مهمترین اصول راهبردی در کاربرد اخلاق حرفهای اسلامی
در اخلاق حرفهای اسلامی، ملاک نهایی اخلاق همانا خواست خداوند یعنی خیر مطلق است. مهمترین اصول راهبردی که به منزله منشأ شکلگیری مولفههای کاربردی در اخلاق حرفهای اسلامی محسوب میگردند، عبارتند از: کرامت انسانی ، آزادی فردی ، عدالت اجتماعی که در مفهوم عام یعنی قراردادن هر امری در جایگاه شایسته آن و امانتورزی بصورت امانت داری و بینش امانتنگری که از میان اصول گفته شده آخرین و مهمترین اصل است.
مفهوم امانتداری در کسب و کار قابل تجزیه به ۳ پرسش است: اولاً چه چیزی در کسب و کار، مورد امانت قرار میگیرد، ثانیاً منظور از امانتداری در قبال آن امور چیست؟ ثالثاً صاحبان امانت کیستند؟ البته امانتداری در حرفه نمیتواند به معنای عدم تصرف باشد، زیرا تصرف و بکارگیری آن مایه دوام و قوام کسب و کار است. ضمناً تصرف در حرفه و کسب و کار ۲ گونه است: امانت دارانه و غیرامانت دارانه. در این زمینه تصرف امانت دارانه استفاده بهینه و شایسته است. ضامن امانتداری در نگرش اسلامی، این بینش است که عالم همه محضر خداست. با این نگاه فرد با بصیرت ایمانی به امانتنگری در جهان هستی میرسد و همه چیز، از جمله خود را امانت خداوند میداند. پس در مواجهه با همه چیز و در استفاده از همه امور، راه امانتداری را میپیماید و چنین دوراندیشی و احتیاطی تقواست (تدین، ۱۳۸۵).
اصول منشور اخلاقی در اسلام، در همه حرفهها مشترک است، ولی تفاوت حرفهها در فرعیات است. بدین ترتیب، اصولی را که از منابع اسلامی بدست میآید، میتوان در تمامی حرفهها جاری ساخت. پس باید به اصول اخلاق بصورت سازمانی و ساختار یافته توجه نمود (تدین، ۱۳۸۵).
۲-۲-۵٫ نظامهای اخلاقی عمده
اخلاق حرفهای در تفکر سنتی طی زمان های مختلف تغییر یافته و به طورکلی بیش از ۵نظام عمده اخلاقی امروزه در بیان اخلاق حرفهای استفاده میشود.
ملاک مقبولیت این ۵ نظام در میان دهها نظریه و نظام اخلاقی، توانایی آنها در بیان سیستماتیک فضائل و رذایل اخلاقی، ارائه نظام سازگار ، فراگیر و کارآست. این ۵ نظام اخلاقی عمده عبارتند از:
۱- نظام فایده گرا ۲- نظام وظیفه گرا ۳- نظام عدالت گرا ۴- نظام آزادیگرا ۵- نظام خیرگرا (زیباگرا، نظام دینی)
چهارنظریه نخست در واقع اصول راهبردی اخلاق را ملاک نهایی میانگارند، اما در نظریه آخر خداوند متعال برترین زیبایی و مشخص کننده ملاک نهایی اخلاق است.
۱- نظام فایده گرا (سودانگاری):در این نظام بالاترین سود برای بیشترین افراد همراه با کمترین زیان مورد نظر است. مطلوبیت یعنی خوب و بد بودن براساس نتیجه و آثار (حسن فعلی) و نه نیت اشخاص (حسن فاعلی). این نظام از تئوریهای غایت گــــرایانه (نتیجه گرا) است که توسط “جان استوارت میل” ارائه شده است. در این مدل انسان و هر موجود زنده با محیط، بده بستان دارد. پس اشیاء و حوادث در غالب سرمایه دیده می شود این است که انسان، بی دغدغه هزینه فراوان انجام نمی دهد که سودی نداشته باشد. بر این اساس موسسه ای که اعتماد محیط را سرمایه بزرگ تلقی میکند، هرگز آنرا بهراحتی از دست نمیدهد. فایدهگرایی از نظر مفهومی به بهرهوری نزدیک است. بالاترین سود با کمترین هزینه برای بیشترین مردم. اما در هر حال این ملاک نمیتواند ملاکی فراگیر برای همه اقدامهای اخلاقی باشد زیرا ممکن است امکان استثمار را فراهم نماید.
۲- نظام وظیفهگرا: نظام وظیفهگرا را “امانوئل کانت” مطرح ساخت. او منتقد جدیِ فایدهگرایی بود. کانت فلسفه اخلاق محض را کاملاً منزه از هر چیز تجربی میدانست و معتقد بود هنجارهای اخلاقی را نمیتوان بر تجربه بنیان نهاد. کانت بر این باور بود که نباید فقط به آثار افعال (نتیجه گرایی) نگاه کرد. او معتقد بود فعل اخلاقی مستلزم انتخاب وظیفه است که با مقاومت درونی ما در برابر خواستهها و تمایلات طبیعی و نفسانی همراه است. کانت وظیفه و تکلیف را ملاک اخلاقی بودن میدانست.
۳- نظام عدالتگرا: نظریهپردازان عدالت فراگیر معتقدند کانت اخلاق را بصورت کاربردی بیروح از عقل درآورده است. اینان از ملاکهای فردگرایانه در اخلاق دوری جستهاند و بر نقش بنیادین و اساسی عدالت اجتماعی تأکید کردهاند. علامت فراگیر که بر بهرهمندی عادلانه تکیه میکند بیتردید از مهمترین اصول راهبردی اخلاق است ودر آموزههای دینی نیز آمده است، اما ملاک نهایی اخلاق نیست، زیرا همه احکام اخلاقی مثل ایثار، عشق و تفضل را پاسخ نمیدهد.
۴- نظام آزادیگرا: طرفداران این نظریه نخستین نیاز آدمی را آزادی میدانند نه عدالت،پس ملاک نهایی ارزشها را آزادی میدانند. اما تعریف دقیق آزادی مشکل است. به تعبیر “اسپینوزا” آزادی در گرو انگیزههای فعال و درونی برخاسته از بصیرت آدمی نسبت به هستی است.
۵- نظام خیرگرا (زیباگرا ـ نظام دینی): در نظام اخلاقی دینی ملاک نهایی اخلاق، خدا و تقرب به او و رضایت اوست. تمام ادیان آسمانی خداوند را ملاک نهایی اخلاق دانستهاند. خدا زیبای محض است و معنابخش زیبایی و خیر مطلق است و نیز آفریننده هر امر خیر.
با خدا میتوان تکالیف انسان را معنادار کرد، چون خدا مطلق و نامشروط است. لذا محتاج ملاک دیگری برای ارزش یافتن نیستیم. پس شاخص خوب، رفتار نزدیک کننده به خدا و شاخص بد، رفتار دور کننده از خداست (ویلیامز،۲۰۰۶).