ارزش بازی ها:
تحقیقات بیشماری در زمینه اثرات بازی و ارزشمندی آن صورت گرفته است که اغلب آنها تأکیدی است بر ارزش مثبت بازی در جنبه های گوناگون رشد کودکان اعم از رشد جسمانی، روانی، عاطفی، اخلاقی و شناختی، نتیجه تحقیقات ومطالعات بیشمار، اهمیت بازی و لزوم توجه به آن را روشن می سازد و این سوال پیش می آید که ارزش بازی چیست؟(مجیب ۱۳۷۹ ص۲۴).
ارزش تربیتی:
کودک خردسال از طریق بازی کردن با انواع مختلف اسباب بازیها، موفق به شناختن شکلها، رنگها، اندازهها، جنس اشیاء و اهمیت آنها می شود. بتدریج که رشد می کند در بسیاری از بازیها و ورزشها مهارت بدست میآورد.اکتشاف، جمعآوری اشیاء و سایر شکلهای بازی در اواخر دوران کودکی اطلاعاتی را به کودک میدهد که او نمی تواند در کتابهای مدرسهاش پیدا کند. کودک هنگام بازی درباره خودش، دیگران و رابطهاش با آنها چیزی یاد میگیرد.
او میزان تواناییهای خود را با دیگران مقایسه می کند و به این ترتیب یک مفهوم روشنتر و واقعگرایانهتر از خود به دست میآورد (ایران دوست ، ۱۳۷۴).
ارزش درمانی:
بازی یک وسیلۀ درمانی است. بازی به عنوان یک کاتارسیس برای از میان بردن انرژی سرکوب شده و زیر فشار قرار گرفته، عمل می کند. در زندگی روزمره کودک نیاز دارد از تشنجهایی که توسط محدودیتهای محیطی به او تحمیل می شود رهایی یابد.
بازی به او فرصت میدهد که احساسات خود را به طریقی قابل قبول در اجتماع بیان کند و به وی اجازه میدهد انرژی تحت فشار خود را به طریقی بیرون بریزد که از نظر دیگران و کلاً اجتماع مانعی ندارد. کودک از طریق بازی می تواند احساساتی از قبیل ترس، رنجش، نگرانی و شادی خود را آنطور که میل دارد در قالب شخصیتهای دلخواهش بیان کند و کدورت درونیاش را بزداید. به گفته آکس لین بازی درمانی بر اساس این حقیقت بنیاد نهاده شده که بازی وسیله طبیعی کودک برای بیان خود است. بازی موقعیتی است که به کودک داده می شود تا احساسات و مشکلات خود را عرضه کند ( منبع پیشین،ص۴۷).
ارزش ذهنی:
بازی سبب می شود که کودک نیروهای ذهنی خود را به کار اندازد. بازی کودک را در شناخت و کنترل محیط، یاری می کند. او را قادر میسازد که تواناییهایش را بیازماید. همچنین ضمن بازی یاد میگیرد که میان واقعیت و خیال فرق بگذارد. کودک به هنگام بازی به استدلال می پردازد، قضاوت می کند، به حل مسایل می پردازد و نهایتاً از فعالیتهای خود نتیجه گیری می کند، این فعالیت به او کمک میکن تا در آینده بتواند متکی به نفس، مستقل و در حل مشکلات توانمند باشد (مصلحی، عسگری، ۱۳۸۷).
ارزش اجتماعی:
فروم عقیده دارد زمانی که کودک پا به عرصه وجود مینهد، از شناسایی پدیدههای دنیای خارج قاصر است، بعدها کودک به تدریج رشد می کند و قادر به درک اشیاء خارجی می شود، او قادر می شود تا میان غذا و منبع جوشش آن تفاوت قائل شود. یکی از عوامل مؤثر در شکلبخشی شناخت کودک در این مرحله، بازی است. یعنی به محض آن که کودک قادر به تکان دادن ارادی عضلات خود شد و آنها را تحت کنترل درآورد، قادر به تماس با محیط بیرونی میگردد.
فروبل معتقد است که باید کودک را برای زندگانی اجتماعی تربیت نمود، زیرا در کودک توان بالقوه اجتماعی بودن موجود است و صرفاً همنشینی با دیگران باعث به فعل درآمدن توان بالقوه اجتماعی کودک می شود. او میافزاید که همنشینی با دیگران می تواند به صورت بازی انجام شود و در این هنگام بازی علاوه بر تکامل نیروهای جسمی و عقلی کودک باعث می شود تا او در مورد پرورش ویژگیهای اخلاقی خود نیز به موفقیتهایی نائل شود(مهجور،۱۳۸۰).
ارزش جسمانی:
بازیهای توأم با فعالیت برای تکامل رشد عضلانی کودک و ورزش دادن قسمت های مختلف بدنش لازم است. ضمناً این نوع بازیها برای صرف انرژی اضافی کودک نیز مفید است. منافع جسمانی بازی را میتوان از طریق نرمش کردن و دولا و راست شدن به دفعات مختلف در روز نیز بدست آورد ولی چون کودک ارزش واقعی ورزش را درک نمی کند، ممکن است علیه آن طغیان کند و با چنان بیمیلی تن به انجام آن دهد که هر نوع نفع احتمالی را در مقابل «تنش عاطفی» بیارزش سازد (روان دوست،۱۳۷۲).
به گفته میلی چامپ، بازی به یک کودک کمک می کند که به یک انسان (شخص) تبدیل شود. برای رسیدن به این هدف، باید تعادلی میان بازی و کار کودک باشد.
مربیان در بازی
مربیان باید در ارتباط با بازی کودک به نکات ذیل توجه نمایند:
۱-افزایش ابزار بازی
۲-دادن وقت کافی به کودک نقش دقت در زمان کمک به کودک
۳-واگذاری حق تصمیم گیری و انتخاب بر عهدۀ کودک
۴-تهیۀ وسایل جدید برای کودک، تا او بتواند بازی را ابداع نماید.
۵-وسایل صحنه نمایش، بهتر است به صورت واقعی باشند(همان، ص۶۷)
نقش بازی در رشد کودک :
در جهان معاصر، بازی بهترین شکل فعالیت طبیعی برای هر کودک است. در واقع بازی کردن در زندگی کودک از اهمیت زیادی بر خوردار است. در جریان بازی ، نیرو های روحی و جسمی کودک، یعنی دقت، حافظه، تخیل، نظم و ترتیب، چالاکی و مهارت و….رشد می یابند و علاوه بر این ها بازی برای کودک محرک و انگیزه ای می شود در جهت کسب تجارب اجتماعی.
بازی وسیله طبیعی کودک برای بیان خود است. کوک با بازی کردن، موقعیتی را به دست می آورد تا احساسات و مشکلات خود را عرضه کند و به عبارت دیگر ابراز وجود نماید.
متاسفانه امروزه، بسیاری از والدین، حتی مربیان توجه کافی به امر رهبری بازی ندارند و یا کوک را به حال خود وا می گذارند و یا بازی او را با دلسوزی های اضافی و اسباب بازی های زیاد، محدود می نمایند.
پدران و مادران باید توجه داشته باشند که در مراحل مختلف بازی روش های گوناگونی اتخاذ گردد ونیز همیشه به یاد داشته باشند که به کودک امکاناتی بدهند که او آزادانه و مبتکرانه فعالیت نمایند تا استعدادهای نهفته اش به درستی شکوفا گردد . تنها در این صورت است که بازی می تواند باعث انگیزش، نشاط ، فعالیت، ابتکار و خلاقیت در کودکان گردد.
تنوع در بازی های کودکان :
در بازی های کودکان، خصیصه ای به نام تنوع ،بسیار مشاهده می شود. این موضوع کاملا بارز است که همه کودکان به یک روش ونوع بازی نمی کنند. تنوع در بازی کوکان می تواند ناشی از این علل باشد :
تفاوت های فردی، نوع جنسیت، نوع محیطی که در آن پرورش یافته اند، موقعیت اجتماعی و اقتصادی و عامل جغرافیایی، میزان اوقات فراغت و وضعیت وسایل و امکانات بازی.
نکاتی چند در مورد بازی های کودکان :
برای هر پدر و مادری وبه طور گل برای هر فردی که به نوعی با کودکان سرو کار دارد، دانستن و رعایت نکاتی چندکه در مورد بازی های کودکان است لازم و ضروری به نظر می آید :
- به بازی کودکان اهمیت دهید. چرا که تمام زندگی کودک در بازی شکل واقعیت می پذیرد.
- تجارب زندگی کودک از طریق بازی صورت می گیرد.
- کسب مهارت های شخصی، اجتماعی، اقتصادی.
- بازی برای کودک به منزله کار محسوب می شود و کار برای او به منزله بازی.
- بازی در کودکان موجب رشد و تحول می شود.
- کودکان از طریق بازی، خلاقیت های خویش را شکوفا می سازند.
- بازی عاملی مهم و موثر در رشد و شکوفایی استعدادهای کودک به شمار می رود.
- بازی در تربیت احساساسات کودک تاثیر بسزایی دارد.
- بازی به کودکان امکان می دهد که نسبت به افراد محیط، جهان و طبیعت پیرامون خود شناخت کافی پیدا کنند
۱۰٫بازی منبع غنی آموزشی برای کودک به حساب می آید.
۱۱٫موضوع بازی کودکان باید همیشه سعی شود که بر گرفته از زندگی خانوادگی، کودکستان، مسافرت ها ، جشن ها، فرهنگ و… آنها باشد.
۱۲٫بازی خوب شبیه کار خوب است. کار به منزله شرکت انسان در تولیدات اجتماعی ودر ایجاد ارزش های فرهنگی و مادی و به عبارت دیگر شرکت انسان در ایجاد ارزش های اجتماعی است. اما بازی از چنین اصولی پیروی نمی کند و رابطه مستقیم با اهداف اجتماعی ندارد ، ولی از سوی دیگر باید گفت که به طور غیر مستقیم با این اهداف در ارتباط است. به این معنی که انسان را با همان فعالیت جسمانی و روانی که لازمه کار است عادت می دهد.
در پایان به این نکته اشاره کنیم که برخی اولیاء نسبت به بازی فرزندانشان هیچ گونه علاقه ای نشان نمی دهند ، برخی دیگر تنها به خرید اسباب بازی های زیاد اکتفا می کنند و برخی نیز بیش از اندازه در بازی های آنها دخالت می نمایند و امکان نمی دهند که کودک ، خود مسائل بازی را حل و فصل نماید.
این گونه والدین کودک را ناگزیر می سازند که تنها حرف شنوی بزرگتر ها و مقلد باشند . در واقع این اولیای کوک هستند که بازی می کنند نه خود او. به عبارت دیگر با هر کسی به زبان قابل فهم او سخن بگوییم و این معنای این بیت است که می گویید :
چون که با کودک سرو کارت فتادپس زبان کودکی باید گشاد(دالایی،۱۳۸۴).
مراحل مختلف بازیهای کودکان:
- بازیهای انفرادی: کودک در سنین پایین، بیشتر اوقات را به تنهایی بازی کرده و به کودکان دیگری که اطرافش باشد، توجهی ندارد. حواس وی متوجه اشیاء و چگونگی آنهاست. در حدود یکسالگی به مفهوم «کنش و واکنش» پی برده و دوست دارد اشیاء را بیاندازد و از دیگران بخواهد که شیء را از زمین برداشته و به او بدهند.
- بازیهای فردی در مجاورت گروه: در حدود ۲ سالگی کودکان به تدریج از بازی کنار دیگران لذت میبرند البته در این مقطع سنی آنها خیلی به اطرافیان توجه ندارند و با خود مشغول بازی هستند.
- بازیهای اجتماعی، گروهی: در حدود ۳ سالگی اغلب کودکان تمایل پیدا می کنند در گروههایی کوچک سه-چهار نفری بازی کنند یا دیگران در بازی آنها شرکت کنند و آنها را در بازی خود شریک کنند، بازی کودکان در این مرحله جنبه اجتماعی و گروهی پیدا می کند.
بازیهای گروهی را میتوان به ۳ دسته تقسیم کرد: الف- بازیهای غیرارادی «فعال»
ب- بازیهای تخیلی و تقلیدی
ج- بازیهای بیانی و مکالمهای(مصلحی، عسگری، ۱۳۸۷).
عوامل مؤثر در بازی
- جنسیت: بازی دختران و پسران با هم متفاوت است. دختران به بازیهای آرام و ساکت میپردازند در حالی که پسران از بازیهای دارای فعالیت بدنی بیشتر لذت میبرند. دخترها بازی با عروسک را دوست دارند در حالی که پسرها از بازیهایی که نشان دهنده قدرت و نیروی بدنی آنهاست مثل کشتی گرفتن، دویدن و توپ بازی لذت میبرند.
۲-سن: بازی خاص در هر سن برای کودک متفاوت است. مرحله اول کودکی شامل تولد تا ۳ سالگی است، بازی بیشتر انفرادی است و توجه کودک به شناسایی اندامها و اشیاء و چگونگی استفاده از آنهاست. مرحله دوم کودکی شامل سنین سه تا هفت سالگی است. بازیهای گروهی علاوه بر بازیهای انفرادی مورد توجه کودک قرار میگیرد که با توجه به سن و جنسیت به تدریج از یکدیگر متمایز میشوند (قاسم نژاد، ۱۳۸۸).
- عوامل محیطی: این عامل که بستگی به ویژگیهای کودک ندارد در تعیین بازیها نقش عمدهای دارد. مکان و فضای باز، شوق تحرک را در کودک بر میانگیزد. در صورتی که محل تاریک و نور، فرصت جست و خیز را از طفل میگیرد (مصلحی، عسگری، ۱۳۸۷).