است. ابعاد کمالگرایی به خوبی نشانه های افسردگی با خستگی مرتبط هستند. سطح بالای افسردگی با سطح بالای خستگی مرتبط است. به علاوه، اگرچه کمالگرایی مثبت و منفی هردو با نشانه های خستگی رابطه دارند، بعد از کنترل متغیر افسردگی، کمالگرایی منفی با خستگی همبسته باقی ماند (به نقل از بشارت و همکاران، ۲۰۰۹).
۲-۸-۴- همبستههای روانشناختی کمالگرایی کلی
کمالگرایی در علتشناسی، حفظ و جریان حالات آسیبشناختی روانی خاصی، نقش مهمی بازی می کند. پژوهشهای مربوط به کمالگرایی تأثیرات مثبت و منفی کمالگرایی را بر افکار، عواطف و رفتارها تأیید کرده اند (بشارت، جوشنلو و میرزمانی، ۱۳۸۶). سطوح بالای کمالگرایی در افسردگی اساسی، اختلالات اضطرابی و اختلالات تغذیهای مشاهده شدهاست. گرچه مطالعات کمی سطوح کمالگرایی را در این بیماریها مقایسه کرده اند، منطقی است که معتقد باشیم، نسبت به افسردگی و اضطراب، ابعاد متفاوتی از کمالگرایی، در اختلالات تغذیهای درگیر هستند (باردون-کان[۱۱] و همکاران، ۲۰۰۷).
در مورد رابطه کمالگرایی و عزت نفس، یافته های پژوهشی نشان دادهاند که کمالگرایی بهنجار با عزت نفس بالاتر و کمالگرایی روانرنجورانه با عزت نفس پایینتر همبستگی دارند. البته دستهای از پژوهشها در عین حال که همبستگی کمالگرایی روانرنجورانه را با سطوح پایینتر عزت نفس تأیید کرده اند، نشان دادهاند که بین کمالگرایی بهنجار و عزت نفس رابطهای وجود ندارد (بشارت، ۱۳۸۳الف).
یافته های پژوهشی بیانگر پیامدهای آسیبشناختی کمالگرایی، شامل نومیدی اجتنابناپذیر از رعایت تام و تمام استانداردها، خودانتقادگری، آسیب پذیری نسبت به شکست، و افزایش خطر افسردگی و خودکشی بوده اند (بشارت، ۱۳۸۳ب). افرادی که در کمالگرایی بالا هستند، نسبت که کسانی که در کمالگرایی پایین هستند، به دلیل این که معیارهای بالایی دارند و کاملاً خودانتقادگرند، به طور ویژهای مستعد شکست و نشاندادن واکنش منفی شناختی، هیجانی، و عملی نسبت به شکست هستند. کوششهای کمالگرایانه ارتباط مثبت با خودکارایی و سطوح انتظار قبل از پسخوراند عملکرد دارند، و افزایش در سطح انتظار در پی پسخوراند موفقیت را پیش بینی می کنند. این حاکی از آن است که فرد کمالگرا به طور خوشبینانهای بر اساس تواناییهای خود، برای عالیبودن تلاش می کند، و هنگام مواجهه با یک تکلیف، انتظارات بالاتری دارد؛ همچنین انتظارات خود را بعد از تجربه موفقیت به وسیله انتخاب تکالیف مشکلتر، ارتقا میبخشد. در مقابل، خودانتقادگری ارتباط منفی با خودکارایی قبل از پسخوراند عمل دارد، و کاهش در خودکارایی را بعد از پسخوراند شکست پیش بینی می کند؛ همچنین سطح انتظار را بدون توجه به پسخوراند موفقیت یا شکست، کاهش میدهد. این نشان میدهد که افرادی که تمایل به انتقادگری از خود دارند، به طور بدبینانهای در مورد ظرفیت خود برای غلبه بر موانع میاندیشند و حتی بعد از تجربه شکست، بدبینی آنها بیشتر می شود. اشاره به این نکته مهم است که بین تلاش های کمالگرایانه و خودانتقادگری، رابطه قویای وجود دارد، و اکثر افرادی که تلاش های کمالگرایانه بالایی نشان می دهند، سطوح بالای خودانتقادگری را نیز نشان می دهند. علاوه بر این، ترکیبی از تلاش های کمالگرایانه و خودانتقادگری، می تواند پاسخی خاص نسبت به موفقیت و شکست را در موقعیتهای عملکردی، به وجود آورد. به دلیل این که تلاش برای عالیبودن با خودکارایی بالاتر و سطح انتظار بالاتر رابطه دارد، این افراد ممکن است تکالیف سختتری را انتخاب کنند، که دارای خطر شکست بالاتری نیز هست. بنا بر این، اگر موفقیت را تجربه کنند، سطح انتظار خود را بالاتر میبرند. اگر شکست را تجربه کنند، کاهش خودکارایی را تجربه می کنند، ولی سطح انتظار خود را پایین نمیآورند. این الگو می تواند عدم مطابقت بین انتظارات و اعتقاد فرد به توان تحقق انتظارات را افزایش دهد، و نتایجی که به دست میآیند، مشکلزاترین ویژگیهای کمالگرایی باشند (استوبر و همکاران، ۲۰۰۸).
کمالگرایی با فرسودگی در مراقبین، خستگی در کارمندان نوبت شب، نشانه های بدنی عمومی در دانشجویان دانشگاه، شدت بیشتر سردرد در کودکان و بزرگسالان مبتلا به سرددرد مزمن، و فرسودگی ورزشی در بازیکنان تنیس رقابتی، رابطه دارد. افراد مبتلا به خستگی شدید، اغلب نگرشهای کمالگرایانه انعطافناپذیر را حفظ می کنند. بیماران مبتلا به اختلالهای روانتنی عقاید کمالگرایانه بیشتری را نسبت به بیماران مبتلا به بیماریهای پزشکی گزارش می کنند (شافران و منسل، ۲۰۰۱).
[۱]. White, C.
[۲]. Schweitzer, R.
[۳]. Arpin-Cribbie, C.A.
[۴]. Cribbie, R.A.
[۵]. Emotional distress
[۶]. Cognitive difficulties
[۷]. Blenkiron, P.
[۸]. Edwards, R.
[۹]. Lynch, S.
[۱۰]. Maladaptive coping strategies
[۱۱]. Bardone-Cone, A. M.