پویایی کیفیت زندگی
پویایی کیفیت زندگی به این معناست که باگذشت زمان تغییر میکند وبه تغییرات فرد ومحیط بستگی دارد این مشخصه کیفیت زندگی در یک رابطه طولی قابل مشاهده است. یعنی تغییرات آن در دورههای مختلف قابل بررسی است. (سایت اپیدمیولوژی تخصصی ایران).
۲-۲-۵-۴- عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی
براساس مطالعات عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی به قرارزیراست
- رضایت فردی: که این حوزه مهمترین حوزه در مطالعات کیفیت زندگی میباشد، بعنوان حوزه رضایت عمومی فرد از زندگی، بطوری که بخش اعظم مطالعات کیفیت زندگی رادر امریکا به خوداختصاص داده است.
- عوامل محیط فیزیکی: شامل استانداردهای محیطی وکیفیت محل زندگی نظیروجود امکانات اولیه ورفاهیزندگی ودسترسی به انها.
- عوامل محیط اجتماعی: مانند شبکههای حمایت خانواده واجتماعی بعنوان یکی از جنبههای بنیادی محیط اجتماعی چه درجوامع اولیه وچه تا به امروزوجودداشته است کهاین موضوع اهمیت آنهارا نشان میدهد.
- عوامل اقتصادی اجتماعی: با برتر دانستن فرهنگ مصرف جهانی وپاسخ افراد به این فرهنگ، درآمدوثروت بعنوان عوامل اساسی مؤثر بر کیفیت زندگی افراد تلقی میشوند به این معنی که لیست ضروریات اولیه زندگی در حال افزایش است.
- عوامل فرهنگی: تفاوتهای فرهنگی منبعث ازپایگاههای اجتماعی متفاوت منتسب به سن، جنس، موقعیت طبقاتی، پیشینه قومی ومذهبی افراد رادر بر میگیرد بخصوص زمانی که کیفیت زندگی را از رویکرد ذهنی بررسی می کنیم.
- عوامل سلامتی: از ناتوانی وبیماری بعنوان ویژگیهای زندگی آینده واز مرگ واز مرگ بعنوان رویدادی حتمی نام برده میشود، مشخص شده است که بین سلامت جسمانی، توانایی عملکردی وسلامت روان با کیفیت زندگی رابطه معنی دار وجود دارد.
- عوامل شخصی: شامل شخصیت وساخت روان شناختی یک فرد اغلب مرتبط باسلامت روان اوست این عوامل بطور غیر مستقیم از طریق تأثیر بر سلامت روان بر کیفیت زندگی افراد تأثیر میگذارد.
- عوامل استقلال فردی: که مرتبط با عوامل شخصیتی ومستقل از محیط فیزیکی واجتماعی میباشند مانند توانایی تصمیم گیری، کنترل فردی، کنترل یا بحث پیرامون محیط فیزیکی واجتماعی منطبق بر آنهامیباشد.
شایعترین عواملی که درارتباط با کیفیت زندگی در مطالعات مختلف موردبررسی قرارمیگیرند شامل متغیرهای دموگرافیک، عوامل اجتماعی، مسائل مربوط به درمان مانند نوع جراحی، درمانهای کمکی وطول مدت پیگیری میباشند، همچنین مطالعات روی عواملی مانند بیماریهای همراه، وضعیت تأهل ووضعیت زندگی تمرکز دارند (منفردو همکاران۱۳۹۲).
۲-۲-۵-۵- نظریههای کیفیت زندگی
درمراحل آغازین مطالعات تجربی کیفیت زندگی بصورت تقلیل گرایانه و یک بعدی صورت می گرفت مثلاً محدود به بیماریهای روانی مزمن بود ولی در طی دهههای گذشته مفهومی چند بعدی یافته ودر سیاستهای رفاه اجتماعی اهمیت یافته است. روانشناسان معتقدند زندگی بشر دارای دو بعد است، یکی سطح که به جنبههای آشکار انسان اشاره داردودیگری عمق که به جنبههای پنهان ونادیدنی انسان اشاره داردودر این بعد آخراست که فهم وشناخت ما از جهان شکل میگیرد. درحال حاضر اتفاق نظر چندانی در چیستی مفهوم کیفیت زندگی ووجود نداردودر حوزههای متفاوت علمی با برداشتهای مختلف بکار برده میشود.
کالمن[۲] میگوید کیفیت زندگی گستردگی امیدوآرزوست که از تجارب زندگی ناشی میشود (کالمن۱۹۸۴).
فرانس و پاورز[۳]، کیفیت زندگی را ادراک فرداز رفاه می دانندکه از رضایت یا عدم رضایت در حیطههای اصلی زندگی ناشی میشود (فرانس وپاورز ۱۹۸۵). به هر حال در خصوص کیفیت زندگی نظریههای متعددی مطرح شده که به اجمال برخی ازآنها ذکر می کنیم.
۲-۲-۵-۵-۱- نظریه کیفیت زندگی جهانی
یکی ازنظریههای کیفیت زندگی است که چند نظریه رادریک طیف ذهنی-اصالت وجودی- عینی را در خوددارد. ونتگودت و مریک[۴] (۲۰۰۳)این سه طیف را به قرار زیربیان میکنند:
کیفیت زندگی ذهنی: احساسی است که فردازلذت بخش بودن زندگی خود دارد، هرفردشرایط، احساسات وعقایدش را شخصاً ارزیابی میکندورضایتمندی از زندگی این جنبه از زندگی را مشخص میکند.
کیفیت اصالت وجودی زندگی: به معنی لذت بخش بودن زندگی در سطح عمیقتریمیباشد در این دیدگاه فرددارای ماهیت عمیقتری است که شایسته احترام بوده واین فرد میتواند منطبق با ماهیت خود زندگی کند.
کیفیت زندگی عینی: به معنی درک چگونگی لذت بخش بودن زندگی فردتوسط پیرامون میباشد، این دیدگاه تحت تأثیر فرهنگی میباشد که مردم درآن زندگی میکنند (ونتگودت ومریک ۲۰۰۳؛ به نقل از موحدوکاسمایی۱۳۹۰).
نظریه ونتگودت کیفیت زندگی را دارای لایههای متعدد در نظر میگیرد که در آن بین سطح و هسته مرکزی کیفیت زندگی یعنی لایه ی رویی و لایه ی عمیق آن هماهنگی وجود دارد (رستگار، محمدی وپاکباز۱۳۹۲).
[۱]dynamic
[۲]Calman
[۳]Ferrance & Powers
[۴]Ventegodt & Merik