انواع تعهد رفتار ملت کاملهالوداد
تعهد رفتار ملت کاملهالوداد را میتوان از جهتی به تعهد رفتار ملت کاملهالوداد متقابل (دوجانبه) و تغهد رفتار ملت کاملهالوداد غیرمتقابل (یکجانبه) و از جهت دیگر به تعهد رفتار ملت کاملهالوداد مشروط و تعهد رفتار ملت کاملهالوداد غیرمشروط تقسیم نمود[۱]. در ذیل به ویژگی حقوقی هر یک پرداخته می شود.
۱-۲-۱- تعهد رفتار ملت کاملهالوداد غیرمتقابل (یکجانبه)
بر طبق این نوع از تعهد رفتار ملت کاملهالوداد، یک دولت در برابر دولت دیگر تعهدی مبنی بر اعطای رفتار ملت کاملهالوداد بر عهده میگیرد، بدون آنکه طرف مقابل چنین تعهدی را بر عهده گیرد. این سادهترین شکل تعهد است که دولت معطی متعهد می شود و دولت ذینفع آن را میپذیرد.
بنابراین ایجاب و قبول که از ویژگیهای هر تعهد قراردادی است، در معاهده متضمن این نوع تعهد نیز وجود دارد، اما مبتنی بر تعهد متقابل نمی باشد و تنها یک تعهد یکجانبه وجود دارد.
در عصر حاضر با توجه به اینکه “تقابل” از اصول بنیادین در تجارت بینالملل است، تعهد یکجانبه در شرایط خاص و استثنائی کاربرد دارد. مثلاً معاهداتی که رفتار ملت کاملهالوداد را به کشتیهای دولتهای بدون ساحل اعطا مینمایند. در واقع دولت بدون ساحل در وضعیتی نیست که بتواند همین امتیاز را به دولت معطی اعطا نماید، اگرچه دولت ذینفع می تواند نوع دیگری از امتیاز را به دولت معطی اعطا نماید، اما تعهد رفتار ملت کاملهالوداد همچنان یک طرفه باقی میماند[۲].
۲-۲-۱– تعهد رفتار ملت کاملهالوداد متقابل (دوجانبه)
در معاهده دو یا چند جانبه متضمن تعهد رفتار ملت کاملهالوداد متقابل، طرفین آن موافقت به اعطای رفتار ملت کاملهالوداد مینمایند. بنابراین برخلاف معاهده متضمن تعهد رفتار ملت کامله الوداد غیرمتقابل که تنها یک طرف، متعهد به اعطای رفتار ملت کامله الوداد به طرف مقابل می شود، در معاهده شامل تعهد رفتار ملت کامله الوداد متقابل هر دو طرف (همه طرفین آن) متعهد به اعطای رفتار ملت کامله الوداد به یکدیگر می شوند.
امروزه رفتار متقابل ویژگی طبیعی تعهدات رفتار ملت کاملهالوداد به حساب میآید.تعهدات رفتار ملت کاملهالوداد در موافقتنامههای اصلی سازمان جهانی تجارت[۳]، نمونه برجستهای از این نوع تقابل است.
کمیسیون حقوق بین الملل در ماده ۱۳ طرح پیش نویس خود در سال ۱۹۷۸ این نوع تعهد را تحت عنوان “تعهد ملت کاملهالوداد مشروط به رفتار متقابل” مورد شناسایی قرار داده است و مقرر میدارد: “چنانچه تعهد ملت کاملهالودادی مشروط به رفتار متقابل شده باشد، دولت ذینفع حق دریافت رفتار مطلوب را تنها بر مبنای اعطای رفتار متقابل مورد توافق به دولت معطی به دست میآورد[۴].”
بند (و) از شماره ۱ ماده ۲ این طرح منظور از رفتار متقابل را جبرانی از یک نوع و یک میزان بین دولتهای معطی و ذینفع بیان می کند[۵].
۳-۲-۱- تعهد رفتار ملت کاملهالوداد مشروط (مشروط به تعهد همعرض)
تعهد رفتار ملت کاملهالوداد مشروط به تعهد هم عرض یا مشروط به جبران[۶] دربردارنده نوعی از تقابل است که تأکید بر تبادل همزمان منافع یا تعهدات معادل می شود. به عبارت دیگر در صورتی دولت ذینفع بنابر این نوع تعهد از امتیاز اعطایی به دولت ثالث بهرهمند می شود که در همان زمان، معادل این امتیاز به دولت امتیاز دهنده اعطا نماید.
به عنوان مثال اگر دولتهای (الف) و (ب) معاهده دارای تعهد رفتار ملت کامله الوداد مشروط منعقد نمایند، هنگامی که (الف)، امتیاز (x) را به دولت ثالث اعطا می کند، در صورتی (ب) می تواند از امتیاز (x) از جانب (الف) بهره مند گردد که در همان زمان (ب) نیز امتیاز (x) یا معادل آن را به (الف) اعطا کند.
برای تشخیص تفاوت تعهد رفتار ملت کامله الوداد مشروط با تعهد رفتار ملت کامله الوداد متقابل در قالب مثال مذکور می توان گفت که اگر دولتهای (الف) و (ب) معاهده دارای تعهد رفتار ملت کامله الوداد متقابل منعقد نمایند، هنگامی که (الف)، امتیاز (x) را به دولت ثالث اعطا کند، برخورداری (ب) از امتیاز (x) منوط به اعطای این امتیاز یا معادل آن به (الف) نیست. البته به دلیل وجود تعهد متقابل، هنگامی که (ب) نیز امتیاز (x) یا هر امتیاز دیگری را به دولت ثالث اعطا کند، می بایست آن امتیاز را به (الف) اعطا نماید.
اگرچه تعهد رفتار ملت کامله الوداد مشروط مبتنی بر برابری است، اما نفی مؤدبانه اعطای رفتار ملت کاملهالوداد میباشد، زیرا دولتهای متعاهد متعهد میشوند به اینکه برای اعطا منافع خاص مشابه، نسبت به منافعی که قبلاً به کشورهای ثالث تسری داده بودند، به مذاکره بپردازند[۷].
این شکل از تعهد امروزه متروک شده است، اما به لحاظ این که از منظر حقوق بینالملل همچنان معتبر است، بند (الف) شماره ۱ ماده ۲ طرح مواد کمیسیون حقوق بینالملل راجع به تعهدات ملت کاملهالوداد، این تعهد را تعریف و به رسمیت شناخته است.
مطابق این بند، تعهد مشروط به تعهد هم عرض (مشروط به جبران) تعهدی است که به شکل یک تعهد هم عرض (تعهد جبرانی) در یک معاهده دربردارنده تعهد ملتهای کاملهالوداد درج میگردد و دررابطه با هر مسئلهای که به توافق میان کشور ذینفع و کشور امتیازدهنده رسیده باشد، عنوان میگردد[۸].
ماده ۱۲ طرح مزبور درباره نحوه تأثیرگذاری این نوع تعهد مقرر مینماید: “چنانچه تعهد ملت کاملهالوداد مشروط به جبران شده باشد، دولت ذینفع حق دستیابی به رفتار ملت کاملهالوداد را تنها به موجب اعطا جبران مورد توافق به دولت معطی به دست میآورد[۹].”
۴-۲-۱- تعهد رفتار ملت کاملهالوداد غیرمشروط (مطلق)
مطابق با تعهد رفتار ملت کاملهالوداد غیرمشروط، دولت معطی ملزم به اعطای هر نوع منفعتی به دولت ذینفع خواهد بود که داخل در حوزه تعهد است و به دولت ثالث اعطا شده است، بدون اینکه دولت ذینفع ملزم به دادن چیزی به عنوان جبران باشد.
ماده ۱۱ طرح پیش نویس کمیسون حقوق بینالملل این تعهد را تعریف و شناسایی نموده است[۱۰] و مهمترین مثال از کاربرد این نوع تعهد، تعهدات رفتار ملت کاملهالوداد در موافقتنامههای اصلی سازمان جهانی تجارت میباشد که اعطای رفتار ملت کاملهالوداد را حسب مورد، فوری و بدون قید و شرط مقرر میدارند[۱۱].
تعهد غیرمشروط به طرفین حقوق برابر اعطا می کند. اما لزوماً کشورها از منافع مادی برابر بهرهمند نمیشوند. برای کاهش چنین آثاری و برقراری اصل تقابل بر اساس آزادی قراردادها و حاکمیت اراده، دولتها رفتار ملت کاملهالوداد غیرمشروط را تابع یکسری قیود و محدودیتها از قبیل تعیین مدت و اعطای امتیازات تعرفهای مینمایند. این قیود، ماهیت رفتار ملت کاملهالوداد را به رفتار ملت کاملهالوداد مشروط تبدیل نمی کند، زیرا همچنان دولت ذینفع برای قرارگرفتن در جایگاه ثالث، لازم نیست جبران یا مابهازایی به دولت معطی اعطا نماید.
واضح است که این قیود می بایست در موافقتنامه مربوطه درج شود و دولت متعهد به اعطای رفتار ملت کامله الوداد غیرمشروط در آینده نمی تواند به طور یکجانبه قیود دیگری را به طرف متعاهد ذینفع تحمیل نماید.
باتوجه به توضیحات راجع به انواع تعهدات رفتار ملت کامله الوداد می توان متذکر گردید که این تعهدات می تواند از نوع غیرمتقابل مشروط، غیرمتقابل غیرمشروط، متقابل مشروط یا متقابل غیرمشروط باشد.
بند دوم- تعهد رفتار ملی
در ادبیات حقوق بینالملل اصولاً تعهد رفتار ملی را در دو مفهوم کاملاً متفاوت میتوان مشاهده نمود که گاه از آنها به عنوان مفهوم کلاسیک و مفهوم نوین تعهد رفتار ملی نیز یاد می شود. منظور از تعهد رفتار ملی به عنوان یکی از تعهدات اصلی و بنیادین منع تبعیض در حوزه تجارت بینالملل که به عنوان بخشی از این تحقیق مطمح نظر است، مفهوم نوین رفتار ملی میباشد، اما برای شناخت جامع و مشخص از این تعهد در ذیل به هر دو مفهوم پرداخته می شود.
۱-۲- تئوری کلاسیک تعهد رفتار ملی (دکترین کالوو)
۱-۱-۲- مفهوم و ماهیت تئوری کلاسیک تعهد رفتار ملی
مفهوم کلاسیک استاندارد یا تعهد رفتار ملی بیان میدارد، به دلیل آنکه بیگانگان باید از قوانین محل اقامت اطاعت کنند و در واقع به شرایط محلی با همه منافع و مضرات تسلیم شدهاند، لذا تنها مجازند انتظار رفتار برابر با اتباع را از کشور پذیرنده داشته باشند[۱۲].
از آنجا که این استاندارد رفتاری بعدها توسط حقوقدان آرژانتینی کارلوس کالوو (Carlos calvo) در سال ۱۸۶۸ مورد تأیید و گسترش قرارگرفت و در اثر همین امر چالشهای بسیاری در گستره حقوق بینالملل ایجاد شد که کماکان هم ادامه دارد، لذا از این استاندارد به “دکترین کالوو” هم یاد می شود. همچنین دکترین کالوو مبتنی بر دو اصل است: نخست آنکه بنابر اصل حاکمیت سرزمینی، هر دولت حاکم حق دارد نظام اقتصادی خاص خود را به دور از مداخلات و تحمیلات خارجی مورد تجدید نظر قرار دهد. دیگر آنکه مطابق اصل برابری حاکمیت ملتها، بیگانگان نباید از حقوق و مزایایی بیشتر از آنچه به اتباع خود کشور تعلق میگیرد، برخوردار گردند[۱۳].
این دیدگاه کالوو شرایط را برای بروز هر نوع واکنش غیرمنتظرهای علیه بیگانگان از سوی قانون داخلی کشورها فراهم کرد.
همچنین دکترین کالوو این نظریه را بیان میداشت که بیگانگان برای احقاق حقوق خود باید منحصراً به دادگاه های ملی دولت میزبان مراجعه کرده و حق ندارند، در این رابطه به نهاد حمایت دیپلماتیک به وسیله دولت متبوعشان متوسل شده یا در برابر دیوانهای بین المللی مبادرت به طرح دعوی نمایند. ایجاد این مفهوم از رفتار ملی مبتنی بر زور و تهدید دولتهای صادر کننده سرمایه است که از طریق این سیاست نظرات خود در حقوق بینالملل را بر دولتهای خارجی تحمیل میکردند[۱۴].
با هرچه بیشتر طرفدار پیدا کردن این دکترین در کشورهای آمریکای لاتین و کشورهای در حال توسعه آسیایی و آفریقایی، این کشورها به هنگام انعقاد قرارداد با اتباع خارجی به ویژه در زمینه سرمایه گذاری خارجی با استناد به این دکترین، شرطی را تحت عنوان “انصراف از حمایت دیپلماتیک” یا “شرط کالوو” در قرارداد درج میکردند و بنابر آن حق اتباع خارجی در استفاده از حمایت دیپلماتیک دولت متبوعشان را سلب مینمودند.
این شرط تصریح می کند که تمامی اختلافات طرفین باید منحصراً از طریق توسل به قانون داخلی دولت میزبان حل و فصل گردد. با تبعه خارجی همانند تبعه دولت طرف قرارداد (دولت محل اقامت تبعه خارجی) رفتار می شود و کلیه موارد اقامه دعوای بین المللی کان لم یکن تلقی میگردد[۱۵]. هدف از ایجاد چنین شرطی نیز جلوگیری از سوء استفاده از حمایت دیپلماتیک بوده است. بنابراین شرط کالوو در ایجاد شرایط برابر میان اتباع داخلی و خارجی مکمل دکترین کالوو میباشد.
ذکر این نکته لازم است که در تئوری رفتار ملی بعضی از نابرابریها مجاز است. “به عنوان مثال، ضرورتی ندارد که اتباع بیگانه از حقوق سیاسی برخوردار باشند، میتوان در قوانین محدودیتهایی را برای استخدام آنان در برخی مشاغل در نظر گرفت یا در دسترسی به محاکم به پرداخت تأمین هزینه های دادرسی مجبور شوند و این امر به منزله تعارض با معیار رفتار ملی برابر نیست، چرا که این امور مربوط به مصالح ملی و اعمال حاکمیت است و برابری کامل بیگانگان با اتباع ممکن است استقلال کشور را در ابعاد مختلف مخدوش سازد[۱۶].”
۳۱- محمدرضا ضیائی بیگدلی، حقوق معاهدات بین المللی، (گنج دانش، تهران، چاپ سوم، ۱۳۸۵)، ص ۱۳۹٫
۳۲- فریدهالسادت چاوشی، پیشین، صص ۲۹ و ۶۸
۳۳- موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت (GATT)، موافقتنامه عمومی راجع به تجارت خدمات (GATS)و موافقتنامه راجع به جنبه های مرتبط با تجارت حقوق مالکیت معنوی (TRIPS)، موافقتنامههای اصلی سازمان جهانی تجارت هستند.
۳۴- Draft article on most favoured nation clause, 1978, art 13.
۳۵- Yearbook of the International Law of Commission, op.cit, p 39.
۳۶- Condition of Compensation
۳۷- Ustor Endre, “Most favoured Nation clause”, in Ecncylopedia of public International Law, vol. 8, 1958, p 412.
نقل از فریدهالسادات چاوشی، پیشین، ص ۵۴٫
۳۸- Draft article on most favoured nation clause, 1978, art 2:1(f).
۳۹- Draft article on most favoured nation clause, 1978, art 12.
۴۰- Draft article on most favoured nation clause, 1978, art 11.
۴۱- ماده ۱ موافقتنامه گات، ماده ۲ موافقتنامه گاتس و ماده ۴ موافقتنامه تریپس.
۴۲- Ian Brownlie, Principles of Public International Law, (Oxford University Press, 5th ed, 1998), p 526.
۴۳- محمدعلی موحد، درسهایی از داوریهای نفتی: ملی کردن و غرامت، (نشر کارنامه، تهران، چاپ اول، تابستان ۱۳۸۴)، صص ۶۰ و ۶۱٫
و احمدعلی قاسمیشوب، “نگاهی به جایگاه بیگانگان در حقوق بینالملل با تأکیدی بر اسناد بین المللی حقوق بشر”، مجله حقوقی بینالمللی، شماره ۳۱، پاییز ۱۳۸۳، ص ۱۳۱، قابل دسترس در www.noormags.com
۴۴- بهآذین حسیبی، پیشین، صص ۴۸ و ۴۹٫
۴۵- Andreas Roth, the minimum standard of international law Applied to Aliens, (leiden, A. W. Sigthoff, 1949), p 87,
نقل از همان، ص ۴۹٫
۴۶- Ian Brownlie, op.cit, pp 526 & 527.