عوامل تعارض
رفتارفردی
خصوصیات رفتاری، اخلاقی و نظام های ارزشی افراد ، عواملی ازقبیل تحصیلات، سابقه کار، تجربه وآموزش، هر فرد را به صورت یک شخصیت یا مجموعه ای خاص ازدیگران جدا می کند . عدم درک این خصوصیات ازسوی دیگران می تواند موجب کشمکش و بروزتعارض شود .
ساختاری
عدم توافق برروی ساختارها، اهداف، معیارهای عملکرد، شیوه های تصمیم گیری، قوانین ومقررات و ….
ارتباطی
عدم درک پیام، پیچیدگی معانی پیامها، اختلاف درمجاری ارتباطی و …….
۲-۴-۱۰ زمینه های تعارضات زناشویی
دربررسی تحقیقات به عمل آمده عوامل گوناگونی به عنوان عامل زمینه ساز بروز مشکلات زناشویی به چشم می خورند(دهقان، ۱۳۸۰) ،که به طور اجمال عبارتنداز:
- تعداد زیاد فرزندان ویا نداشتن فرزند.
- ازدواج درسنین پایین.
- عدم تمکین زن وندادن نفقه توسط شوهر.
- تفاوت سنی زیاد زن وشوهر.
- اختلاف طبقاتی وتحرک طبقاتی (مثبت ومنفی).
- زندانی شدن شوهر.
- فقرومشکلات اقتصادی.
- فرزندان ازدواج قبلی.
- ناآشنایی یاکوتاه بودن مدت آشنایی با همسر قبل از ازدواج.
- ازدواج اجباری.
- عدم تفاهم درگذراندن اوقات فراغت.
- رابطه نامشروع.
- بدبینی به همسرو عدم صداقت قبل و بعد از ازدواج.
- اعتیاد شوهر.
- بدرفتاری زن یا شوهر.
- بیماری یکی از زوجین.
۲-۴-۱۱ مراحل تشدید تعارض زناشویی
مشاهده رشد تعارض زوج ها یکی از راه های درک این پدیده است؛ هر چه گفتگوی زوج در مراحل تعارض بی فایده تر باشد، تعارض بالا گرفته و وارد مرحله بعدی می شود. هر چه مراحل بالاتر باشد، تعارض شدیدتر است و مداخلات بیشتری را می طلبد (لانگ و یانگ، ۲۰۰۶).
۵ . مرحله اول : کمترین حد تعارض، در زوج هایی دیده می شود که تازه ازدواج کرده اند. مدت تعارض کمتر از ۶ ماه است و هنوز رنجش و تنش خاصی ایجاد نکرده است.
۶ . مرحله دوم : تعارض در این زوجها حدود ۶ ماه طول کشیده است. ارتباط بین طرفین باز است و هر دو نارضایتی خود را ابراز می کنند، با این حال مثلث سازی و سرزنش اوج گرفته است. زوج ها اوقاتی را با هم هستند و خوش حالند اما رنجش نیز مشهود است.
۷ . مرحله سوم : این زوج ها بیش از ۶ ماه تعارض دارند و دوره های شدید اضطراب و استرس را تجربه می کنند. سرزنش و قدرت نمایی مشهود است. در ابتدا خشم و کنترل بیرونی بروز می کند و به مرور به مثلث سازی می رسد. ارتباط ها بسته و اعتماد پایین است.
۸ . مرحله چهارم : زوج هایی که در این مرحله هستند در تمام ابعاد ارتباطی خود استرس شدیدی را تجربه می کنند. به همین خاطر، ارتباطات ضعیف است، کسب قدرت و سرزنش بالاست، قضاوت شدید است، خود افشایی کم است و مثلث سازی وجود دارد. درمان ارتباطی مؤثر نیست، چرا که شدت خشم بالاست.
بر همین اساس کارلسون و دیگران (ترجمه نوابی نژاد، ۱۳۸۴) نیز سطوح تعارض ارتباطی را بدین ترتیب فهرست کرده اند:
– سطح اول : شامل زوج هایی است که تعارض زناشویی در حداقل درجه، و میزان یا تعارضی را درست پیش از درمان بروز داده اند. درمان در این سطح عمدتاً مداخله های روانی- آموزشی گروهی است.
– سطح دوم : شامل زوج هایی است که تعارض های مهمی را تجربه کرده اند. هرچند الگوهای ارتباطی آن ها باز و مناسب است، انتقاد و فرافکنی رو به افزایش است.
– سطح سوم : با تعارض زناشویی شدید مواجه هستند. این تعارض غالباً بیش از حد معمول است و فرافکنی بسیار زیاد است. انگیختگی عاطفی، اضطراب و شدت قطبی شدن مثلث های محیطی بالاست و ارتباط همراه با تعارض مشخص، روابط بسته و قطع است. درجه انتقاد کردن بالاست و سرزنش کردن متداول است.
– سطح چهارم : آن است که همه ملاک های ارزشیابی تعارض زناشویی در اوج خود و در نقطه بی نهایت قرار دارند، ارتباط کاملاً بسته است، تبادل اطلاعات بسیار ضعیف است، سوءاستفاده و سرزنش بسیار زیاد است و درد دل کردن و همدلی در روابط اساساً وجود ندارد و یا بسیار اندک است. مشخصه بارز این سطح، مذاکره با یک وکیل حقوقی توسط یکی یا هر دوی آنهاست.