مزایای تعارض:
متخصصان علوم اجتماعی کشف کردهاند که عشق، تنها زمانی تداوم می یابد که با اختلاف عقیده ها بهطور باز برخورد شود. کوپر اسمیت درزمینهی مزایای تعارض عقیده دارد: نخستین مزیت تعارض آنست که، برخی که اختلاف سلیقه و عدم توافق خود را بهطور آشکار بیان میکنند و کودکانی به بار میآورند که از خصوصیات بسیار ارزشمند اعتمادبهنفس بالا برخورددارند. فایده دیگر تعارض آن است که از رکود جلوگیری میکند. علاقه و کنجکاوی را برمیانگیزد و خلاقیت را پرورش میدهد جان دیویی می گوید:«تعارض، خرمگس تفکر است، تعارض ما را به حرکت وا میدارد تا مشاهده کنیم و به خاطر بسپاریم. تعارض ابتکار را برمی انگیزد. ما را از انفعال مطیعانه بیرون میراند و وادار میسازد که به توجه و ابداع روی آوریم. تعارض جزء لاینفک نبوغ و تفکر است» (بولتون، ترجمه سهرابی،۱۳۸۴).
انواع تعارض:
همه اختلافهای زناشویی، از آزردگی های روزمره تا جنگهای بی امان، درواقع در یکی از این طبقات جای میگیرند:
مشکلات دائمی:
متأسفانه اکثر اختلافات زناشویی یعنی ۶۹ درصد در این طبقه قرار میگیرند. اینها مشکلاتی هستند که علیرغم وجود آن ها، زوجها از زندگی زناشویی خود بسیار راضی اند، زیرا برای کنار آمدن با مشکلات راهی پیدا کردهاند. آنان آموخته اند که این مشکل را در جای خود نگه دارند. این زوجها بهطور مشهودی درک میکنند که این مشکلات جزء گریز ناپذیر روابط اند. درست مانند کسالتهای جسمی مزمن که بالا رفتن سن گریز ناپذیر میشوند. ممکن است از این مشکلات خوششان نیاید اما با اجتناب از موقعیتهایی که آن ها را بدتر میکند و یا به کار گرفتن راهکارها و اموری که در مواجهه با آن ها یاری می رساند، با آن ها مقابله میکنند (گاتمن، ترجمه مصباح و همکاری،۱۳۸۵).
-مشکلات حل شدنی:
این مشکلات ممکن است در مقایسه با مشکلات غیر قابل حل، نسبتا ساده بنظر برسد اما میتواند به رنج بسیار میان زن و شوهر منجر شود. قابل حل بودن یک مشکل به معنای حل آن نیست. وقتی یک مشکل حل شدنی به تنش بسیار می انجامد، به دلیل این است که زوجها روش های کارآمد برای غلبه بر آن نیاموختهاند (گاتمن، ترجمه مصباح و همکاران،۱۳۸۵).
-تعارض میان احساسات:
ازآنجاکه وجود تفاوت میان انسانها امر اجتناب ناپذیری است. در هر روابط مهمی ممکن است احساسات خصمانه نیرومندتر، تعارضهایی بوجود آورند که معمولاً با بکارگیری شیوه حل مسئله قابل حل است (بولتون، ترجمه سهرابی،۱۳۸۴).
۲-۱۶-۳- فرایند تعارضات زناشویی:
۱-مرحله ابتدایی: مشخصه این مرحله، نومیدی فزاینده، سرخوردگی، احساس ضربه و خشم است و افکار یک همسر یا هر دو بر ویژگی منفی شریک دیگر آن چیزی نبوده که قابل انتظار بوده است. همسران هنوز درباره آینده ازدواجشان و تلاش برای حل مشکل از طریق ابراز احساسات و یا تلاش برای خشنود سازی همسر دیگر خوش بین هستند (میلر، ترجمه بهاری،۱۳۸۵).
۲-مرحله میانی: طی این مرحله خشم و آزار افزایش و شدت می یابد، زوجین انتظار دارند شریکشان به شیوههای منفی مشخص رفتار کنند. در این مرحله شروع بی تفاوتی فزاینده گزارش میشود. بعضی از همسران شروع به سبک و سنگین کردن مزایا و معایب ازدواج خود میکنند و تصمیم میگیرند که آیا به ازدواج خود ادامه بدهند یا آنرا فسخ کنند. تلاش برای خشنود سازی همسر کمتر دیده میشود اما تلاش برای حل مسئله افزایش می یابد (میلر، ترجمه بهاری،۱۳۸۵).
۳-مرحله پایانی: در این مرحله احساس و ابراز خشم زوجین به خود، دیده میشود. احساس اعتماد کاهش یافته و احساس بی تفاوتی و درماندگی افزایش می یابد. رایج ترین افکار طی این مرحله مربوط به خاتمه ازدواج و تعیین دقیق نحوه انحلال آن است. به هر حال هنوز ممکن است ابهاماتی وجود داشته باشد. قبل از این مرحله مشاوره به ندرت دنبال میشود؛ اما در این مرحله بسیاری از ازدواجها به آخرین تلاش خود برای نجات ازدواج یا ترک آن، به زناشویی درمانی اقدام میکنند (میلر، ترجمه بهاری،۱۳۸۵).
فرایند حل تعارض:
میلر و همکاران معتقدند: قبل از رسیدن به هر نتیجه ای، زن ها و شوهرها فرایند تلاش برای برخورد کردن با مشکلات را طی میکنند. شیوه عمل آن ها معمولاً یکی از موارد زیر است:
۱-اجتناب کردن: در رویارویی با مسئله ای بالقوه تعارض انگیز، برخی زن و شوهر ها سعی میکنند از طریق پرحرفی از کنار آن گذشتن، یا تغییر موضوع، آن را تلطیف کنند. آن ها برای اجتناب از تعارض، سعی میکنند اهمیت موضوع را نادیده بگیرند یا حتی انکار کنند.
۲-ترغیب کردن: گاهی مواقع زن و شوهرها میکوشند یکدیگر را به فکر کردن درباره روش برخورد با مسئله ترغیب کنند. یکی از همسران ممکن است باقدرت بیشتر و با زور کلک، دیگری را راضی یا ترغیب و طرف مقابل نیز سرانجام اطاعت کنند. این روش برخورد میتواند مسئله را حل و فصل کند اما حاصل آن (غالباً) احساسات منفی دو طرفه است.
۳-آشتنی کردن: راه دیگر برای رفع تعارض، آشتی کردن است؛ یعنی رسیدن به راه حل از طریق مصالحه، در اینجا هر یک از زن و شوهرها خاضعانه به یکدیگر امتیازاتی میدهند که برای دیگری مهم است. این راه حل ممکن است مؤثر افتد اما ممکن است برای هر دو طرف کاملا رضایت آمیز باشد یا نباشد.
۴-بلاتکلیفی : با این فرایند همسران درباره راه حل ها بحث میکنند و به آن ها نزدیک میشوند، اما هرگز به جواب نمیرسند. آن ها در حین جر و بحث های خود صورت مسئله را پاک میکنند. ساعت ها حرف میزنند اما ذرهای عمل نمیکنند. این روش در دراز مدت رضایتبخش نیست.
۵-مشارکت جویی: این فرایند از مصالحه فراتر میرود. در این فرایند، هر یک از زوجین درصدد هستند که راه حلی برای مسئله پیدا یا ابداع کنند که به نفع هر دوی آنهاست. در این فرایند، زن و شوهر هر دو باهم هماهنگ میشوند و کل اطلاعات و آگاهی خود را برای درک و فهم تعارضاتشان به کار میگیرند و یک راه حل عملی ابداع میکنندکه اساس توافق و رفاقت است و تصمیم گیری به نفع هر دو است (میلر و همکاران، ترجمه بهاری،۱۳۸۵).
[۱]-Bulton