ابعاد مختلف بیشتمرینی – روانشناسی ورزشی
۱٫عملکرد
بسیاری از مطالعات با هدف ایجاد شرایط بیشتمرینی، از دستکاری حجم و/یا شدت تمرین استفاده کرده اند. در حالی که این افزایش تضمینکننده این که اثر بیشتمرینی رخ دهد، نیست. تفاوتهای زیاد بین وضعیت تمرینی ورزشکاران، سطوح متناسب، سرسختی[۱] و سطوح رقابتها (مانند حرفهای، دانشگاهی و المپیک)، احتمال این را که ورزشکاران با برخوردی مثبت نسبت به تشدید تمرین، واکنش نشان دهند، به وجود میآورد. این یکی از علل لزوم ارزیابی عملکرد است. اگر عملکرد اندازه گیری شدهباشد و بعد از افزایش بار تمرینی، بدون تغییر بماند، بر اساس تعریف، آن ورزشکار نمی تواند به عنوان بیشتمرین تشخیص دادهشود (هالسون[۲] و جوکندروپ[۳]، ۲۰۰۴).
تعدادی از مطالعات وجود دارند که تغییراتی را در تنوعی از پاسخهای فیزیولوژیکی و زیست-شیمیایی نسبت به تمرین تشدید یافته گزارش می کنند؛ با این حال، این ضروری است که بین مطالعاتی که کاهش در عملکرد را به وجود آوردهاند و آنهایی که چنین نکرده اند، آنهایی که در اندازه گیری بیشتمرینی شکست خوردهاند و آنهایی که تغییرات عملکردی را گزارش کرده اند، تمایز قائل شویم. در کل، هنوز در مورد اینکه کدام اندازه عملکرد می تواند هنگام تعیین فراتمرینی و بیشتمرینی مفیدتر باشد، تردیدهایی وجود دارند (مارسلو، ۲۰۰۶).
۲٫حالت خلقی
این که سندرم بیشتمرینی با ویژگیهایی اختلالات روانشناختی و حالت هیجانی منفی مشخص می شود، به طور وسیعی پذیرفته شده است (فری[۴] و همکاران، ۱۹۹۴). نشانه های آشکار پریشانی روانشناختی[۵]، در ورزشکاران بیشتمرین، در بسیاری از مطالعات مشاهده شده است (فری[۶] و همکاران، ۱۹۹۲). مادامی که تحقیقهای متناقض کمی وجود دارند، به نظر میرسد این مطالعات تغییرات در حالت خلقی را که می تواند نشانگری مفید برای فراتمرینی باشد، نشان می دهند. عقیده بر این است که اندازه های حالت خلق باید با اندازه های عملکرد، جهت ارزیابی مناسب سندرم بیشتمرینی ترکیب شوند (هالسون و جوکندروپ، ۲۰۰۴).
۳٫فیزیولوژی
جهت بررسی نشانگرها و مکانیزم های بالقوه بیشتمرین و فراتمرینی، مطالعات بسیاری به سوی اندازه گیری متغیرهای فیزیولوژیکی مرتبط با تمرین و عملکردهدایت شده اند که حاکی از به وجودآمدن برخی تغییرات فیزیولوژیکی، در نتیجه بیشتمرینی هستند (مارسلو، ۲۰۰۶).
۴٫زیست-شیمی
در جستجوی یافتن نشانگر پایا و معتبری برای حالت فراتمرینی و بیشتمرینی، تنوعی از پاسخهای زیست-شیمیایی[۷] نسبت به بار تمرینی افزایشیافته، به همراه نشانگرهای زیست-شیمیاییای مانند تراکمها کراتین کیناز، سطوح اوره و آهن به عنوان نشانگرهای محتمل بیشتمرینی مورد بررسی و مطالعه قرار گرفتهاند (هالسون و جوکندروپ، ۲۰۰۴؛ کریدر و همکاران، ۱۹۹۸؛ لاک و ماسو، ۲۰۰۴). با این حال، یافته های ناهمخوان و عدم توان تشخیص خستگی دقیق ناشی از تمرین تشدیدیافته، از فراتمرینی یا بیشتمرینی، استفاده از اکثر نشانگرهای زیست-شیمیایی به عنوان ابزار تشخیصی را مورد حمایت قرار نمی دهند (هالسون و جوکندروپ، ۲۰۰۴).
۵٫کاهش گلیکوژن
چنین فرض شده است که کاهش سطوح کلیکوژن ماهیچهای می تواند تا حدی مسؤل کاهش عملکرد مرتبط با بیشتمرینی باشد (مارسلو، ۲۰۰۶).
۶٫سیستم ایمنی
ورزش رقابتی سطح بالا، مخصوصاً اگر شامل تمرین استقامتی[۸] شدید باشد، می تواند منجر به درجهای از بازداری ایمنی شود. چنین بدکاری ایمنیای می تواند جزئی از سندرم بیشتمرینی باشد که در آن، عفونتهای عودکننده[۹] در طول دوره های تمرین حداکثری یا استرس رقابتی، قسمتی از سندرم را شکل می دهند (شارپ[۱۰] و کوداکیس[۱۱]، ۱۹۹۲). تنوعی از تغییرات در اجزاء سیستم ایمنی بعد از ورزش طولانی سنگین رخ می دهند (مارسلو، ۲۰۰۶).
بسیاری از گزارشهای توصیفی از افزایش میزان بیماری و عفونتهای دستگاه تنفسی فوقانی[۱۲] (URTI) در ورزشکاران فراتمرین و بیشتمرین (اسمیت[۱۳] و نوریز[۱۴]، ۲۰۰۰) حکایت می کنند.
۷٫گلوتامین
تغییرهایی در سطوح گلوتامین پلاسما که بعد از ورزش طولانی رایج است، و عملکرد گلوتامین در سلولهای ایمنی، اخیراً نقش این آمینواسید در بیشتمرینی را بیشتر مورد توجه قرار دادهاست (هالسون[۱۵]، لانسر[۱۶]، جوکندروپ[۱۷] و گلیسن[۱۸]، ۲۰۰۳). با این حال، هنوز شواهد قطعی که به سطوح تراکم پایین گلوتامین مرتبط باشد، وجود ندارد. تعداد زیادی از ورزشها وجود دارند که هر کدام بر فرایندهای فیزیولوژیکی متفاوتی استوارند (سوخت و سازی و زیست-شیمیایی).
در حالی که بیشتر تحقیقات نشان می دهند که گلوتامین در کاهش عفونت مرتبط با تمرین شدید ورزشی نقش بازی می کند، در حوزه گلوتامین و نقش آن در بیشتمرینی، نیاز به تحقیقات بیشتری است (مارسلو، ۲۰۰۶).
۸٫هورمونها
۳ مورد از متغیرها که در حوزه هورمونها قرار میگیرند، عبارتند از: نسبت تستوسترون به کورتیزول، سیستم عصبی خودکار، و کتکولامینها.
الف) نسبت تستوسترون به کورتیزول: این نسبت به عنوان شاخصی که توان تمایز ورزشکاران فراتمرین را از ورزشکاران به خوبی تمرینکرده داشتهباشد، تأیید نشدهاست (مارسلو، ۲۰۰۶).
ب) سیستم عصبی خودمختار[۱۹]: ایزائیل[۲۰] (۱۹۷۶) معتقد است که دو نوع از بیشتمرینی وجود دارند: بیشتمرینی سمپاتیک و بیشتمرینی پاراسمپاتیک. ویژگیهای نوع سمپاتیک: عملکرد تخریبشده؛ جبران بیش از حد[۲۱]؛ بیقراری، تحریکپذیری؛ حالت خلقی تغییریافته؛ خواب مختل؛ کاهش وزن؛ بالا رفتن ضربان قلب در حال استراحت؛ فشار خون ثابت افزایشیافته؛ تأخیر در بهبود پس از ورزش. ویژگیهای نوع پاراسمپاتیک: عملکرد تخریبشده؛ کمبود جبران بیش از حد؛ خستگی؛ افسردگی؛ بیاحساسی؛ عدم اختلال در خواب؛ وزن ثابت؛ ضربان قلب ثابت پایین؛ بیعلاقگی[۲۲]؛ فشار خون ثابت پایین؛ نیمرخ ضربان قلب ورزشی بازداریشده[۲۳] (ایزرائیل، ۱۹۷۶). لمن، فاستر، دیچکوث[۲۴] و گاثتمن[۲۵] (۱۹۹۸) معتقدند که تنوع پاراسمپاتیک با فراوانی بیشتری مشاهده شدهاست و میتوان آن را نوع جدید بیشتمرینی دانست. این نوع بیشتمرینی که نتیجه بیتعادلی بین تمرین استقامتی با شدت بالا و طول مدت زیاد و بازیافت[۲۶] کم است، احتمالاً با عوامل فشارزای غیرتمرینی نیز همراه است (لمن و همکاران، ۱۹۹۸). سطوح کتکولامین در ادرار و خون ممکن است فعالیت سیستم عصبی سمپاتیک را منعکس کند و در نتیجه، ممکن است احتمال بیتعادلی سمپاتیک-پاراسمپاتیک یا بیتعادلی خودمختار را ارزیابی کند. این انواع بیشتمرینی نوعاً با ورزشکاران استقامتی مرتبط هستند (کریدر و همکاران، ۱۹۹۸)، با این حال، به معنی این که پاسخهای فیزیولوژیکی کوتاهمدت در ورزشکاران قدرتی[۲۷] و نیرویی وجود ندارند، نیست (هالسون و جوکندروپ، ۲۰۰۴).
ج) کتکولامینها: لمن و همکاران (۱۹۹۸) در مطالعهای که سندرم بیشتمرینی و فرضیه بیتعادلی خودمختار را ارزیابی می کرد، کاهش معنادار دفع ادراری کتکولامین را در ورزشکاران بیشتمرین گزارش کردند. دفع کتکولامین به طور منفی با درجه خستگی رابطه دارد، و در پی دوره ای از بهبودی، دفع کتکولامین به سطوح پایهای خود باز میگردد (لمن و همکاران، ۱۹۹۸).
- تغییرپذیری ضربان قلب
برخی معتقدند که مواجهه مداوم با دوره های طولانی ورزش شدید، می تواند اثر نامطلوبی بر عملکرد سیستم غدد درونریز، سیستم عصبی-عضلانی و سیستم قلبی-عروقی داشتهباشد (ارنست[۲۸] و همکاران، ۲۰۰۴).
مطالعات اندکی HRV را در ورزشکاران بیشتمرین بررسی کرده اند. کم بودن همخوانی در یافته ها به احتمال زیاد به تفاوت در روشهای ارائه کردن تحلیلهای HRV، و روشهای مختلف تعریف فراتمرینی مربوط است. نمیتوان با یقین گفت که HRV در ورزشکاران بیشتمرین یا فراتمرین وجود دارد (مارسلو، ۲۰۰۶).
۲-۲-۳- تشخیص بیشتمرینی
پاین[۲۹] و گلیسن[۳۰] (۱۹۹۸) معتقدند که در تشخیص بیشتمرینی باید در نظر داشت که یک اندازه گیری فیزیولوژیکی تنها و یا یک علامت و نشانه خاص که به طور روشن و عینی سندرم بیشتمرینی را مشخص نماید، وجود ندارد. بنابراین باید برای تشخیص این امر تعدادی از عوامل را مورد مطالعه قرار داد.
تشخیص قطعی سندرم بیشتمرینی معمولاً نیازمند رد بیماریهای عضوی، برای مثال اختلالات غدد درونریز (غده تیروئید یا فوق کلیوی، دیابت)، کم خونی با کمبود آهن، یا بیماریهای عفونی (شامل ورم ماهیچه قلب[۳۱]، هپاتیت، تب غدهای[۳۲]) است. سایر بیماریهای اصلی یا رفتارهای تغذیهای مخرب مانند بیاشتهایی مرضی[۳۳] و پرخوری مرضی[۳۴] نیز باید رد شوند. قضاوت در مورد مرز بین تشخیص بیش از حد و تشخیص کمتر از حد بسیار ظریف است. ورزشکار معمولاً علایم مشابه بالینی، هورمونی، و غیره را نشان میدهد. بنا بر این تشخیص سندرم بیشتمرینی ممکن است اغلب فقط با نگاهی گذشتهنگر، هنگامی که دوره زمانی بررسی می شود، دادهشود. واژه کلیدی در شناسایی سندرم بیشتمرینی ناسازگاری طولانی، نه فقط در ورزش، بلکه همچنین در مکانیزم های تنظیم هورمونی، زیست-شیمیایی، و زیستی است. علایم بالینی سندرم بیشتمرینی بسیار متنوعاند، از فردی به فرد دیگر فرق می کنند، و غیراختصاصی و غیر علمی هستند (میوزن و همکاران، ۲۰۰۶).
[۱]. hardiness
[۲] .Halson, S. L.
[۳] . Joukendrup, A. E.
[۴] . Fry, R. W.
[۵]. psychological distress
[۶] . Fry, R. W.
[۷]. biochemical
[۸]. endurance
[۹]. recurrent infections
[۱۰]. Sharp, N. C.
[۱۱]. Koutedakis, Y.
[۱۲]. upper respiratory tract infections (URTI(
[۱۳] . Smith, D. J.
[۱۴] . Norris, S. R.
[۱۵] . Halson, S. L.
[۱۶] . Lancaster, G. I.
[۱۷] . Jeukendrup, A. E.
[۱۸] . Gleeson, M.
[۱۹]. autonomic nervous system
[۲۰]. Israel, S.
[۲۱]. supercompensation
[۲۲]. apathy
[۲۳]. suppressed heart rate-exercise profile
[۲۴]. Dickhuth, H. H.
[۲۵]. Gastmann, U.
[۲۶]. regeneration
[۲۷]. power
[۲۸]. Earnest, C. P.
[۲۹]. Pyne, D. B.
[۳۰] . Gleeson, M.
[۳۱]. myocarditis
[۳۲]. glandular fever
[۳۳]. anorexia nervosa
[۳۴]. bulimia