در ابتدای مادهی ۵۵۴ از لفظ و واژهی «هر کس» استفاده شده است. در خصوص شمول ماده نسبت به ضابطین و مقامات دادسرا هیچگونه تردید و اختلافی نیست و اگر این افراد شاهد و ناظر جرم عمومیِ غیرقابل گذشتی باشند و از اقدام قانونی امتناع کنند حتماً عمل آنها اگر مصداق عنوان مجرمانهی دیگری نباشد، مصداق این ماده میباشد. اما پرسشی که کمتر نویسندگان بدان پرداختهاند این است که اگر یک «وکیل دادگستری» اقدام به عملیاتی کند که موجب خلاصی مجرم از محاکمه شود، باز هم مشمول این ماده هست؟ در صورت شمول این ماده بر چنین اقدامی، پس از جمع مادهی ۵۵۴ با مادهی ۶۴۸ چگونه ممکن می شود؟ مادهی ۶۴۸ مقرر می کند:
«اطباء، جراحان و ماماها و داروفروشان و کلیه کسانی که به مناسبت شغل یا حرفهی خود محرم اسرار میشوند هر گاه در غیر از موارد قانونی، اسرار مردم را افشا کنند به سه ماه و یک روز تا یکسال حبس و یا به یک میلیون و پانصدهزار تا شش میلیون ریال جزای نقدی محکوم میشوند.»
همچنین مادهی ۳۰ قانون وکالت مصوب ۱۳۱۵مقرر می کند:
«وکیل باید اسراری را که وسیلهی وکالت از طرف موکل مطلع شده و همچنین اسرار مربوط به حیثیات و شرافت و اعتبارات موکل را حفظ نماید.»
پاسخ به این پرسش آسان نیست. سرّ در لغت به معنای چیز پوشیده از دیگری است و در اصطلاح، امری است که نوعاً دادی به اخفای آن وجود داشته باشد.[۱]
برخی از حقوقدانان گفتهاند که، منظور از محرم اسرار، حرمت رازداری است. یعنی مرتکب باید به مناسبت شغل یا حرفهی خود، از اسرار مردم آگاه شده باشد و قانوناً موظف به حفظ رازداری باشد.[۲] با توجه به مادهی ۳۰ قانون وکالت و با توجه به این که قانونگذار در آن ماده از لفظ عامّ اسرار نام برده، به نظر میرسد که عمل وکیلی که برای تبرئه یا تخفیف مجازات موکل خود، حقایقی را پنهان می کند، مصداق جرم اخفا و یا امحای آثار و ادله جرم نباشد.
با این حال، بهتر است برای حفظ نظم در عدالت قضایی و با توجه به شان وکیل، قایل بر این نظر باشیم که عمل وکیلی که برای خلاصی موکل خود متوسل به دفاعی می شود که قلب حقیقت است، مصداقی از جرم موضوع مادهی ۵۵۴ میباشد.
در هر حال، شرط مهم دیگری که برای شمول صدق حکم ماده لازم میباشد، آن است که مساعدتکننده، علم به جرم بودن موضوع پیش آمده داشته باشد. به عبارت دیگر، جرم بودن عمل متهم رکن معنوی و ایجاد کننده عنصر عمد در عمل ارتکابی مساعدت کننده به حساب میآید و اگر وی، علم به جرم نبودن عمل نداشته باشد، نمیتوان وی را مشمول این ماده دانست. هر چند که در عمل اثبات عدم علم به جرم بودن عمل ارتکابی بسیار مشکل است.
پرسشی که در این موضع مطرح می شود آن است که اگر، شخصی به تصور جرم بودن عملی، در امحا و یا اخفای آثار و ادله عمل صورت گرفته کمک کند اما بعداً محرز شود که عمل صورت گرفته جرم نیست، عمل وی دارای چه حکمی است؟
در اینجا باید گفت، از آنجا که فلسفهی تقنین مادهی ۵۵۴ جلوگیری از عدم مجازات و محاکمهی مجرمین است و در فرض مورد بحث اساساً مجرمی متصور نیست، بنابراین عمل کمک کننده مصداق مادهی ۵۵۴ نمی تواند باشد.
لازم به ذکر است که در ماده، از آنجا که از واژهی «مجرم» استفاده شده است، این اطلاق شامل معاون یا احیاناً معاونین جرم نیز می شود. همچنین اطلاق کلمهی جرم، هم شامل جرایم عمدی می شود و هم شامل جرایم غیرعمدی.
بند سوم: نتیجه حاصله
همان گونه که بیان شد و برخی از نویسندگان نیز متعرض آن شده اند، جرم اخفا و یا امحای آثار و ادله جرم، از جرایم علیه عدالت قضایی محسوب می شود.[۳]
آنگونه که از عبارات قانونگذار نیز استنباط می شود، این جرم، جرم مقید نیست بلکه مطلق است و نیازمند حصول نتیجه خاص، یعنی خلاصی مجرم از محاکمه و یا محکومیت نیست. بعضی جرایم بدون آنکه، تحقق آنها به حصول نتیجهای یا ضرر یا صدمهای مقید شده باشد، جرم کامل به شمار میرود.[۴]
با تدقیق در عبارات مادهی ۵۵۴، میتوان به این نتیجه رسید که قانونگذار این جرم را یک جرم مطلق قلمداد نموده است، چرا در این ماده میخوانیم، «برای خلاصی مجرم از محاکمه و محکومیت مساعدت کند…» و قانونگذار نتیجه خاصی برای محکومیت مجرم به مساعدت، مقرر ننموده است. بنابراین صرف ارائه سند مجعول و یا تهیه منزل و یا اقدام به سوزاندن اوراق مثبت جرم، بدون اینکه منتج به تبرئهی مجرم شود، می تواند دربرگیرندهی جرم اخفا و یا امحا باشد. مهم این است که فرد دیگری غیر از مجرم، اقدام به مساعدت به هر گونه، به مجرم اصلی نماید.
گفته شده است که، با عنایت به قید محاکمه و محکومیت، مساعدت های مذکور در این ماده باید قبل از دستگیری مجرم باشد.[۵]
اما با توجه به قید «یا برای تبرئهی مجرم، ادله جعلی ابراز کند» تفسیر منطقی قانون، ما را به این نتیجه میرساند که مساعدتها بعد از دستگیری نیز می تواند صورت گیرد.
گفتار سوم: عنصر روانی جرم اخفا و یا امحای آثار و ادله مثبتهی جرم
در حقوق جزای قدیم، تنها عامل برای تعیین میزان شناعت و زشتیِ عملِ مرتکب، نوع صدمهای بود که از آن عمل حاصل میشد، بدون آنکه به وجود یا عدم قصد و نیت مرتکب در ایجاد آن نتیجه توجهی مبذول شود. بدین ترتیب، تفاوتی بین قتل عمدی، قتل غیرعمدی و قتل در مقام دفاع مشروع، به عنوان مثال، وجود نداشت و عکس العمل خویشان قربانی یا جامعه در قبال مرتکب در همهی این موارد یکسان بود.[۶] به دلیل همین بیتوجهی به عنصر روانی، این نکته که نتیجه نامطلوب به وسیلهی انسان، حیوان یا حتی ابزاری حاصل شده بود، تفاوت چندانی ایجاد نمیکرد. از این رو نمونههایی از محاکمهی وسایل و حیوانات در حقوق جزای قدیم مشاهده می شود.[۷]
در همین راستا، مادهی ۱۴۴ قانون جدید مجازات اسلامی، مصوب ۱/۲/۱۳۹۲ مقرر می کند:
«در تحقق جرایم عمدی علاوه بر علم مرتکب به موضوع جرم، باید قصد او در ارتکاب رفتار مجرمانه احراز گردد. در جرایمی که وقوع آنها بر اساس قانون منوط به تحقق نتیجه است، قصد نتیجه یا علم به وقوع آن نیز باید محرز شود.»
با توجه به متن مادهی فوق باید گفت که، این ماده، درصدد، تشریح قصد فعل و قصد نتیجه در جرایم مطلق و مقید برآمده است، مقصود از قصد فعل، آن است که مرتکب، عنصر مادیِ ارتکاب جرم را بخواهد. قصد فعل در جرایم مطلق، برای مجرم قلمداد شدن مرتکب، کفایت می کند، با این حال، در جرایمی که قانون علاوه بر قصد فعل، قصد نتیجه را هم لازم دانسته است، مرتکب باید قصد نتیجه هم داشته باشد.[۸]
با توجه به ماده، قصد مجرمانه در جرایم عمدی عبارت است از، خواستن قطعی و منجز فعل مجرمانه و یا ارادهی آگاهانه بر رفتار مجرمانه با تعیین بر خواستن و حصول نتیجه مجرمانه[۹] در جرم اخفا و یا امحای آثار و ادله جرم، موضوع مادهی ۵۵۴ قانون مجازات اسلامی، عنصر روانی برای این جرم، علم و آگاهی مرتکب بر وقوع جرمی توسط شخص و یا اشخاصی و مساعدت عالم، برای خلاصی مرتکبین جرم اصلی از محاکمه و یا محکومیت. بنابراین و با توجه به مطالب فوق، اگر شخصی بدون آگاهی از وقوع جرمی و سهواً، اقدام به مساعدت به مجرم اصلی نماید، نمیتوان وی را تحت این عنوان، مستوجب مجازات قرار داد.
همان گونه در مطالب پیشتر نیز بیان شد، ضرورتی ندارد، حتماً عمل مساعدت کننده به یک نتیجه خاص نایل شود، بلکه اگر وی با علم و اطلاع از وقوع جرمی و با نیت رهایی مجرم اصلی، از محاکمه و یا محکومیت اقدام به تهیه ادله جعلی و یا اخفا و یا امحای ادله و یا آثار موجود کند، مرتکب جرم موضوع مادهی ۵۵۴ قانون تعزیرات شده است.
[۱] لنگرودی، محمدجعفر، ترمینولوژی حقوق، چاپ نهم، گنج دانش، ۱۳۸۷، ص ۵۸۱٫
[۲] سیروس، قادر و شکری، رضا، قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی، چاپ چهارم، نشر مهاجر، ۱۳۸۴، ص ۷۳۱٫
[۳] کوشا، جعفر، جرایم علیه عدالت قضایی، میزان، ۱۳۸۱، چاپ اول، ص ۴۲٫
[۴] اردبیلی، محمدعلی، حقوق جزای عمومی، جلد اول، میزان، چاپ بیست و چهارم، ۱۳۸۹، ص ۲۲۸٫
[۵] زراعت، عباس، شرح قانون مجازات اسلامی، تعزیرات، جلد اول، چاپ دوم، ۱۳۷۷، فیض، ص ۲۳۰٫
[۶] میرمحمد صادقی، حسین، تحلیل مبانی حقوق جزا، مرکز انتشارات جهاد دانشگاهی، میزان، ۱۳۷۴، ص ۴۲٫
[۷] همان، ص ۴۳٫
[۸] گروه علمی چتر دانش، قانون یار قانون جدید مجازات اسلام، چاپ دهم، ۱۳۹۳، چتر دانش، ص ۱۹۹٫