یادگیری.. 12
توانمندسازی: 13
معنی دار بودن: 13
موثر بودن: 13
شایستگی: 13
اعتماد: 13
1-8 خلاصهای از سایر فصلها 14
فصل دوم ادبیات و پیشینه تحقیق… 15
بخش اول : یادگیری سازمانی… 16
مقدمه: 16
2-1 تعاریف…. 16
سازمان یادگیرنده: 17
2-2 ایجاد سازمانهای یادگیرنده. 22
2-3مقایسه سازمانهای سنتی و سازمانهای یادگیرنده. 24
2-4نتیجه یادگیری سازمانی… 26
2-5 یادگیری سازمانی: 26
2-5- 1یادگیری انطباقی: 27
2-5- 2یادگیری آینده نگر: 27
2-5- 3یادگیری از راه عمل: 28
بخش دوم مبانی نظری توانمندسازی… 29
مقدمه.. 29
2-6تاریخچه توانمندسازی… 30
2-7 تعاریف توانمندسازی… 33
2-8 اهمیت توانمندسازی… 38
2-9 فرآیند توانمندسازی… 40
2-9-1 تسهیم اطلاعات (مشارکت همگانی در اطلاعات). 40
2-9-2 خود مختاری و استقلال کاری در سرتاسر حد و مرزهای سازمان : 41
2-9-3 جایگزین کردن تیمهای خود گردان بجای سلسله مراتبها: 42
2-10 مراحل توانمندسازی… 44
2-10-1 مرحله اول: تعریف و انتقال توانمندسازی… 44
2-10-2 مرحله دوم: تعیین اهداف و راهبردها 45
2-10-3 مرحله سوم: آموزش….. 46
2-10-4 مرحله چهارم: تطبیق ساختار سازمان.. 46
2-10-5 مرحله پنجم: تطبیق نظامهای سازمان.. 47
2-10-6 مرحله ششم: ارزیابی و اصلاح.. 48
2-11 ابعاد توانمندسازی… 49
2-12 رویکردهای توانمندسازی… 51
2-12-1 توانمندسازی از دیدگاه عقلایی: 51
2-12-2 توانمندسازی از دیدگاه انگیزشی: 52
2-12-3 توانمندسازی از دیدگاه روانشناختی: 52
2-12-4 رویکرد مکانیکی : 52
2-12-5 رویکرد ارگانیکی: 53
2-13 اصول توانمندسازی… 55
2-14 برنامههای توانمند سازی… 56
2-15 سطوح توانمندسازی باون و لاولر. 57
2-16 انواع توانمندسازی و شیوههای آن.. 57
2-16-1 توانمندسازی فردی : 57
2-16-2 توانمندسازی عالی : 58
2-17 اهداف توانمندسازی منابع انسانی… 59
2-18 مزایای توانمندسازی… 59
2-19 موانع توانمندسازی در سازمان.. 60
2-20 مدلهای توانمند سازی… 63
2-20-1 مدل منون.. 64
2-20-2 مدل کانتر. 64
2-20-3 مدل بیل هارلی… 65
2-20-4 مدل توماس و ولتهوس….. 65
2-20-5 مدل اسپریتزر. 67
2-20-6 مدل توانمندسازی کانگر وکاننگو. 68
2-20-7 فرایند توانمندسازی کانگر و کانانگو. 68
2-20-8 مدل توانمندسازی لیتگو. 71
2-21 توانمندسازی و مسئولیت…. 71
2-22 توانمندسازی و کارکنان دانش محور. 72
2-23 توانمندسازی و فن آوری اطلاعات… 75
2-24 فراهم کردن فضای اشتیاق به درگیری در مشارکت اطلاعاتی… 77
2-25 ایجاد حس مالکیت…. 80
بخش سوم –پیشینه تحقیق… 82
فصل سوم روش تحقیق… 86
مقدمه.. 87
3-1 روش تحقیق… 87
3-2 جامعه آماری… 88
3-3 تعیین حجم نمونه.. 88
3-4 روش گردآوری اطلاعات… 88
3-4-2 پرسشنامه.. 89
3-5 پایایی… 89
3-6 روایی… 90
3-7 روش های آماری… 91
فصل چهارم تجزیه و تحلیل داده ها 93
مقدمه: 94
4-1تجزیه و تحلیل داده ها 94
4-2 ویژگی های جمعیت شناختی : 94
4-2-1توزیع کارکنان بر حسب جمعیت: 95
4-2-2 توزیع کارکنان بر حسب مدرک تحصیلی: 96
4-2-3توزیع کارکنان بر حسب سابقه خدمت: 97
4-3تجزیه و تحلیل میانگین و انحراف معیار ابعاد توانمندسازی: 98
4-3-2 توزیع میانگین و انحراف معیار توانمند سازی روانشناختی نیروی انسانی در بعد موثر بودن.. 99
4-3-3 توزیع میانگین و انحراف معیار توانمند سازی روانشناختی نیروی انسانی در بعد معنی دار بودن.. 100
4-3-4) توزیع میانگین و انحراف معیار توانمند سازی روانشناختی نیروی انسانی در بعد اعتماد. 100
4-3-5 مقایسه میانگین نمرات با میانگین فرضی 3..
بعد معنی دار بودن.. 100
4-4 ) بررسی نرمال بودن دادهها 101
4-4-1) آزمون توزیع داده ها(کولموگروف ـ اسمیرنوف). 101
4-4-2 ) بررسی توزیع دادههای متغیرهای مستقل و وابسته (آزمون اسمیرنوف- کولموگروف). 101
4-4آزمون فرضیه ها 103
4-4-1 آزمون فرضیه فرعی اول : 103
4-4-2فرضیه فرعی دوم تحقیق: 104
4-4-3- فرضیه فرعی سوم تحقیق: 105
4-4-4- فرضیه فرعی چهارم تحقیق: 106
4 – 4 – 5 ) آزمون فرضیه اصلی… 107
فصل پنجم: جمع بندی ، بحث و نتیجه گیری و ارائه پیشنهادات… 108
مقدمه.. 109
5-1-نتیجه گیری بر اساس یافته های تحلیلی : 110
آزمون فرضیه فرعی اول : 111
فرضیه فرعی دوم تحقیق: 111
فرضیه فرعی سوم تحقیق: 112
فرضیه فرعی چهارم تحقیق: 112
آزمون فرضیه اصلی… 113
5-2 محدودیت های تحقیق: 113
5-3 پیشنهادهای کاربردی: 114
5-4 پیشنهادهایی برای تحقیقات آتی : 117
5-5 راهکارهایی در جهت رفع محدودیتها: 117
منابع و ماخذ.. 118
الف- منابع فارسی… 118
منابع لاتین… 121
منابع اینترنتی… 123
پیوست ها 124
الف- پرسشنامه تحقیق… 125
ب- پیوست خروجی آماری… 128
چکیده:
از توانمندسازی به عنوان چالش مدیران در عصر حاضر یاد میشود که در نتیجه این چالشها باید شرایط سازمان را به گونه ای مهیا کرد که در آن هر شخصی بتواند توانمندتر باشد. سازمان یک سیستم اجتماعی است و این سیستم متفاوت از سیستمهای مکانیکی یا ارگانیکی می باشد. هدف از این بررسی رابطه توانمند سازی کارکنان با یادگیری سازمانی (مطالعه موردی صندوق مهر امام رضا (ع) تهران ) می باشد. پژوهش حاضر این پژوهش از نوع توصیفی-کاربردی و همبستگی می باشد که کلیه کارکنان صندوق مهر امام رضا (ع) تهران شامل 200 نفر جامعه آماری را تشکیل داده که به صورت نمونهگیری 110نفر مورد مطالعه قرار گرفته شدهاند. برای اندازه گیری متغیرها از پرسشنامه استفاده شده است. به منظور تایید روایی، از نظر خبرگان در این زمینه بهره گرفته شده و به منظور تایید پایایی پرسشنامه از آزمون الفای کرونباخ استفاده شده که میزان آن نشاندهنده پایایی بالای آن است. و برای تحلیل اطلاعات از روش های با تک متغیره و ضریب همبستگی اسپیرمن جهت آزمون فرضیه ها استفاده شده است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که بین توانمند سازی کارکنان با یادگیری سازمانی رابطه معنی داری وجود دارد.
واهژگان کلیدی:
توانمند سازی کارکنان ، یادگیری سازمانی ،صندوق مهر امام رضا (ع) تهران
مقدمه
افزایش چالش های محیطی به صورت اجتناب ناپذیری روش های انجام کار ما را تغییر داده، چالشهایی نظیر تغییر سریع ، ظهور اینترنت، تنوع نیروی کار، جهانی شدن، تکامل یافتن و متحول شدن نقشهای کاری و خانوادگی، فقدان و کمبود مهارت ها، و ظهور بخش خدمات تنها بر ساختار سازمانی اثر نداشته است بلکه ماهیت و نقش عاملیت کسب و کار را نیز تغییر داده است. بعلاوه در دهه اخیر ، سرعت و گستره چالش های محیطی شدیداً رقابت را تحت تاثیر قرار داده و سازمانها را بدین سمت سوق میدهد که ابزارها، فناوری ها و دانش، مهارت و توانایی های مورد نیاز خودشان را به منظور حداکثر سازی توان رقابتی خود به صورت استراتژیک هم تراز و هم راستا کنند. در فصل اول موضوعات کلی مورد بررسی قرار میگیرد. در فصل دوم تئوریهای توانمندسازی ،مدلها و سابقه تحقیقات گذشته بررسی میگردد.در فصل سوم،به روش تحقیق پرداخته و در فصل چهارم اطلاعات متخذه تجزیه و تحلیل میگردد و نهایتاً در فصل پنجم به نتیجه گیری و ارائه پیشنهاد پرداخته میشود.
١-1 بیان مسأله
یادگیری یکی از شگفت انگیز ترین خصوصیات بشر است. دانش، یاددهی و یادگیری از موضوعاتی است که همواره مورد توجه اندیشمندان و پژوهشگران و حتی رهبران اجتماعی و دینی بوده است. خداوند متعال حیات فردی و اجتماعی را آگاهی و شناخت قرار داده است و در قرآن کریم می فرماید «از آنچه بدان علم و آگاهی نداری پیروی مکن زیرا گوش، چشم و قلب تو مسئولند» (سوره ی اسرا،آیه ی 36). یادگیری پیش شرط اساسی برای هرگونه تغییر در عملکرد و در کار است. افراد از طریق یادگیری ظرفیت خود را برای ساختن، گسترش میدهند و میتوانند در فرآیند خلاق زندگی سهیم باشند. آنگونه که فرهنگ لغات انگلیسی آکسفورد بیان میدارد :«یادگیری عبارت است از تحصیل دانش یا مهارت در زمینهی خاص» (دعائی،1377، ص 133). روانشناسان یادگیری را عبارت از تغییرات نسبتا پایداری که در رفتار بالقوهی فرد بر تجربه حاصل میشود، میدانند.
تغییر و تحولات پرشتاب، رشد سازمانی و تبدیل شدن سازمانها به سازمانهای ارگانیک و منعطف باعث شده است که نیاز به یادگیری و آموزش به عنوان راهی مطمئن در جهت بهبود عملکرد و حل مشکلات سازمانی مد نظر باشد. گرانتهام[1] (1993) اظهار می دارد که یادگیری، سازمانها را قادر میسازد که سریعتر و موثرتر در مقابل محیط پویا عکس العمل نشان دهند (سبحانی و همکاران، 1385، ص53). لذا همان طورکه یادگیری برای رشد فرد امری ضروری است برای سازمانها نیز اهمیت اساسی دارد. یادگیری در طول زمان از یادگیری فردی به یادگیری سازمانی تبدیل شده است. یادگیری سازمانی نیرو محرکه قدرتمندی برای موفقیت سازمانها محسوب می شود و عبارت است از تمامی روشها، سازوکارها و فرآیندهایی که درون سازمان به منظور تحقق یادگیری به کار گرفته می شود. تجارب دههی گذشته نشان میدهد که در هزارهی سوم موفق ترین سازمانها آنهایی هستند که در زمرهی سازمانهای یادگیرنده قرار میگیرند. منظور از سازمانهای یادگیرنده چیزی جدا از فرآیندهای متداول و سنتی است. سازمان یادگیرنده یک نظریهی جدید مدیریتی است که با طرح ایده یادگیری سازمانی توسط آرگریس شروع شد، سپس با ارایه نظریههای مدیریت کیفیت جامع و مهندسی مجدد در دههی 1980 زمینهی لازم برای سازمان یادگیرنده فراهم شد. و در سال 1990سازمان یادگیرنده توسط سنگه با انتشار کتاب «پنجمین فرمان» مطرح شد. بعدها رویکرد سازمان یادگیرنده توسط نظریه پردازانی چون ریچارد سایرت و جیمز مارچ و هربرت سایمون[2] اصلاح و بازنگری شد. چنانچه یکی از سازوکارهای محوری حفظ عملکرد سازمانی را، توانایی یادگیری از تجربه می دانستند (سبحانی و همکاران،1385). صاحبنظران علم مدیریت تعاریف و ابعاد متعددی از سازمان یادگیرنده ارایه داده اند؛ سنگه سازمان یادگیرنده را سازمانی می داند که به طور مستمر ظرفیت خود را برای خلق نتایجی که واقعا به دنبال آن هستند، افزایش می دهند، در این سازمانها الگوهای جدید و ارزشمند تفکر شکل می گیرد؛ فضای جمعی آزادانه وجود دارد و افراد به طور پیوسته یاد می گیرند که چگونه با همدیگر یاد بگیرند ( ولدی[3]،2009، ص2). وی برای سازمان یادگیرنده پنج اصل تسلط فردی[4] ، مدل های ذهنی[5] ، یادگیری تیمی[6] ، چشم انداز مشترک[7]، تفکر سیستمی[8] را مطرح می کند. مارکوارت (1996) سازمان یادگیرنده را عبارت از سازمانی میداند که اعضای آن به صورت دسته جمعی یاد میگیرند و دائما خود را به گونهای تغییر میدهند که بتوانند با هدف موفقیت مجموعه سازمانی به نحو بهتری اطلاعات را جمع آوری و مدیریت و از آن استفاده کنند (همان منبع). مارکوارت که رویکرد سیستم جامع به سازمان یادگیرنده دارد پنج زیر سیتم یادگیری، سازمان، افراد، دانش و فناوری را برای سازمان یادگیرنده ذکر می کند (مارکوارت،2002،ترجمه:محمدرضازالی،1385). نیف[9](2001) قابلیت رهبری، بینش مشترک، یادگیری تیمی، فرهنگ سازمانی، تفکر سیستمی، مهارت و توانایی های کارکنان، اشتراک دانش را برای سازمان یادگیرنده بیان می کند. واتکینز و مارسیک (1993،2003) یک مدل یکپارچه از سازمان یادگیرنده ارائه کرده اند. آنها ابتدا مفهوم سازمان یادگیرنده را به عنوان سازمانی که به طور مداوم یاد میگیرد و خودش را تغییر میدهند، معرفی می کند. به طوری که یادگیری یک بخش تعیین شده راهبرد کسب و کار میشود. در چنین سازمانی یادگیری مداوم به طور راهبردی در فرآیندها به کار می رود و افراد، گروهها و سازمان در اطراف یک آرمان مشترک همسو میشوند. (یانگ[10] و همکاران،2004 ؛چاجناکی،2007؛ سونگ و همکاران،2009 و تسنگ،2010).
دوره کنونی حیات بشری با تحولات و دگرگونی های شگفت انگیزی همراه است. سازمآن ها به عنوان زیر مجموعه ای از حیات انسانی، باید برای بقاء و بالندگی، خود را در رویارویی با این تحولات عظیم آماده نمایند، در غیر این صورت از گردونه دنیای رقابتی خارج می شوند. منظور از این آمادگی، آمادگی فنآوری و تجهیزاتی نیست بلکه آنها باید کارکنان یعنی سرمایه های اصلی و ارزشمند سازمان را آماده سازند. پس از سال های زیادی تجربه، دنیا به این نتیجه رسیده است که اگر سازمانی بخواهد در اقتصاد و امور کاری خود پیشتاز باشد و در عرصه رقابت عقب نماند باید از نیروی انسانی متخصص، خلاق و با انگیزه بالا برخوردار باشد. منابع انسانی اساس ثروت واقعی یک سازمان را تشکیل می دهد. بین سرمایه انسانی و یادگیری سازمانی در سازمآنها رابطه مستقیم وجود دارد. از دغدغه های مهم بنگاه های اقتصادی موفق جهان، گردآوری سرمایه انسانی فرهیخته و خردورزی است که قادر به ایجاد تحول در سازمانی که به آن متعلقند باشند.
امروزه تمام کشورهای جهان در پی بدست آوردن پیشرفتهایی در زمینه یادگیری سازمانی هستند، بدین معنی که بتوانند با مصرف منابع کمتر به مقدار تولید ملی بیشتری دست یابند زیرا میان درآمد سرانه هر کشور و شاخص یادگیری سازمانی رابطهای مستقیم وجود دارد تلاش برای بهبود یادگیری سازمانی تلاش برای زندگی بهتر افراد جامعه است.در دنیای رقابت آمیز امروز، یادگیری سازمانی به عنوان یک فلسفه و یک دیدگاه مبتنی بر استراتژی بهبود، مهمترین هدف سازمان را تشکیل می دهد که می تواند همچون زنجیری فعالیتهای کلیه آحاد جامعه را در برگیرد.
کارائی اثربخش وبهبود عملکرداز مهمترین اهداف یک سازمان محسوب می شودوهر سازمانی سعی در تقویت این ستاده ها از طریق گوناگون دارد .در دو دهه اخیر ضرورت ایجاد و گسترش بخش یادگیری سازمانی و مدیریت فراگیر و جامع یادگیری سازمانی در سازمان ها و ادارات از اهمیت بسزایی برخوردار شده است.بهبود یادگیری سازمانی در سازمانها موجب می شود نیروی انسانی را توانمند کرده تا بتواند بهتر فکر کند، بیندیشد، بیافریند، نوآوری کند و نگرش سیستماتیک پیدا کند، تفکری که هدف گیری آن به جای حال و گذشته خلق و ساختن آینده است.
استفاده از توانایی های بالقوه منابع انسانی برای هر سازمانی مزیتی بزرگ به شمار می رود.در یادگیری سازمانی فردی، سازمان از مجموعه استعدادها و توانایی های بالقوه فرد به منظور پیشرفت سازمان استفاده میکند و با بالفعل درآوردن نیروهای بالقوه و استعدادهای شگرف در جهت سازندگی موجب پیشرفت فرد و همسویی با سازمان خواهد شد بنابراین لازمه دستیابی به هدف های سازمان، مدیریت موثر این منابع باارزش است. دراین راستا رشد، پیشرفت، شکوفایی و ارتقای توانمندی های کارکنان در سالیان اخیر تحت عنوان توانمندسازی کارکنان مورد توجه صاحبنظران و کارشناسان مدیریت منابع انسانی واقع شده است. همانگونه که سازمان ها به مقابله با چالش های سازمانی بر می خیزند و بهبود مستمر را در اولویت قرار داده اند، نیاز بیشتری به حمایت و تعهد کارکنان و درگیرکردن آنها در کار احساس می شود. توانمندسازی تکنیکی نوین و موثر در جهت ارتقای یادگیری سازمانی سازمان به وسیله بهره گیری از توان کارکنان است.بدون تردید برای داشتن آینده پویا و توسعه یافته و ایستادگی اقتصادی در دنیای پررقابت امروزی، نیازمند افزایش بهرهوری و استفاده حداکثری از حداقل امکانات هستیم. امروزه همه کشورهای توسعه یافته و یا در حال توسعه به اهمیت بهرهوری بعنوان یکی از ضرورتهای توسعه اقتصادی و کسب برتری رقابتی پیبردهاند. به این ترتیب اغلب کشورهای در حال توسعه بمنظور اشاعه فرهنگ نگرش ویژه به بهرهوری و تعمیم بکارگیری فنون و روشهای بهبود آن سرمایه گذاریهای قابل توجهی انجام دادهاند. طی دو دهه اخیر ضرورت ایجاد و گسترش بخش یادگیری سازمانی و مدیریت فراگیر و جامع یادگیری سازمانی در سازمان ها از اهمیت بسزایی برخوردار شده است. یادگیری سازمانی پایین در سازمانها، شرکتها و مؤسسات مختلف ناشی از عوامل گوناگونی است متناسب با این عوامل روشهای متفاوتی نیز برای رفع مشکلات وجود دارد به کلیه تلاش های سیستماتیک و ساختار یافته برای حذف یا کاهش تلفات ناشی از مواد، ماشین، انسان و یا تعادل نادرست بین آنها نظام ارتقای یادگیری سازمانی گفته می شود. برای ارتقای یادگیری سازمانی قبل از هر چیز باید عوامل مؤثر بر یادگیری سازمانی را به خوبی شناخت.
بکر و بیلینگس در مطالعه یک سازمان عرضه کننده لوازم نظامی بزرگ، دریافتند که نگرشهای کارکنان، مرتبط با رفتارهایشان بود. برای مثال افراد بی تعهد (برپایه پاسخهایشان به سوالهای مختلف) علاقه بیشتری به ترک شغل و علاقه کمتری برای کمک به دیگران داشتند. درعوض، افرادی که در طبقه متعهد قرار گرفتند، این چنین نبودند. آنهایی که به طورکلی (جهانی) و به طور جزیی (محلی) متعهد بودند، بین این دو گروه نهایی قرارگرفتند. درنتیجه اگرچه این روش تمایز بین کانونهای مختلف تعهد هنوز جدید است، ولی جای امیدواری است که بتوان از آن به عنوان ابزاری برای درک کلید ابعاد تعهد سازمانی استفاده کرد (GREENBERG, J & BARON, R.A, 2000,pp 190-191 )
تعهد سازمانی بر بسیاری از متغیرها مانند غیبت ،ترک شغل ،رضایت شغلی وعملکرد تاثیر گذار است. ارتباط وتاثیر آنها یکسان نیست اما در این پژوهش سعی شده است با توجه به مدل مفهومی ابعاد توانمند سازی را بررسی وارتباط آن را با یادگیری سازمانی سازمانی بررسی شود.
تعهد سازمانی عبارت از نگرشهای مثبت یا منفی افراد نسبت به کل سازمان (نه شغل ) است که در آن مشغول به کارند. در تعهد سازمانی شخص نسبت به سازمان احساس وفاداری قوی دارد و از طریق آن سازمان خود را مورد شناسایی قرار می دهد. ( استرون ، 1377، صص 74-73.)
پس از شناسائی و بررسی باید در جهت تقویت آنها گام برداشت یکی از این عوامل توانمندی کارکنان است
که در سالهای اخیر توجه زیادی ر ا به خود معطوف کرده است.
لذا با توجه به تحقیقات بعمل آمده و نظر به اینکه توانمند سازی کارکنان می تواند دریادگیری سازمانی کارکنان تاثیر بسزائی داشته باشد محقق برآن شد تا با جمع آوری اطلاعات رابطه بین توانمند سازی با بهروری کارکنان در صندوق مهر امام رضا تهران را مورد بررسی وپس از آن نتیجه تحقیق را دراختیارگروه مدیریت و تصمیم گیرندگان قرار داده. تا راهکاری باشد که بتواند برای آن ادارات ، مفید وموثر واقع شود.
با بررسی ادبیات دو نوع رویکرد به توانمندسازی وجود دارد: رویکرد اول یا ” رویکرد مکانیکی ” توانمندسازی را مترادف با تفویض قدرت تصمیم گیری به رده های پایین تر سازمان می داند. رویکرد دوم یا ” رویکرد ارگانیکی ” توانمندسازی را مفهومی چند وجهی می داند که بر حسب ادراکات کارکنان نسبت به نقش خویش در شغل و سازمان به عنوان فرآیند افزایش انگیزش درونی کارکنان در انجام وظایف محوله تعریف می کنند، و آن شامل پنج بعد شایستگی، مؤثر بودن، معنی دار بودن، خودمختاری و اعتماد در شغل می شود. برای اینکه کارکنان احساس توانمندی کنند، باید شرایط و بسترهای لازم در سازمان فراهم شود. به طور کلی برخی از عوامل مربوط به شرایط سازمانی و ماهیت ساختار رسمی سازمان (که لازمه توانمندی کارکنان می باشد) است.
بهبود یادگیری سازمانی در سازمان ها موجب می شود نیروی انسانی بتواند بهتر فکر کند، بیندیشد، بیافریند، نوآوری کند و نگرش سیستماتیک پیدا کند، تفکری که هدف گیری آن به جای حال و گذشته خلق و ساختن آینده است. با نگاهی به کشورهای موفق جهان دیده می شود که این کشورها بهای لازم را به نیروی انسانی به عنوان مهمترین عامل تولیدی می دهند و در مقابل این نیرو با بالا بردن یادگیری سازمانی خود در منافع حاصل از تولید ، سهیم می شوند.اهمیت رضایت شغلی از آنجا ناشی میشود که بیشتر افراد به خصوص کارکنان سازمان، بخشی از ساعات بیداری خود را در شبانه روز در محیط کاری میگذرانند، نتایج تحقیقات نشان میدهدکه کارکنان با رضایت شغلی بالاتر، از نظر فیزیک بدنی و توان ذهنی در وضعیت بهتری قرار دارند.
از آنجائی که، سطح بالای توانمند سازی کارکنان منعکس کننده جو سازمانی بسیار مطلوباست که مستمر به یادگیری سازمانی کارکنان میشود در این تحقیق سعی شده است عوامل مؤثر توانمند سازی کارکنان صندوق مهر امام رضا (ع) تهران مورد مطالعه بررسی قرارگیرد تا از این رهگذر بتوانیم شاهد نتایج توانمند سازی کارکنان از قبیل افزایش روحیه، عم