آموزش و پرورش پیش از دبستان:
اموزش وپرورش پیش از دبستان در ساختار آموزشی بسیاری از جوامع و کشورهای پیشرفته از جایگاه بسیار ارزشمند وحساسی برخوردار است.
یافته های پژوهشی،نشانگر اهمیت و ضرورت این دوره ازآموزش در شکل دهی موفقیت های تحصیلی کودکان در سال های ورود به آموزش رسمی،خصوصا دوره ابتدایی می باشد.
شناخت صحیح کودکان،یادگیری های غیر مستقیم اصولی در این مقطع سنی بسیار اهمیت دارد.تقریبا همه متخصصان تعلیم و تربیت براین باورند که تجارب و یادگیری های دوران کودکی به عنوان مهم ترین عامل تعیین کننده شخصیت و سلامت روانی افراد جامعه به شمار می آید.
همه ما به این حقیقت اذعان داریم،اولین محیطی که پایه های شخصیتی کودک شکل می گیرد و رشد و شکوفایی می یابد نهاد خانواده است.به عبارت ساده تر،نخستین مربی و معلم کودک والدین اوست.فرایند تربیت کودک در خانواده مستلزم آگاهی و شناخت والدین در مقابل رسالت خطیری است که بر عهده دارند.
بدیهی است که هرچه شناخت و اطلاعات والدین در زمینه پرورش و تربیت کودکان خردسال فزونی یابد،کودکان در شرایط مناسب تری از نظر جسمی،روحی و ذهنی به رشئد و پویایی خواهند رسید.
قابل ذکر است که هرچه تعامل و همگامی بین والدین و مربیان بیشتر باشد تربیت و پرورش کودکان به درجه مطلوب تری می رسد،لذا مساله تربیت کودک و توجه به خصوصیات جسمی و روحی و عاطفی کودکان در شمار مهم ترین مسائل تربیتی و اجتماعی قرار دارد که کمترین غفلت و تسامح،قابل چشم پوشی نیست.باید توجه داشت که توجه به شناخت هر چه بیشتر و آموزش مناسب کودکان پیش دبستانی از نشانه های قوت و غنای فرهنگ و نظام آموزش ئ پرورش هر جامعه است.
بنابر این تلاش در جهت آموزش مفاهیم و برنامه ریزی های لازم و ایجاد تسهیلات ضروری برای کودکان پیش دبستانی،گامی است در جهت برخورداری جامعه از سلامت جسمانی و بهداشت روانی،چون ارزش و بقای هر جامعه ای به افراد تربیت یافته،بصیر و شایسته آن جامعه مربوط است(مصلحی و همکاران،۱۳۸۴).
تعریف آموزش و پرورش پیش از دبستان:
آموزش و پرورش پیش از دبستان عبارت است از آموزشی که از زمان تولد تا شروع اولین سال های دبستان یعنی تا پایان شش سالگی ادامه می یابد.در چنین سال هایی کودکان مراحل مهم و حساس زندگی خود را از جهات شخصیتی،اجتماعی و آموزشی پشت سر می گذارند.
با توجه به خصوصیات رشد و یاد گیری کودکان،این دوره سنی در کشورهای مختلف به گونه های متفاوتی طبقه بندی شده است که در اینجا به نمونه ای از متداول ترین طبقه بندی اشاره می گردد(مفیدی،۱۳۹۰).
تولد تا ۱۸ ماهگی |
کودکان شیرخوار |
۱۸ماهگی تا ۳ سالگی |
کودکان نوپا |
۳سالگی تا ۴سالگی |
کودکان نوباوه |
۴سالگی تا ۶سالگی |
کودکان آمادگی |
آدامز(۱۹۶۵) معتقد است که تعیین گروه سنی کودکان می تواند به مباحثه در آموزش های پیش دبستانی و دوران کودکی پایان دهد.سه،چهار و پنج سالگی را سنین پیش دبستانی می شناسد(مفیدی،۱۳۸۱)
ظهور مراکز پیش دبستان:
در تاریخ آموزش و پرورش دوران کودکی،کودکستان ها نسبت به مهد کودک ها ریشه های عمیق تری دارند.اگر چه آغاز رشد کودکستان ها در اروپا ثمره ی تفکر و نوشته های کمینیوس،پستالوزی و هربارت می باشد ولی در حقیقت این فردریک فروبل آلمانی بود که اولین کودکستان را در سال ۱۸۳۷ در آلمان بنا نهاد و از همان زمان نام کودکستان «باغ کودکان» معمول گشت.
کارها و عقاید فروبل،زمینه ساز کوشش های مربیان دیگر و تاسیس کودکستان ها در سایر کشورها گردید(مفیدی۱۳۷۲،ص۳۴)
ایتارد[۱] با تاکید بر آموزش از طریق تحریک حسی ،شالوده آموزش وپرورش کودکان عقب مانده ذهنی را بویژه در برنامه های پیش دبستان استحکام بخشید.مونته سوری نیز به عنوان یک پزشک درسال ۱۸۹۷به مساله عقب ماندگی ذهنی توجه نمود.وی با مطالعه ی آثار پیشینیان اظهار می دارد که باید عقب ماندگان ذهنی رابیشتر به عنوان یک پدیده پرورشی در نظرگرفت(منبع پیشین).
اهداف آموزش وپرورش دردوره پیش از دبستان:
شناخت حواس وپرورش مهارت استفاده ازآن.
پرورش مهارت های زبان.
توسعه توانایی های جسمانی.
توجه به محافظت اندامها(بهداشتی،ایمنی،تغذیه ای).
شناخت محیط زیست وتوجه به حفظ آن.
درک مفاهیم اساسی علوم وریاضی.
توسعهتوانایی هایذهنی(مشاهده،قدرتتمرکز،طبقه بندی،استدلال،حل مساله،خلاقیت،پرسش گری و…..). شناخت فرهنگ ومساله های میهنی ومذهبی.
پرورش ذوق هنری ودرک زیبایی ها.
شناخت مقررات وقوانین اجتماعی وتوسعه روابط اجتماعی.
پرورش مهارت های زندگی (توانایی تصمیم گیری،توانایی خودآگاهی ، توانایی ایجاد روابط بین فردی و…..)(دفتر برنامه ریزی وتالیف کتب درسی،۱۳۸۱).
توجه به رشد کودک در دوره پیش از دبستان :
کودک در سال های قبل از دبستان، مرحله پر جوش و خروش شخصیت خود را طی می کند و به بازی که طبیعی ترین شیوه نمایش احساسات و تمایلات است گرایش بیشتری نشان می دهد.
روانشناسان به ما هشدار می دهند که نخستین سال های زندگی کودک مهم ترین دوره آموزشی به شمار می روند. در صورتی که امکانات صحیح در دسترس آنان قرار گیرد شخصیت و یادگیری و هوش ، بسط و گسترش قابل ملاحظه ای می یابد. عواملی که چگونگی رشد را تحت تاثیر قرار می دهند بی شمارند و با همدیگر ارتباط متقابل دارند. تفکیک اثرات این عوامل از یکدیگر کاری بس مشکل و حتی محال است .
به همین دلیل همیشه رفع و اصلاح یک رفتار ناپسند مشکل تر از طرح فعالیت هایی به منظور ایجاد یک عادت پسندیده می باشد. در همین زمینه در قرآن کریم آمده است « هر گاه برگردانده می شدند به آنچه که ازآن نهی می شدند، دوباره به آن دچار می گشتند » .
مارکانکو نیز معتقد است که باید در راه تربیت صحیح تلاش کرد تا این که بعد به تربیت مجدد پرداخت که به مراتب دشوارتر است، تربیت مجدد احتیاج به قدرت بیشتر، دانش بیشتر و حوصله بیشتر دارد(مفیدی،۱۳۷۵).
بازی
در گذشته نه چندان دور کار روزانه مردان و زنان و حتی کودکان پایانناپذیر به نظر میرسید. کوشش و تلاش جهت ادامه زندگی آنچنان شدید بود که توجه به بازی، هدر دادن وقت تلقی میشد. اکنون که با پیشرفتهای چشمگیر در علم روانشناسی و علوم تربیتی و همچنین استفاده از جنبه های آموزشی و تربیتی بازی، عقیده و نظر عمومی نسبت به این فعالیت انسان تغییر کرده است. اطلاعات فراوانی که امروزه دربارۀ بدن انسان و چگونگی رشد و تکامل آن به دست آوردهایم بیش از پیش ضرورت بازی را برای کودکان روشن کرده است.
صرفنظر از مسائل فوق، خواه کودکان اجازه بازی داشته باشند و یا نداشته باشند، آنان به هر حال به طرقی خود را با بازی مشغول خواهند کرد. در حقیقت بازی برای کودک مانند نفس کشیدن امری طبیعی و از ضروریات رشد است، از دیدگاه کودکان نوعی فعالیت است که برای انجام آن ،کودک حتی تحمل مشکلاتی را بر خود هموار می کند (مقدم و ترکمان،۱۳۸۶).
بازی بهترین شکل فعالیت کودکان در سنین پیش از دبستان است. در جریان بازی نیروهای جسمی و روحی کودک یعنی دقت، حافظه، تصور، نظم و ترتیب به سر میبرند و رسالت تغییر و دگرگون ساختن آن را بر عهده دارند (بوندرانکو، باباجان، ۱۳۸۰).
کودک از طریق بازی به شخصیتی متعادل دست پیدا می کند و تعادل و مهارت های لازم را برای زندگی در کنار دیگران در محیطهای غیر از خانه و در کنار افرادی غیر از والدین کسب می کند، لذا کودک از طریق بازی به رشد اجتماعی لازم دسترسی مییابد.
کودکی که از بازی میهراسد، هرگز رشد سالم ندارد و از لحاظ روانی بیمار است و باید فوراً به درمان او میپرداخت. به عقیده وودورث، حتی تخیل کودک نوعی بازی است و میتوان گفت بازی معمولاً اگر دائما هم نباشد، شامل عامل تخیل و اختراع است (شعاری نژاد، ۱۳۸۵).
تعریف بازی
در فرهنگ و بستر، بازی به صورتهای زیر تعریف شده است:
۱-حرکت، جنبش و فعالیت به مثابه حرکت عضلات
۲-آزادی یا محدودیتی برای حرکت و جنبش
۳-فعالیت یا تمرین برای سرگرمی، تفریح یا ورزش (مهجور، ۱۳۷۵).
بهترین توصیف برای بازی توسط گاروی در سال ۱۹۷۷ ارائه شده است.
- بازی خوشایند و لذت بخش است.
- بازی هیچ هدف بیرونی ندارد و متوجه هیچگونه هدف عملی نیست، بلکه انگیزش ذهنی کودک است.
- بازی خودجوش و داوطلبانه است و بازیگر خود نوع آن را انتخاب می کند.
- بازی کردن مستلزم درگیری فعالانه بازیگر است (مجیب، ۱۳۷۷).
بازی عبارت از هر نوع فعالیتی است که برای تفریح و خوشی و بدون توجه به نتیجه نهایی صورت میگیرد. انسان به طور داوطلبانه وارد این فعالیت می شود و هیچ نیروی خارجی یا اجباری در آن دخیل نیست (ایراندوست، ۱۳۷۸).
هر نوع فعالیتی که توسط کودکان به منظور تفریح انجام گیرد، بازی نامیده می شود.
مربیان ورزش از بازی تلقی جامعتری دارند. آنها معتقدند که، بازی عبارت است از فعالیتی که افراد با میل و رغبت در اوقات فراغت انجام می دهند (انگجی، عسگری، ۱۳۸۵).
تاریخچه بازی
بازی را میتوان به گذشتههای دور حتی از بدو تولد و پیدایش انسان نسبت داد.
در حقیقت بازی جزئی از زندگی انسان از بدو تولد تا زمان مرگ است. در کل تاریخچه بشریت مندرج انسان از نظر فیزیولوژیکی نیاز به جنبش و حرکت دارد و بازی خمیر مایه تفکر است. تشکیل اجتماعات اولیه بشری شکل جدیدی از بازی را پدید میآورد. بازیهای گروهی به صورت بازیهای نمایشی از عبادت ارواح، پرسش اشیاء گرفته تا رقص شکار و رقص جنگ، مجموعه ای از راههای برآوردن نیازهای جسمانی و ذهنی افراد را هم گرداند. خواه به این مجموعه بازی نام دهیم و خواه نام دیگر، در اصل مطلب تفاوت چندانی پدید نمیآید.
رشد ذهنی یا اجتماعی انسان و تسلط پیشرونده بر طبیعت امکان دستکاری در اشیاء طبیعی را بوجود آورد و از آن زمان اشیاء به خواست انسان تغییر شکل دادند تا بتوانند اندیشه وی را در شکلدهی و بازی غنای بیشتر بخشند و روح او را راضیتر گردانند.
تشکیل اجتماعات اولیه بشری، نحوه و شکل جدیدی از بازی را پدید آورد. در ابتدا بازیچه بشر، مواد و اشیاء خام و طبیعی بدست آمده از طبیعت بود، قطعهای از سنگ، به دست گرفتن آن، حرکت دادن آن و سرانجام غلتاندن و یا پرتاب کردن آن، همه نوعی بازی محسوب میگردید (مهجور، ۱۳۸۰).
بازی در ایران پیش از اسلام:
بنابر آنچه مورخان یونانی، رومی و یهودی دربارۀ ایران و ایرانیان نوشتهاند و بنا به مندرجات اوستا و پارهای از کتابهای بازمانده به زبان پهلوی، ایرانیان باستان به کودکان خویش هنرهای گوناگون میآموختهاند و برترین این هنرها شامل سواری، چوگان بازی، تیراندازی، شناگری، شمشیربازی و در عصر ساسانی، شطرنج بوده است.
چنانکه میبینیم، تمام این بازیها با زندگی آینده کودکان پیوند ناگسستنی داشته و از آن روی این هنرها و بازیها را به کودکان میآموختهاند که بعدها در میدان نبرد از آنها استفاده نمایند. در حقیقت بیشتر این بازیها حالت ورزشی و جنگی داشته اند. اما بیگمان کودکان ایرانی در آن روزگا با بازیهای گوناگون دیگری نیز آشنا بوده اند که سخن گفتن دربارۀ آنها نیازمند به پژوهش گستردهای در متون بازمانده از دوران پیش از اسلام است، ولی هدف ما بیشتر جستجوی رد پای بازیهای ایرانی در متون پارسی است
۱-.itardل