رویکرد فرایندنگر به هویت
پس از مارسیا، برزونسکی (۱۹۸۹) هویت را به عنوان فرایند و با رویکردی اجتماعی – شناختی مفهومسازی کرد. او هویت را ایجاد یک نظریه روشن در رابطه با خود تعریف کرد که این نظریه چهارچوبی مفهومی برای رمزگردانی، سازماندهی و فهم تجارب و اطلاعات مرتبط با هویت فراهم میآورد (۱۹۹۰،۱۹۹۳). وی تفاوت موجود در وضعیت هویت افراد را بر اساس شیوهای که آنها اطلاعات مربوط به هویت را پردازش می کنند مفهومسازی کرد و در این راستا، بیان کرد که افراد نظریههای مربوط به “خود” را بر اساس سه جهتگیری پردازش شناختی بنا می کنند که از آنها تحت عنوان سبکهای پردازش هویت نام برد. سبکهای هویت بیانگر روشهایی است که افراد برای آزمون و تأیید اطلاعات مربوط به هویت به کار میبرند. سبکهای هویت شامل سه سبک اطلاعاتی[۱]، هنجاری[۲] و گسیته- اجتنابی[۳]میباشد (برزونسکی ،۱۹۹۰).
افراد با سبک هویت اطلاعاتی، به طور فعال اطلاعات مربوط به هویت را جستجو، پردازش و ارزیابی می کنند. این افراد با دیدی انتقادی نسبت به خود مینگرند، نسبت به عقاید و گزینه های مختلف گشودهاند و از این طریق ساختار خود را ارزیابی و آزمون می کنند. آنها مانند دانشمندانی هستند که برای ایجاد نظریه درباره خود اطلاعات مختلفی را به کار میگیرند و برای انتخابها و اعمال خویش تبیین و دلایل منطقی ارائه می دهند. سبک هویت اطلاعاتی به ایجاد یک نظریه متمایز و در عین حال منسجم درباره خود میانجامد (برزونسکی، ۲۰۱۱). افرادی که طبق مدل مارسیا در وضعیت هویت کسب شده و تعویقی قرار دارند معمولاً از سبک اطلاعاتی برخوردارند (برزونسکی، ۱۹۸۹).
افراد با سبک هویت هنجاری اهداف، باورها و ارزشهای افراد مهم را درونی و تأیید می کنند. این افراد تحمل ابهام ندارند و نیاز شدیدی به حفظ ساختار دارند. افراد با سبک هویت هنجاری، در تشکیل نظریه درباره خود متعصبانه عمل می کنند و هدف اولیهی آنان حفظ دیدگاه خود است و در برابر اطلاعاتی که ارزشهای آنان را تهدید می کند، جبهه میگیرند. آنها خود را با دستورات و ارزشهای افراد مهم منطبق می کنند و انتظارات آنان را تأیید می کنند. این سبک به شکل گیری هویتی متعصبانه منجر می شود که در برابر تغییر بسیار مقاوم است (برزونسکی، ۲۰۱۱). سبک پردازش هنجاری معمولاً در افرادی دیده می شود که در مدل مارسیا در وضعیت هویت زودرس قرار دارند (برزونسکی، ۱۹۸۹).
افراد با سبک هویت گسیخته- اجتنابی از برخورد با موضوعات و تعارضات مربوط به هویت اجتناب می کنند و یا رویارویی با موضوعات مربوط به هویتیابی را تا جایی که ممکن است به تأخیر میاندازند. این افراد در شکلدهی هویت خویش به رویکردی موقتی و وابسته به موقعیت متکیاند. بدین معنا که رفتار و انتخابهای افراد با این سبک هویت، توسط تقاضا و پیامدهای موقعیتی تعیین می شود و این حساسیت و انطباق نسبت به درخواستهای محیط به جای تجدید نظر ثابت و بلندمدت در هویت افراد به رفتارهای زودگذر و موقت میانجامد. این امر ممکن است به متلاشی شدن و عدم انسجام خود منجر شود (برزونسکی، ۲۰۱۱). سبک هویت گسیخته – اجتنابی که در واقع رشد نایافتهترین سبک پردازش هویت است معمولاً در افرادی دیده می شود که در مدل مارسیا در وضعیت گسیخته قرار دارند (برزونسکی، ۱۹۸۹).
نظریه هایی که تا بدینجا مطرح شدند گرچه سالها الهام بخش محققان بوده اند و تحقیقات بسیاری را در زمینه هویت موجب شده اند، اما هویت را به طور کلی و در قالب وضعیت و سبک هویت مفهومسازی کرده اند و به محتوای هویت افراد کمتر توجه داشته اند. از این رو، گروهی از نظریهپردازان هویت با چشمانداز دیگری به بررسی هویت پرداختهاند که بیشتر بر محتوای هویت افراد متمرکز است. در ادامه این رویکرد توضیح داده خواهد شد.
[۱]–Informational
[۲]–Normative
[۳]–Diffuse / avoidance