قصه گفتن در محیط خانه و خانواده، ساده تر از قصه گویی در محیط ها یا جمع های بزرگتر است. مهم ترین عامل موفقیت در کار قصه گویی این است که قصه گو به صورتی طبیعی قصه بگوید، به طوری که
شنوندگان فکر کنند که او قصه را با بهره گیری از تخیلات و تصورات و تجربیات خودش می گوید، نه بر
اساس آنچه که خوانده یا شنیده است. البته ایجاد چنین تصوری در ذهن شنوندگان، کار ساده ای نیست. بهتر است خاطراتی را که در دوران کودکی در شما احساس عمیقی به وجود آورده اند، به یاد بیاورید و دربارۀ آنها فکر کنید، آن خاطرات را چند بار در ذهن خود مرور کنید، بعد سعی کنید آنچه را که در ذهن مرور کرده اید، با جملاتی گویا و رسا بیان کنید. سعی کنید همان چیزی را که احساس می کنید به زبان بیاورید. در مرحله اول بهتر است قصه را برای کسی که با او احساس راحتی می کنید، بیان کنید. در این مرحله زیاد نگران این مسئله نباشید که جملات و عبارات خود را به صورتی درست و کامل بگویید، اما دراین راه سعی داشته باشید بعد از اینکه خاطرۀ خود را گفتید، سعی کنید آنچه را فراموش کرده اید، به خاطر آورید. بار دیگر با رعایت بیان آنچه در مرحله اول فراموش کرده بودید، خاطرۀ خود را برای کس یا کسان دیگری بیان کنید. روی واکنش های شنوندگانتان حساسیت به خرج بدهید و همیشه از خودتانبپرسید آیا در بیان آنچه در ذهنتان بوده است، موفق شده اید یا نه بیان تجربیات و خاطرات شخصی، یکی از بهترین روشه ای ممکن برای تمرین قصه گویی است. اولین قصه هایی که می گویید، ممکن است در شما و شنوندگانتان تاثیر لازم و مورد انتظار را نگذارد نباید ناامید شوید. بار دیگر همان قصه ها را برای دیگران تعریف کنید خواهید دید که به نتایج بهتری دست خواهد یافت با تکرار داستان هایی که از قبل گفته اید به ریزه کاری ها و نکته های تازه ای خواهید رسید که شما را در بهتر گفتن قصه های دیگر یاری خواهدکرد(پلویسکی،۱۳۸۵).
۱۴-۲-۲- مهمترین وظایف گفتار در قصه:
سخنانی که در یک قصه توسط شخصیت های آن قصه به صورت گفتگو با یکدیگر و یا به صورت درد دل و راز و نیاز بیان می شوند. گفتار در یک قصه ابزاری است برای انتقال اطلاعات مربوط به همه ای عناصر
قصه، به خصوص شخصیت ها و موضوع و چگونگی روند ماجرا که به طور غیر مستقیم توسط خود شخصیت ها به مخاطب داده می شود. بله، بیان چگونگی اندیشه ها، احساس ها و نوع اعمال و تصمیمهایی
که یک شخصیت متقابل مطرح می شود، در ظاهر برای شنیدن او است؛ در واقع برای اطلاعات دهی به مخاطب نیز می باشد.- اطلاعات دهی درباره شخصیت های قصه و وضعیت و موقعیت آن ها به شخصیت های دیگر(به طور مستقیم).- اطلاعات دهی درباره شخصیت های قصه و چگونگی وضعیت و موقعیت آن ها به مخاطب (به طور غیر مستقیم).- اطلاعات دهی درباره موضوع، ماجرا و رویدادهای قصه به شخصیت های قصه (به طور مستقیم وغیر مستقیم) و به مخاطب (به طور غیر مستقیم).- اطلاعات دهی از زمان و مکان رویدادهای قصه به شخصیت های قصه و مخاطب.- پیش برندگی روند موضوعی و ماجرایی قصه(همتی،۱۳۸۸،ص۹۸).