طبقهبندی اهداف تربیتی از دیدگاه اسلام
معیار و ملاک طبقهبندی اهداف تربیتی در اسلام، ناظر بر خود انسان است. وقتی از دیدگاه اسلام به انسان مینگریم، دارای پیشفرضهایی اساسی هستیم که تعیینکنندهی نوع نگرش ما به انسان است؛ مانند اینکه انسان و جهان، آفریدهی خداوند است و او خلیفهی خدا بر زمین بوده، از هدایت ذاتی و تکوینی (فطرت) برخوردار است؛ بنابراین اگر بخواهیم اهداف مندرج در متون دینی را طبقهبندی کنیم، باید ملاک این طبقهبندی را نیز از خود دین اخذ کنیم. نمیتوان خارج از دیدگاه دین دربارهی انسان، ملاک و معیاری برگزید و با توجه به آن، درصدد طبقهبندی اهداف دینی برای نیل به خواستهی خود برآمد. درواقع، نباید خواستهی خود را بر دین تحمیل کرده، برای مشروعیت دادن به آن به گزارههای دینی (آیات و روایات) تمسک نمود. بهبیاندیگر، همان ملاکی که از متن دین استخراجشده است باید محور طبقهبندی قرار گیرد. ازاینرو حتی در این امر نیز باید از دین کمک گرفت و به آن تمسک جست. بینشی که از طریق وحی میتواند برای حرکت تربیتی زندگی انسان ملاک و معیار قرار گیرد، بیشک، همیشگی بوده، ناظر بر تمام جنبههای وجودی و نیازها و استعدادهای اوست و انسان را از یکجهت و جنبهی خاص و یا در یک مقطع مشخص مورد ارزیابی قرار نمیدهد. دین وقتی به انسان نظر میکند او را بهعنوان یک «شهروند» و هموطن و بهعنوان یک فرد یا یک فرد در اجتماع و دیگر عناوینی که ناظر بر یکجهت زندگی یا یک جنبهی وجودی است در نظر نمیگیرد؛ بلکه او را بهعنوان «انسان» در نظر گرفته، خواستار تبلور شخصیت حقیقی اوست. اسلام، انسان را جانشین خدا در زمین میداند و درصدد ارائه نظامی است که با در نظر گرفتن تمام جوانب وجودی او (عقل، روان، جسم، ابعاد فردی، اجتماعی، الهی و غیره) انسانی صالح و شایسته تربیت کند. معیار و ملاکی که اسلام در چهارچوب نگرش خود به انسان ارائه میدهد، حاکی از توجه به ساختار وجودی اوست. ساختاری که عامل فطرت در آن نقش اساسی ایفا میکند. برای اینکه بتوان به یک طبقهبندی واقعبینانه در چهارچوب نظام اسلامی دستیافت باید نظر اسلام را راجع به ساختار وجودی انسان لحاظ کرد و با توجه به این مبانی انسانشناختی (مانند فطرت) اهداف تربیتی را طبقهبندی نمود. با توجه به این معیار میتوان اهداف تربیتی را در نظام اسلامی به سهطبقهی کلی اهداف غایی (نهایی)، اهداف واسطهای و اهداف جزئی تقسیم کرد. (پژوهشکده حوزه و دانشگاه،۲۹:۱۳۸۱)
هدف غایی ازنظر اسلام
هدف غایی که حقیقتی بینهایت و جامع تمام ارزشهاست از دید اسلام، همانا خداوند تعالی است. اوست که بینهایت و کامل است و میتواند محور تمام افعال انسان قرار گیرد. منظور از محوریت خداوند و هدف بودن او، همان حضور او در متن زندگی است. اساساً نقش هدف نهایی در مسیر زندگی، چیزی جز استمرار حضور و احساس خدا نیست. این هدف، حقیقتی است که تمام کمالات به او برمیگردد. نزدیکی به خدا، علم به خدا، ایمان به خدا و غیره همه ناظر بر یک حقیقت است و آن خداست.
ازاینرو، شایسته است خودِ «خدا» که حقیقت ازلی است محور قرار گیرد، نه اموری که به نحوی ما را به او پیوند میدهند. در قرآن این ارتباط با عبارات و مفاهیم متفاوتی یادشده است مانند نزدیکی به خدا، وصول به خدا، عبودیت، طهارت و حیات طیبه و ایمان به خدا. همهی این مفاهیم، بیان کیفیت ارتباط فرد باخدا هستند و درعینحال که دربرگیرندهی هدفی خاصاند نقش واسطهای نیز ایفا میکنند و آنچه محور و اصل است، همان خدا و حقیقت خدا است که معیار تمام این جلوهها و دیگر مظاهر قرار میگیرد. فلاح، سعادت و فوز عظیم نیز از مفاهیمی هستند که چگونگی ارتباط باخدا را بیان و هدف نهایی را ملموستر میکنند.
در اسلام توجه به خدا، محور تمام عقاید و روشهای تربیتی و تمام قوانین و برنامهها و راهنماییهای اسلام است وزندگی فرد مسلمان بر این پایه استوار گردیده است. تمام روشهای تربیتی در اسلام در حقیقت حاکی از پیوند انسان باخداست و همهی فروع و شعبههای تربیت از این پیوند و کیفیت آن منشأ میگیرد و بازگشت تمامکارها در پایان بهسوی خداست.
برخی از مفاهیم قرآنی که حاکی از ارتباط انسان باخداست عبارتاند از:
- عبودیت. در قرآن عبودیت، کسب حیات طیبه و قرب الهی همه از مصادیق سعادت هستند. انبیا نیز آمدهاند تا انسان را سعادتمند کنند؛ اما سعادت درگرو کسب علم یا لذت یا قدرت بیشتر و مانند اینها نیست. سعادت بشر تنها در پیوند باخدا حاصل میشود که در قرآن از آن به عبادت تعبیر شده است: اما خَلقت الجن و الانس الا لیعبدون، (و جن و انس را نیا فردیم جز آنکه مرا بپرستند)
عبادت غایت خلقت انسان است. ازنظر قرآن، انسانی سعادتمند است که به این هدف دست یابد.
- قرب. مفهوم دیگری که بیانگر چگونگی پیوند با خداوند است، قرب است. مراد از قرب، قرب زمانی و مکانی نیست؛ بلکه نزدیکی و ارتباط روحی و معنوی مراد است. ارتباطی که ریشه در شخصیت و وجود انسان دارد و او را حقیقتاً به خدا نزدیک میکند.
- حیات طیبه. این مفهوم نیز برای بیان چگونگی ارتباط با خداوند بهکاررفته است: مَن عَمِلَ صَالحاً مِن ذَکَرٍ أو أَنثی وَ هُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحیینَّهُ حَیَوهً طَیّبِهً، (هر کس ـ از مرد یا زن ـ کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً ما او را زندگی پاکیزهای، [حقیقی] میبخشیم).
منظور از طهارت علاوه بر طهارت جسمانی، شامل پاکی روح و روان نیز میشود. طهارت روح ـ که در عرف اسلام به طهارت اکبر معروف است ـ در اصل توحید تبلور مییابد و شامل تمام معارف اعتقادی، اصول اخلاق عملی و اعمال شرعی است. (پژوهشکده حوزه و دانشگاه،۳۵:۱۳۸۱)
ویژگیهای هدف غایی از دیدگاه اسلام
هدف غایی تربیت در هر مکتبی، کمال مطلوب آدمی است و باید تمام فعالیتهای او متأثر از آن باشد. ویژگیهای هدف غایی ازنظر اسلام که در کل به آن ماهیت خاصی بخشیده است عبارتاند از:
همسازی با فطرت. اصل سازگاری اهداف تربیتی با ساختار وجودی انسان باید در تمام موارد رعایت شود. هدف غایی در منظر دینی، با ساختار وجودی و ماهیت انسان که در گزارههای دینی، فطرت نامیده شده است تناسب دارد. هماهنگی هدف غایی با فطرت انسان، مهمترین ویژگی آن است. ذرهای ناهمگونی هدف با فطرت، باعث انحراف از مراحل رشد انسان و ناتوانی او در نیل به کمال نهایی خواهد شد.
جامعیت. منظور از جامعیت هدف غایی در اسلام این است که دربرگیرنده تمام ارزشهای انسانی است. برای مثال، یکی از ارزشهای اجتماعی در اسلام، دفاع از وطن است. این ارزش، خود، هدف است اما هدف غایی نیست؛ بنابراین، تمام ارزشهای دینی که تعیینکنندهی مسیر زندگی است باید در هدف غایی گنجاندهشده و شامل تمام ارزشها باشد.
برانگیزندگی. وجود انگیزه و تمایل به انجام هر فعالیتی، منوط است به دستیابی به نتیجه. به معنای دیگر، نیل به هر یک از اهداف تعیینشده در برنامه، ضامن تداوم آن برنامه است. انجام دادن فعالیتها بدون اینکه از مجموع آن ها نتیجهای عاید شود، کمکم انگیزه و شوق برای ادامه کار را از بین میبرد. این پرسش که نتیجه تعیین هدف نهایی چیست و آنچه دور از دسترس است چگونه میتواند مشوق و محرک باشد، اگرچه پرسشی بجا و حاوی یکی از مهمترین اصول حاکم بر نظام پاداش (انگیزه) است؛ اما به این نکته نیز باید توجه داشت که تعیین هدف غایی به معنای غیرقابل دسترس و یا دور از دسترس بودن آن نیست و مقصود از ترتب اهداف و مخصوصاً هدف نهایی بر اهداف دیگر، ترتب زمانی نیست؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که دستیابی به هدف غایی، حتی بعد از انجام هر عمل جزئی نیز، امکانپذیر است.
عدم محدودیت. چهارمین خصوصیت هدف نهایی در بینش دینی، نامحدود بودن آن است. سؤالی که مطرح میگردد این است که منظور از بینهایت بودن هدف چیست؟ آیا امکان دارد ما بهطرف مقصدی حرکت کنیم که برای آن سرانجام و نهایتی مشخص وجود ندارد؟ اگر چنین است چگونه آن را هدف نهایی مینامیم؟ آنچه در پاسخ این سؤالات محور قرار میگیرد، لزوم تطبیق هدف غایی با فطرت انسان و توجه به ماهیت ابدی اوست. بر این مبنا، هدف غایی نیز باید هدفی ابدی و نامحدود باشد تا با ماهیت انسان، تناسب و تطبیق داشته باشد. بهبیاندیگر، انسان کمال طلب است و چون موجودی است الهی، کمال طلبی او هیچگاه پایان ندارد. پس چون نامتناهی بودن هدف غایی باکمال مطلق جویی و حقیقت وجود انسان سازگار است، این هدف برای او انتخابشده است. اگر هدف غایی، محدود باشد، انسان پس از دستیابی به آن دچار پوچی و یأس میشود، حتی ممکن است تصور محدود بودن هدف غایی او را ناامید کند. با توجه به اینکه دستیابی به هر مرتبه از هدف غایی بعد از هر عمل و متناسب با آن قابل دسترسی است، میتوان نامحدود بودن آن را عامل مهمی برای کسب درجات عالیتر دانست. (روحانی نژاد،۱۳۸۹: ۴۶)
هدف غایی تعلیم و تربیت
هدف اساسی تربیتی مکتب اسلام پرستش خدای یگانه است: وماخلقت الجن و الانس الا لیعبدون (ذاریات: ۵۶) همانطور که میدانیم عبادت و پرستش خدا یعنی خود را تسلیم حق نمودن و از او اطاعت کردن، آنکه خدا را میپرستد یعنی با تمام وجود از او تبعیت میکند و در مسیر خداشناسی حرکت میکند. در سوره حمد آمده است: ایاک نعبد و ایاک نستعین. خدایا فقط تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم. اینکه گفته شود تنها خدا قابلپرستش است و انسان فقط باید در برابر خدا تسلیم گردد و از او کمک بجوید چیزهای اساسی دیگر را نیز مطرح میسازد. خداپرستی از یکجهت یعنی خدا گونه زیستن و در نظام توحیدی حرکت کردن است.
شناخت خدا و پرستش او و ایمان به خدا هدف اصلی و اساسی نظام اعتقادی اسلام است. هدفهای تربیتی اسلام مانند تقوا، عدالتخواهی، دانش جوئی، خرد دوستی، ایثار و ازخودگذشتگی عالیترین هدفهایی هستند که نهتنها موجبات رشد و کمال انسان را در حیات فردی فراهم میسازند، بلکه باعث رشد حیات جمعی نیز میشوند. از سوی دیگر، خداشناسی و پرستش خدا بنیان استواری است که نهتنها حرکت دائمی انسان را بهسوی کمال و رشد تضمین میکند، بلکه به صورتی اطمینانبخش جلوی انحراف فرد و جمع را نیز میگیرد.
آنکه به خدا میپیوندد از پلیدیها، بیدادگریها، هوی و هوس یا تمایلات بیارزش و از خودخواهیها خود را میرهاند. او تسلیم خدا میشود و خود را از شر طاغوتها و از نفوذ قدرتهای اهریمنی آزاد میسازد.
انگیزهی رفتار فرد خداشناس فقط نزدیک شدن به خدا و در مسیر توحید گام برداشتن است؛ بنابراین او آنچه را که انجام میدهد و چون راه خدا به نحو کامل خیر و صلاح انسانها را در بردارد، روی این زمینه اعمال او ضامن سعادت خود و دیگران میباشد. (شریعتمداری،۱۳۸۸: ۱۲۹ ـ ۱۲۸)
هدف غایی تعلیم و تربیت ازنظر اسلام، این است که آدمی به کمال نهایی خود که قرب خدای متعال است نائل شود. بهعبارتدیگر هدف غایی، قرب به ذات مقدسی است که دربرگیرندهی جمیع صفات جمالیه و کمالیه است، حقیقتی بینهایت و کامل و مطلق که شایسته است در متن زندگی آدمیان حضور یابد و همهی فعالیتهای آنان بهسوی او معطوف گردد و محور همهی افعالش باشد. در تعلیم و تربیت اسلامی حرکت و هدایت آدمی بهسوی خیر اعلی و مقصد نهایی و در صراط مستقیم عبودیت حضرت حق، تسهیل میشود. تا آدمی در پرتو ایمان و عمل صالح و عمل بهحق و صبر، گردنه را درنوردد و موانع کمال را یکی بعد از دیگری پشت سر گذارد.
از آیات قرآن کریم بهروشنی برمیآید که مرجع و منتهی و غایت حرکت آدمی، بهسوی خدای سبحان است. «وإلی اللهِ تُرجَعُ الأُ مُورُ» همهی امور به خدا بازمیگردد. (بقره:۲۱۰). (شکوهی،۱۳۸۷:۳۹)