خصوصیات افراد با ناتوانی اجتماعی
ادراک اجتماعی، توانایی فهم موقعیتهای اجتماعی و به همان میزان حساسیت نسبت به احساسات دیگران است. دانشآموزان با نقص ادراک اجتماعی در انواع فعالیتهای مستقل که انتظار میرود که کودکی که با سن مشابه انجام دهند ناتوان هستند، آنها از قضاوت در مورد نگرشهای مردم در محیط اجتماعی ناتوان بوده و نسبت به جو موقعیتهای اجتماعی غیر حساس هستند. آنها تمایل به بروز رفتارهای نامناسب و ایجاد نگرش نامطلوب دارند. برخی از خصوصیات افراد ناتوان اجتماعی در زیر ارائه شده است:
الف) ضعف در قضاوت. رشد ادراک اجتماعی از برخی جهات با رشد مهارتهای تحصیلی نظیر خواندن و ریاضیات مشابهت دارد. در هر دو مورد افراد بایستی یاد بگیرند که فرایندها را پیشبینی کرد و نتایج واقعی را با نتایج مورد انتظار مقایسه نمایند و نهایتاً براساس چنین بازخوردی رفتار خود را با موقعیت متناسب نمایند. اشخاص با مشکل ادراک اجتماعی در هر کدام از این قدمها با مشکل مواجه هستند. آنها نمیتوانند فرایندهای اجتماعی دیگران را پیشبینی نموده و قادر به حصول اطمینان نیستند که آیا رفتار اجتماعی فرد با رفتار پیشبینی شده تطابق دارد یا خیر.
علاوه بر این، آنها قادر نیستند که رفتار خود را در سایه چنین مقایسههایی تطبیق نمایند و در نتیجه مردم گریز و بیتفاوت به نظر میرسند. به عنوان مثال به نحو نامناسبی اطلاعات بسیار شخصی را در آشناییهای اتفاقی وارد کنند و در همین حال ممکن است ندانند که چطور برای داشتن یک رابطه مطلوب دوستانه با آنهایی که مایل هستند دوست شوند، سرمایه گذاری کنند (اوزمان[۱]، ۱۹۸۷، به نقل از لرنر[۲]، ۱۹۹۷).
ب) ناتوانی در درک احساسات دیگران. به نظر میرسد افراد با ناتوانیهای اجتماعی نسبت به همسالان خود توجه کمتری به احساسات دیگران دارند و احتمال دارد از نظر کلامی یا رفتاری به گونهای نامطلوب عمل نمایند. زیرا آنها نمیدانند فردی که به او واکنش نشان میدهند خوشحال یا ناراحت است، پذیرا یا ناپذیر است. علاوه بر این آنها نسبت به جو عمومی یک موقعیت اجتماعی حساسیت لازم را ندارند. بررسیها نشان میدهد که افراد با ناتوانیهای اجتماعی در کشف و درک سرنخهای اجتماعی مفید که توسط دیگران ارائه میشود ضعیف هستند. این چنین عدم حساسیتی میتواند منشا ایجاد مشکل در برقراری رابطه با همسالان و والدین گردد (سیلور[۳]، ۱۹۹۲، برایان[۴]، ۱۹۹۱، به نقل از لرنر، ۱۹۹۷).
ج) مشکل در اجتماعی شدن و دوست یابی. والدین کودکان با ناتوانیهای اجتماعی گزارش میکنند کودکانشان مشکلات قابل ملاحظهای در دوست یابی دارند در طی اوقاتی که کودک برنامهای ندارد مثل ساعات پس از مدرسه، تعطیلات آخر هفته حالت سردرگمی شدیدی دارد. مشاهده والدین نشان میدهد، زندگی اجتماعی کودکانشان با سایرین متفاوت است. هنگامی که آنها برای تعاملات اولیه اجتماعی تلاش میکنند، اغلب نادیده گرفته میشوند. حتی غریبهها نیز میتوانند پس از مشاهده این کودکان از طریق نمایش ویدیویی، تنها ظرف چند دقیقه آنها را شناسایی کنند (براویل، ۱۹۹۱، ووگن[۵]، ۱۹۹۱، به نقل از لرنر، ۱۹۹۷).
د) مشکل در پایهریزی ارتباطات خانوادگی. خانواده جوهره زندگی کودک بوده و او شدیداً نیازمند ارضا و اطمینان در خانواده میباشد. با وجود این که کودک مشکلات بیاندازهای در رفتار اجتماعی، زبان و خلقیات دارد حتی ارتباطات خانوادگی نیز به سختی برقرار میشود. کودک ممکن است از جو خانوادگی ارضا نشده و از طرف والدین هم مانند همسالان و معلمان طرد میشود (سیلور، ۱۹۹۲، برایان، ۱۹۸۶، به نقل از لرنر، ۱۹۹۷).
افراد دارای اختلال بینایی با انواع چالشهای غیر منتظره در گذار از کودکی به بزرگسالی برخورد میکنند. عمدهترین این چالشها شامل اطلاعات ناکافی در خصوص جنسیت (فولک و ادی[۶]، ۱۹۷۴) روابط عاطفی (لانفلند[۷]، ۱۹۸۱) و ناتوانی در رانندگی (کورن و ساکس، ۱۹۹۴، هاجز و کلر[۸]، ۱۹۹۹)، اضطراب در خصوص زندگی آتی (هارولی[۹]۱۹۶۸، میلر[۱۰]، ۱۹۷۲)، بیکاری بالقوه (ولف و ساکس، ۱۹۹۷) و همچنین مشکل دریافتن فعالیتهایی که بتوانند با همتایان نابینای خود مشارکت کنند. همانگونه که این گروه از افراد با این چالشها روبرو میشوند به مراتب بیشتر از دوران کودکی خود دچار کمرویی میشوند. کودکان دارای مشکلات ناسازگاری اجتماعی، کمبودهایی را در زمینه مهارتهای اجتماعی مانند برقراری ارتباط، همکاری و روابط با همسالانشان نشان میدهند. فرد نابینا اغلب مورد ترحم و رفتارهای مهربانانه کاذب قرار میگیرد. از این رو ممکن است دلسوزیهای مردم جنبه واکنشی داشته باشد. در این صورت حمایتهای بیش از حد و پذیرش تصنعی بیشک به تمامیت روانی و فردیت نابینا لطمه میزند. زیرا از یک سو متوجه میشود که محبتها و توجهات اطرافیان به اوساختگی است و از طرف دیگر متوجه میشود که واجد کفایت اجتماعی آن طور که باید باشد، نیست. در نتیجه به تدریج جایگاهش را در اجتماع از دست میدهد. بدین ترتیب یا با اراده خودش با اجتماع قطع رابطه میکند یا به خاطر ضعف پذیرش اجتماعی جامعه گریز میشود (شریفی درآمدی، ۱۳۷۹).
[۱]- Ozman
[۲]- Llerner
[۳]- Silver
[۴]- Brayan
[۵]- Woogen
[۶]- Foulk & Uhde
[۷]- Lowenfeld
[۸]- Hodges & Keller
[۹]- Hardy
[۱۰]- Miller