3.2 جامعه آماری، نمونه و روش نمونه گیری 74
3.3 ابزارهای پژوهش……………. 75
3.4 روش اجرای پژوهش………. 77
3.5 روش و ابزار تجزیه و تحلیل دادهها 79
4 فصل چهارم: یافته های پژوهش 80
4.1 یافته های توصیفی…………… 81
4.2 نتایج در چارچوب فرضیات پژوهش 85
5 فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری 99
5.1 مقدمه……………………….. 100
5.2 بحث در چارچوب یافته های پژوهش 100
5.3 نتیجه گیری………………… 107
5.4 محدودیت های پژوهش…. 108
5.5 پیشنهادات پژوهش……….. 108
6 منابع ………… 110
7 ابزار های پژوهش……. 118
فصل اول: مقدمه و کلیات
1.1 مقدمه
سرطان یک بیماری مدرن نیست؛ در گذشته هم وجود داشته است؛ اما امروزه به دلیل افزایش آلودگی های محیط زیست تعداد بیشتری به آن مبتلا می شوند و تعداد بیشتری هم نسبت به گذشته به پزشک مراجعه می کنند. سرطان یعنی رشد کنترل ناشدنی سلول ها در ناحیه ای از بدن؛ این وجه مشترک همه ی سرطان هاست؛ علی رغم این که چه عاملی باعث سرطان شده و چه آسیبی به سلول ها رسیده باشد. امروزه تأثیرات روانشناختی سرطان نه تنها بر روی فرد، بلکه بر روی اطرافیان و محیط اجتماعی که او را محصور کرده است مورد توجه قرار گرفته است. نگهداری و زندگی با یک فرد سرطانی با سختی ها و عوارضی همراه خواهد بود. علاوه بر این نگرانی و ترس از دست دادن فرد سرطانی سلامت روان فرد مراقبت کننده را تحت تأثیر قرار می دهد. در این فصل ضمن بیان ابعاد مسئله پژوهش به بیان اهمیت و ضرورت آن پرداخته و سپس اهداف و فرضیات و تعاریف متغیر های پژوهش ارایه می گردد.
1.2 بیان مسأله
سرطان[1] بیماری سلول هاست که عامل مشخصه آن تکثیر نامحدود و غیرقابل کنترل سلول هایی است که نئوپلاسم بدخیم را تشکیل می دهند (میرزایی، 2005؛ فلاح و دیگران 1390). این بیماری سومین عامل مرگ و میر در ایران به شمار می آید و سالانه بیش از 30000 نفر از ایرانیان جان خود را در اثر سرطان از دست می دهند (نجفی و امامی، 1390). همچنین سرطان حدود 4 درصد، مرگ و میر در کودکان زیر 5 سال و 13 درصد کودکان 5 تا 15 سال را در جمعیت ایرانی تشکیل می دهد (مهران فر و دیگران، 2012). سرطان در کودکان به نوعی متمایز از سرطان در بزرگسالان می باشد، بدین معنی که اغلب سرطان های کودکان در صورت تشخیص به موقع قابل کنترل خواهند بود (بیرقی و دیگران، 1389). تأثیری که ابتلای یک کودک به سرطان بر شرایط روانی و کیفیت زندگی مراقبینش می گذارد، کمتر از تأثیری که بر خود او می گذارد، نیست (هکلر[2] و دیگران، 2008). بومن و ویجنبرگ عقیده دارند که والدین کودکان مبتلا به سرطان علاوه بر بیماری های جسمی، پریشانی روان شناختی شدیدی را متحمل می شوند، به طوری که این پریشانی در طی زمان افزایش می یابد. این پریشانی به شکل سطح بالایی از خشم و عصبانیت، خواب آلودگی، آزردگی، افسردگی، کناره گیری از جامعه و عدم کنترل بر خود پدیدار می شود (وان[3]، 1986). بنابراین مراقبت های حمایتی به روش های مختلف مشاوره و روان درمانی جزء لاینف درمان بیماران مبتلا به سرطان و خانواده های آن ها بوده و نباید مورد بی توجهی قرار گیرد (فکری و دیگران، 1389).
پژوهش ها نشان می دهند که تابآوری و سرسختی روانشناختی بر بهزیستی روانشناختی مادران کودکان مبتلا به سرطان موثر می باشد (دهقانی نیشابوری و مقصودی، 1390). همچنین گروه درمانی ها و مداخله معنوی در مادران دارای کودکان سرطانی باعث افزایش کیفیت زندگی و کاهش پریشانی آنها می گردد (موسوی و همکاران، 1391؛ لطفی کاشانی و همکاران، 1391). یکی از روش های درمانی موثر در درمان اختلالات جسمی و روانی، رواندرمانی و گروه درمانی حمایتی می باشد. پورافکاری (1376) رواندرمانی حمایتی را اینگونه تعریف میکند: ” نوعی رواندرمانی که به منظور کمک به بیماران در جریان بحرانهای ناشی از مسایل اجتماعی یا بیمـاری جسمی مورد استفاده قرار میگیرد. همچنین به منظور رفـع ناراحتیهای ناشی از بیماری روانی و جسمی طولانی یا نقصهای فیزیکی بکار برده می شود .” به نظر محققین، رواندرمانی گروهی حمایتی در عمل، ملاقات گروهی از افراد همدرد است، در جلسات منظم که طی آن شرکتکنندگان درباره شرایط خاص و دشواریهای که در آن قرار دارند، مشکلات و مسایلی که با آنها روبرو هستند و تجربههای شخصی خود در خصوص شیوههای روبرو شدن و حل این مسایل و مشکلات با یکدیگر گفتـگو و تبادل نظر میپردازند، اطلاق میشود.
رواندرمانی حمایتی منجر به افزایش میزان امیدواری و سازگاری روانشناختی فرد می گردد. اشنایدر، هریس، اندرسون و هولران[4] (1991)، امیدواری را «مجموعه شناختی می دانندکه مبتنی براحساس موفقیت ناشی ازمنابع گوناگون (تصمیم های هدف مدار) و مسیرها (شیوه های انتخاب شده برای نیل به اهداف) است. بنابراین، مسیرهای تفکر و منابع تفکر عناصر زیربنایی امیدواری یا تفکر هدف مدار تلقی می شوند. »مسیرهای تفکر انعکاس دهنده ظرفیت فرد برای تولید کانال های شناختی برای رسیدن به اهدافش است و منابع تفکر هم عبارتند از افکاری که افراد در باره توانایی ها و قابلیت های شان برای عبور از مسیرهای برگزیده تعریف کرده اند تا به اهداف شان برسند. از طریق ترکیب منابع و مسیرها، می توان به اهداف رسید. اگر هر کدام از این دو عنصر شناختی وجود نداشته باشند، رسیدن به اهداف غیر ممکن است. یافته های پژوهشی نشان داده اند که بین بالا بودن میزان امیدواری افراد و موفقیت آن ها درفعالیت های ورزشی، بالا بودن میزان پیشرفت تحصیلی، سلامت جسمی و روانی بهتر و بیشتر مؤثر بودن روش های روان درمانی مورد استفاده در درمان اختلالات، ارتباط وجود دارد (اشنایدر، 2002). همچنین نووتنی[5] (1989)، دریافت امید، کیفیت اندازه پذیری است که می تواند درمرحله بررسی و شناخت فرآیند پرستاری استفاده شود و در پی آن مداخلاتی در جهت ارتقای آن اعمال گردد و بدون ارتقای امید زمینه برای پذیرش آموزشهای درمانی و مراقبتی به وجود نخواهد آمد. دوفالت[6] (1985)، نیز نشان داد که عنصر امید نمادی از سلامت روحی مددجو است.
همچنین سازگاری با شرایط جدید یکی از مشخصه های سلامت روان می باشد. گوداشتاین و لانیون[7] (1995) سازگاری[8] را فرایند پیوسته ای تعریف کرده اند که در آن، تجارب یادگیری اجتماعی شخص، باعث ایجاد نیازهای روانی او می گردد و نیز امکان کسب توانایی و مهارت هایی را فراهم می سازد که از آن طریق می توان به ارضای نیازها پرداخت. هر گاه تعادل جسمی و روانی فرد به گونه ای دچار اختلال شود که حالت ناخوشایندی به وی دست دهد برای ایجاد توازن نیازمند به کارگیری نیروهای درونی و حمایت های خارجی است. در این صورت، اگر در به کارگیری ساز و کارهای جدید موفق شود و مساله را به نفع خود حل کند می گویند فرایند سازگاری به وقوع پیوسته است (گوداشتاین و لانیون، 1995). ابعاد سازگاری، شامل سازگاری جسمانی، سازگاری روانی، سازگاری اجتماعی قرار دارد پیش درآمد رسیدن به سازگاری های روانی، اخلاقی و جسمانی، سازگار شدن از لحاظ اجتماعی است (والی پور، 1380).
اگر چه سودمندی مداخله معنوی در کاهش پریشانی مادران دارای کودکان سرطانی مورد بررسی قرار گرفته است با این حال سودمندی درمان های حمایتی و اثربخشی آنها بر میزان امیدواری و سازگاری مورد توجه قرار نگرفته است. لذا با توجه به موارد مذکور سوال پژوهش حاضر اینست که آیا رواندرمانی حمایتی گروهی بر امید به زندگی و سازگاری روانشناختی مادران کودکان سرطانی موثر است یا خیر؟
1.3 ضرورت انجام پژوهش
سرطان یک بیماری نیست بلکه نوعی از بیماریست. بیش از 200 نوع متفاوت از بیماری سرطان وجود دارد که هر کدام به شیوه های خاص ایجاد می شوند. چیزی که در همه آنها مشترک است این است که همه آنها به روشی مشابه شروع می شوند با تغییر در ساختار طبیعی یک سلول. در سال 2005، در دنیا 6/7 میلیون نفر جان خود را به دلیل ابتلا به سرطان از دست داده اند. در سال 2020، 16 میلیون نفر به سرطان مبتلا می شوند و در همین زمان، سالانه 10 میلیون نفر از این بیماری می میرند. در 10 سال آینده در صورتی که اقدامی صورت نگیرد 85 میلیون نفر بدلیل سرطان خواهند مرد. بیش از 70% موارد مرگ و میر ناشی از سرطان در کشورهای دارای درآمد پایین یا متوسط است. اما مشکل واقعی سرطان بیشتر از این اعداد است چرا که یک سوم بیماران دچار افسردگی و اضطراب در حد بالینی هستند و همچنین به دلیل از دست رفتن درآمد و لزوم تامین مخارج درمان، آسیب شدیدی به عملکرد اقتصادی خانواده وارد می شود. در آخرین آمار در کشورما، سرطان با 4/9% بعد از گروه بیماریهای دستگاه گردش خون ( 4/33% ) و سوانح مسمومیت و خودکشی ( 4/13% ) به عنوان سومین علت مرگ مطرح گردیده است. در هرسال در کشور حدود 100 هزار مورد جدید سرطان بروز می نماید. تفاوت بازری در نحوه بروز سرطان و میزان آن در مناطق مختلف جغرافیایی کشور مشاهده شده است.
سرطان نه تنها بر سلامت جسمانی و روانی فرد سرطانی تأثیر گذار است بلکه بر سازگاری و سلامت روان اطرافیانش هم تأثیر می گذارد. اگر چه پژوهش های زیادی به بررسی مقایسه ای سلامت روانی مادران کودکان دارای اختلالات روانپزشکی (صالحی، 1383) و اختلالات رفتاری (محمد اسماعیل و موسوی، 1382) و مادران کودکان عادی (صالحی، 1383)، مقایسه بهزیستی روانی و سبکهای مقابلهای در مادران کودکان ناشنوا و عادی (قاسم پور و همکاران ، 1391) پرداخته اند، با این حال ویژگی های روانشناختی و مداخلات موثر در مادران دارای کودکان سرطانی در ایران مورد کم توجهی قرار گرفته است.
لذا در درجه اول شناسایی مداخلات سودمند برای ارتقای سازگاری و امیدواری مادران دارای کودکان سرطانی می تواند زمینه را برای غنای پژوهشی در این زمینه فراهم سازد. همچنین این نتایج می تواند زمینه را برای سیاست گذاری های مناسب در زمینه سلامت و بهداشت روانی والدین و اطرافیان افراد سرطانی فراهم سازد. با توجه به این موارد هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی رواندرمانی حمایتی گروهی بر امید به زندگی و سازگاری روانشناختی مادران کودکان سرطانی می باشد.
1.4 اهداف پژوهش
اهداف پژوهش حاضر عبارتند از:
هدف کلی
- بررسی اثربخشی رواندرمانی حمایتی گروهی بر امید به زندگی و سازگاری روانشناختی مادران کودکان سرطانی نسبت به گروه کنترل
اهداف فرعی
- بررسی اثربخشی رواندرمانی حمایتی گروهی بر سازگاری روانشناختی در ابعاد خانه، اجتماعی، شغلی، عاطفی و سلامتی مادران کودکان سرطانی نسبت به گروه کنترل
- بررسی اثربخشی رواندرمانی حمایتی گروهی بر امید به زندگی مادران کودکان سرطانی نسبت به گروه کنترل
1.5 فرضیه های پژوهش
فرضیات پژوهش حاضر عبارتند از:
- رواندرمانی حمایتی گروهی بر امید به زندگی مادران کودکان سرطانی نسبت به گروه کنترل موثر می باشد.
- رواندرمانی حمایتی گروهی بر سازگاری روانشناختی مادران کودکان سرطانی نسبت به گروه کنترل موثر می باشد.
- رواندرمانی حمایتی گروهی بر سازگاری در محیط خانه مادران کودکان سرطانی نسبت به گروه کنترل موثر می باشد.
- رواندرمانی حمایتی گروهی بر سازگاری عاطفی مادران کودکان سرطانی نسبت به گروه کنترل موثر می باشد.