مدل سرمایه فکری مار و اسچوما
مار و اسچوما[۱] سرمایه فکری را بصورت گروهی از داراییهای دانشی تعریف میکنند که به یک سازمان تعلق دارد و به عنوان ویژگی سازمانی محسوب میشود. سرمایه فکری با افزودن ارزش، به بهبود وضعیت رقابتی سازمان منجر میشود. مار و اسچوما در این مدل سرمایه فکری به ۶ طبقه تقسیم کرده اند.
- روابط با ذینفعان
در بر گیرنده انواع روابط یک شرکت با ذینفعان خود است. این روابط ممکن است شامل مشارکت و قرارداد توزیع و یا ایجاد روابط با مشتریان از قبیل وفاداری مشتری و تصویر ایجاد شده از مارک و غیره باشد.
- منابع انسانی
داراییهای دانشی است که بوسیله کارکنان به شکل تحصیلات، مهارت، شایستگی، تعهد و انگیزش و وفاداری، یا بصورت دانش فنی، تخصص فنی و توانایی های حل مشکل و خلاقیت و طرز فکرها و و غیره باشد.
- زیرساخت های فیزیکی
در برگیرنده داراییهای زیرساختی مانند ساختمانها و تکنولوژی ارتباطی و اطلاعاتی مانند پایگاه داده و شبکهها مانند اینترنت و غیره است.
- فرهنگ سازمانی
شامل ارزشهای سازمانی و فلسفههای مدیریت است. فرهنگ سازمانی در جهت کارایی و اثربخشی سازمانی دارای اهمیت است. زیرا فرهنگ سازمانی چارچوبی مشترک برای تفسیر و تعبیر وقایع سازمانی بوسیله افراد را فراهم میسازد.
- رویه ها و عملیات سازمانی
شامل عملیات رسمی و غیررسمی درون سازمان مانند دستورالعمل های فرایند ، قوانین ضمنی و رویههای غیررسمی وقوانین ضمنی رفتار و سبک مدیریت و غیره است.
- دارایی یا مالکیت معنوی
مجموع داراییها دانشی از قبیل حق امتیازها، کپیرایتها و برند ها و طرح و اختراعات به ثبت رسیده و رموز(رازها) تجاری و فرایندهایی که مالکیت آن بوسیله قانون در اختیار شرکت قرار داده شده است(Marr et al., 2001).
۲-۵-۱۲- مدل سرمایه فکری (دارایی های نامشهود) سانچز
شرکتها به منظور مدیریت سرمایه فکری میتوانند از یک الگوی مشترک پیروی کنند که این الگوی مشترک باعث خلق یک سیستم مدیریت سرمایه فکری برای آنها میشود. این الگو شامل سه مرحله است:
- شناسایی نامشهودها
- اندازهگیری نامشهودها
- مدیریت نامشهودها
در مرحله اول، شرکتها بایستی سرمایه های فکری مرتبط با اهداف استراتژیک شرکت را شناسایی کنند برای این کار ابتدا شرکتها بایستی اهداف استراتژیک خود و سپس داراییهای نامشهود مرتبط با آنها را شناسایی کنند. هنگامی که این مرحله تمام شد، شبکهای از داراییهای نامشهودی که مرتبط با اهداف استراتژیک است شناسایی خواهند شد.
مرحله دوم با جستجوی معیارهای مناسب برای اندازهگیری داراییهای نامشهود شروع میشود. در این مرحله شرکتها بایستی بر روی کیفیت، قابلیت کاربرد و امکانپذیری شاخصها و ارتباط آنها با دارائی نامشهود تمرکز کنند و در مرحله سوم بایستی فعالیتها و سرمایهگذاریهای نامشهود اثرگذار بر روی این دارائی نامشهود را شناسایی و مدیریت کنند و این فعالیتها و سرمایهگذاریهای مشهود را با اهداف استراتژیک سازمان مرتبط سازند.
در شکل زیر، یک نمونه از شبکه داراییهای نامشهود آمده است.
در این مدل، جهت رفت (→) شناسایی و جهت برگشت( ) مدیریت است.
شکل ۱۲-۲ : مدل جامعی برای تجزیه و تحلیل دارائی نامشهود
این مدل را بایستی در دو مقطع زمانی بکار برد. به بیان دیگر ابتدا شرکت در زمان t1، سطح داراییهای نامشهود را اندازهگیری میکند. سپس یکسری فعالیتها و سرمایهگذاریهای نامشهود با هدف اثرگذاری بر سطح این داراییهای نامشهود را انجام می شود . در نهایت بعد از انجام این فعالیت، دوباره سطح داراییهای نامشهود خود را دربازه زمانی t2 اندازهگیری می شود.
یک نمونه از این فعالیتها و سرمایهگذاریها نامشهود تاثیرگذار بر روی داراییهای نامشهود در زیر آورده شده است (Sanchez etal., 2000).
جدول۱۰-۲ : نمونه ای از اجزا سرمایه فکری
داراییهای نامشهود | سرمایه انسانی | سرمایه ساختاری | سرمایه مشتری |
تجربه، تحصیلات و انعطافپذیری | نوآوریها، پتنت ، اختراعها و انعطافپذیری | سهم بازار، تصویر شرکت | |
سرمایهگذاریها نامشهود | آموزش | کیفیت، هزینههای نوآوری | رضایت مشتری |
سیستمهای پاداش | فرایندها | بازاریابی |
[۱] Marr and Schiuma ,2001