2-3-3- هیجانهای اصلی: 22
2-3-3-1- ترس…. 22
2-3-3-2- خشم.. 23
2-3-3-3- نفرت… 23
2-3-3-4- غم.. 23
2-3-3-5- شادی.. 24
2-3-3-6- علاقه. 24
2-4- الگوی شناختی باور غیر منطقی.. 27
2-5- باورهای غیر منطقی.. 27
2-6-طبقه بندی باورهای غیرمنطقی: 29
2-7- انواع باورهای غیرمنطقی: 30
2-7-1- باور غیرمنطقی انتظار تایید دیگران: 30
2-7-2- باور غیرمنطقی انتظار بیش از حد از خود: 31
2-7-3- باورهای غیرمنطقی سرزنش کردن خود: 32
2-7-4- باور غیرمنطقی واکنش به ناکامی: 33
2-7-5- باور غیرمنطقی بی مسئولیتی عاطفی: 34
2-7-6- باور غیرمنطقی نگرانی زیاد توام با اضطراب: 35
2-7-7- باور غیرمنطقی اجتناب از مشکل: 35
2-7-8- باور غیر منطقی وابستگی: 37
2-7-9- باور غیرمنطقی درماندگی برای تغییر: 37
2-7-10- باور غیر منطقی کمال گریی: 38
2-8- افکار اضطرابی.. 39
2-9- والدین کودکان دارای اختلالات طیف فراگیر رشد. 44
2-10- مروری بر ادبیات تحقیق.. 48
2-10-1- تحقیقات مرتبط داخلی: 49
2-10-2- تحقیقات مرتبط خارجی: 50
2-11- جمع بندی.. 56
فصل سوم: روش پژوهش
3-1- روش تحقیق.. 61
3-2- جامعه پژوهشی.. 61
3-3- حجم نمونه و روش نمونه گیری.. 62
3-4- ابزارهای اندازه گیری.. 62
3-4-1- پرسشنامه باورهای غیر منطقی جونز(IBI): 62
3-4-2- پرسشنامه افکار اضطرابی ولز. 63
3-5- مراحل اجرای پژوهش…. 63
3-6- روش تجزیه و تحلیل داده ها 65
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها
4-1- توصیف داده ها 69
4-1-1- آمارههای توصیفی متغیرهای مورد مطالعه در مرحله پیش آزمون به تفکیک والدین در جدول زیر آورده شده است. 69
4-1-2- آمارههای توصیفی متغیرهای مورد مطالعه در مرحله پس آزمون به تفکیک والدین در جدول زیر آورده شده است. 71
4-2- تحلیل داده ها 73
4-2-1- بررسی فرضیههای اصلی پژوهش: 73
4-2-2- بررسی فرضیههای جانبی پژوهش: 75
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
5- 1- بحث و نتیجه گیری در یافتههای پژوهش…. 81
5-2- محدودیتهای پژوهش…. 86
5- 3- پیشنهادهای پژوهشی.. 86
5- 4- پیشنهادهای کاربردی.. 87
جدول 4-1: آمارههای توصیفی متغیرهای مورد مطالعه در پیش آزمون به تفکیک والدین 69
جدول 4-2: آمارههای توصیفی متغیرهای مورد مطالعه در پس آزمون به تفکیک والدین 71
جدول 4-3: آزمون تی وابسته برای نمرات پیش آزمون و پس آزمون باورهای غیرمنطقی والدین 73
جدول4-4: آزمون تی وابسته برای نمرات پیش آزمون و پس آزمون افکار اضطرابی والدین 74
جدول 4-5: آزمون تی وابسته برای نمرات پیش آزمون و پس آزمون باورهای غیرمنطقی مادران 75
جدول 4-6: آزمون تی وابسته برای نمرات پیش آزمون و پس آزمون باورهای غیرمنطقی پدران 76
جدول 4-7: آزمون تی وابسته برای نمرات پیش آزمون و پس آزمون افکار اضطرابی مادران 77
جدول 4-8: آزمون تی وابسته برای نمرات پیش آزمون و پس آزمون افکار اضطرابی پدران 78
نمودار 4-1: آمارههای توصیفی متغیرهای مورد مطالعه در پیش آزمون به تفکیک والدین.. 70
نمودار 4-2: آمارههای توصیفی متغیرهای مورد مطالعه در پس آزمون به تفکیک والدین 72
فصل اول
کلیات پژوهش
1-1- مقدمه
اوتیسم یکی از اختلالات فراگیر رشد میباشد (اوتیسم، رت، آسپرگر و اختلال فروپاشنده دوران کودکی) که با تخریب پایدار در تعاملات اجتماعی متقابل، تاخیر یا انحراف ارتباطی والگوی ارتباطی کلیشهای محدود مشخص است. طبق متن بازنگری شده چهارمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی کارکرد نابهنجار در زمینههای فوق باید در سه سالگی وجود داشته باشد(سادوک و سادوک،2009).
بسیاری از افراد مبتلا به اوتیسم نقایص چشمگیری در رشد مهارتهای خودیاری خود همانند نقص در کنش اجتماعی، رفتاری و ارتباطی خود تجربه میکنند. وجود این کودکان باعث محدود شدن تعاملات و فعالیتهای اجتماعی خانواده میشود و بر روابط بین فردی آنها تاثیر میگذارد، همچنین بر شغل مادر تاثیر منفی دارد، زیرا باعث عدم پیشرفت در کار به دلیل وقت و انرژی کم میشود و در مواردی باعث رها کردن کار توسط مادر به دلیل مسئولیتهای زیاد در خانه که بخاطر مراقبت از فرزند اوتیسم افزایش مییابد، میگردد. در این خانواده زندگی حول محور کودک اوتیسم میچرخد. داشتن کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم باعث افسردگی، نگرانی، استرس، شرمندگی و خجالت در والدین آنها میشود و مطالعات نشان داده که در مواردی باعث تاثیر منفی بر روابط زناشویی نیز شده است، چرا که باعث بحث بیشتر بین زن و شوهر درباره کودک اوتیسم، درمان، مراقبت از او و در نتیجه فاصله بیشتر بین آنها میشود (هوبارت و اسمیت، 2008).
1-2- بیان مساله
اوتسیم اختلال عصب شناختی پیچیدهای است که منجر به تخریب عمده در سه ناحیه گسترده از عملکرد میشود: تعاملات اجتماعی، ارتباطات و رفتارهای محدود و تکراری(انجمن روانشناسی امریکا،2000).
ویژگیهای این اختلال و همچنین گاهی تشخیص دیرهنگام و دشوار، بروز علائم بعد از یک دوره طبیعی و نرمال رشد کودک، فقدان درمانهای قطعی و موثر و پیش آگهی نه چندان مطلوب میتواند فشار روانی شدیدی را بر خانواده و والدین کودک تحمیل کند.
در هر اختلال مزمنی پس از مراجعه به پزشک و انجام معاینهها و آزمایشهای متعدد، اختلال تشخیش داده میشود، شرایط پر از درد و رنج برای خانواده به وجود میآید و خانواده را به شدت تحت تاثیر خود قرار میدهد. واکنشهای اولیه والدین به این مساله میتواند بسیار متفاوت باشد.
اما اغلب این واکنشها تحت تاثیر باورهای مختلف پدرو مادر و محیط اطرافشان دارای طیف وسیعی از انکار کلی مساله و کنار نیامدن با آن و یا پیگیری شدید برای درمان متفاوتند. به خاطر مشکلات فراوان این کودکان، خانوادهها و به خصوص مادران دارای کودک اوتیسم از تنشها و فشارهای روانی زیادی رنج میبرند. (مالونه،1974).
اما این فشارهای ناخواسته در اکثر موارد افکار اضطرابی و باورهای غیر منطقی را در اینگونه والدین سبب شده است که زندگی این خانوادهها را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد. باورهای غیرمنطقی معمولا به صورت ترجیحهای ضروری زندگی در میآیند، به صورتی که روند طبیعی زندگی را دچار آشفتگی میکنند و شدیدا بر اجبار و الزام تاکید دارند که خود را مقید و پایبند امر خاصی میبیند، به صورتی که بر میزان کارکردهای اجتماعی از جمله تحصیلات و زندگی زناشویی تاثیر میگذارد. (الیس، 2004،ووگیس و ادینگتون،2005 ).
در اختلال اضطراب نیز، باورها ودانشهایی که دارای ماهیت فراشناختی هستند به عنوان یک عامل مهم در پدیدی آیی و حفظ این اختلالات نقشی اساسی ایفا میکنند. افراد باورهای فراشناختی مثبت یا منفی (برای مثال نگرانی کمکم میکند تا در آینده از مشکلات بر حذر باشم، نگرانیهایم میتوانند مرا دیوانه کنند) دارند واین باورها بر ارزیابیهای فرد در مورد افکار خود و همچنین راهبردهای فراشناختی تاثیر میگذارند (ولز[8]، 2005).
اما به طور کلی هیجانها به زندگی ما رنگ می دهند. هیجان های مثبت مثل عشق و آرزو، روزهای ما را با خوشی همراه می کنند،اما هیجانهای منفی مثل ترس، افسردگی و خشم ما را در ناامیدی غوطه ور می کنند. در حالتهای خلق افسرده، افراد تجارب مثبت کمتر و تجارب منفی بیشتری را به یاد میآورند.
به طور کلی، برای تجزیه و تحلیل اختلالات هیجانی در چارچوب ارتباط دو سویه بین شناخت و هیجان، باید ماهیت دقیق حالت خلقی و شیوه تاثیر گذاری آن بر فرایندهای شناختی در نظر گرفته شود (بولت،گوسچک و کال ،2003).
گری (2003) اظهار میداردکه مادران دارای فرزندان اوتیسم احساس گناه و افسردگی شدیدی را تجربه میکنند. شارپلی، بیسیکا و افرمیدیس (1997)، بیان میکنند که این مادران معمولا فشار روانی بیشتری را نسبت به پدران خواهند داشت و برخی از پدران فشارهای روانی ناشی از همسر را تهدیدکنندهتر از مشکلات کودک تلقی میکنند و آن را تهد