نتیجه این که برای به حداکثر رسانیدن عملکرد و رضایت شغلی باید به تفاوتهای فردی ( مثل تجربه ، شخصیت ونوع کاری که باید انجام شود) توجه زیادی نمود .
با توجه به ساختار سازمانی می توان نوع رفتار کارکنان را توجیه کرد یا پیش بینی نمود. یعنی علاوه بر عوامل فردی و گروهی، روابط ساختاری که در سازمان بین افراد بوجود می آید به نوع رفتار و نگرش و رفتارآنها اثرات زیادی می گذارد . مبنای این بحث که ساختار بر نگرش و رفتار فرد اثر می گذارد چیست ؟ نگرش فرد وآنچه باعث بهبود عملکرد وی می گردد به این امر بستگی دارد که ساختار تا چه اندازه می تواند ابهامات را از بین ببرد و برای عضو سازمان مطالب زیر را روشن کند : «ازمن انتظار می رود که چه کاری را باید انجام دهم ؟» « ازمن انتظار می رود که کار را چگونه انجام دهم ؟» « گزارش کار خود را به چه کسی باید بدهم ؟» « اگر مسله یا مشکلی داشتم به چه کسی مراجعه کنم ؟» .
بدیهی است که ساختار محدودیت هایی را برای کارکنان اعمال می کند و کارهایی را که انجام می دهند تحت کنترل قرار می دهد . برای مثال اگر ساختار سازمان به گونه ای باشد که کارها بسیار رسمی و تخصصی باشند رعایت دقیق زنجیره فرماندهی ، تفویض نکردن اختیارات و محدود بودن حوزه یا قلمرو کنترل موجب می شود که کارکنان از آزادی عمل بسیار اندکی برخوردار باشند . در چنین سازمان هایی کارها به شدت کنترل می شود ، فرد باید در یک محدوده مشخص کار کند و دارای رفتارهای محدودی باشد . برعکس ، اگر ساختار سازمانی به گونه ای باشد که حول محور تخصصی تنظیم نشده باشد ، امور بسیار رسمی نبوده و حوزه یا قلمرو کنترل گسترده باشد ، کارکنان از آزادی عمل بیشتری برخوردار خواهد بود و می توانند رفتارهای گوناگون و متنوعی داشته باشند (ریترز ، ۱۹۸۶ ، ۱۸۷) .
شیوه های جدید طرح های ( ساختار ) سازمانی
از نخستین سال های دهه ۱۹۸۰ مدیران ارشد بسیاری از سازمان های بزرگ در صدد بر آمدند تا با ارائه ساختار های جدید بر میزان اثر بخشی سازمان بیفزایند . سه نمونه از ساختارهای جدید عبارت بودند از :
الف) ساختار تیمی – ب) ساختار یا سازمان مجازی – ت) ساختار یا سازمان بدون مرز (رابینز ، ۱۹۹۳ ، ۴۸).
۲-۳ -۱۲ سطوح تجزیه و تحلیل در رفتار سازمانی
سه سطح تجزیه و تحلیل رفتار سازمانی ، فردی ،گروهی و سازمانی است. برای شناخت رفتار در محیط های سازمانی هر سه سطح لازم است. اکنون صاحب نظران رفتار سازمانی به اتفاق بر این باورند که برای شناخت چرایی نگرش ها و رفتارهای افراد در محیط های سازمانی، باید درباره ی واکنش های آنها بعنوان افراد ( مثل ادراکات ، انگیزه ها ) گروه هایی که به آنها تعلق دارند ( مثل ارتباطات میان آنها ، هنجارهای رسمی و غیر رسمی که بر رفتار آنها موثر است ) و سازمانی که درآن کار می کنند ( مثل فرهنگ ، ارزشها ، ساختار ) اطلاعاتی بدست آورد .توجه دقیق به تجزیه و تحلیل در تمامی سه سطح فوق موضوع اصلی در رفتار سازمانی جدید است ( بارون و گرینبرگ،۱۹۹۰، ۳).
مهمترین مشخصه هایی که در رفتار سازمانی مطالعه می شوند کدامند ؟
در رشته رفتار سازمانی ، رفتار افراد ، ساختار روابط ثابت و الگوهای اختیار در سازمان و فراگرد های سازمانی و فراگردهای سازمانی نظیر ارتباطات ، رهبری و تصمیم گیری مورد مطالعه قرار می گیرند . اندیشمندان حوزه مدیریت بویژه رفتار سازمانی عواملی چون فرد ، گروه ، سازمان ، و محیط را در بروز رفتار کارکنان مؤثر دانسته و برای هر یک از این مفاهیم ابعاد و شاخص های مختلفی ذکر نموده اند در این پژوهش محقق در پی آن است تا تاثیر عوامل سازمانی را بر بروز اعمال خلاف شئون انتظامی مورد بررسی قرار دهد .( رضائیان ، ۱۳۸۳ ، ۲۶۵ ).
ازآنجا که کار مدیر این است که بتواند کارها را بوسیله و از مجرای دیگران ( رؤسا ، هم قطاران ، و زیردستان ) انجام دهد و بنابراین داشتن مهارت های لازم درمورد رفتار انسانی اهمیت و ارزش زیادی دارد و برای حل چنین مسائلی ، یک دارائی ارزشمند و ضروری به حساب می آید .
۲-۳-۱۳ رفتار سازمانی
در محیط متغیر و متحول امروز ، مدیران باید به طور مستمر ساختار سازمانی خود را با شرایط محیطی تطبیق داده و اصلاحات لازم را در آن به عمل آورند. درک فرایند اصلی و ساختار سازمانی به فهم و شناخت محیط کاری بزر گ تر کمک می کند و نیز می تواند از آشفتگی در سازمان جلوگیری نماید [ نیلسون[۱] ، ۲۰۰۸] . بخش های زیربنایی سازمان عبارتند از ۱٫ خطوط اختیارات رسمی و مسئولیت ساختار سازمانی روابط گزارش دهی را از طریق مسیر مشاغل و بخش هایی که دسته بندی شده اند، معین می کند. ۲٫ سیستم های ارتباط رسمی، هماهنگی و یکپارچگی (ساختار سازمانی الگوی مورد انتظار تعاملات رسمی میان کارکنان را تعیین می کند ). بلکه ساختار سازمانی را این گونه تعریف می کند : ” گماردن و انتصاب افراد در نقاط مختلف نمودار سازمانی ، در پست های اجتماعی و پست هایی که بر روابط سازمانی این افراد اثر می گذارد. سول ( ۱۹۹۴ ) بیان می دارد که ” ساختار نحوه کارکرد افراد را مشخص می نماید، ولی نحوه کارکرد افراد هم تعیین کننده شکل ساختار است ” اگر از این زاویه به ساختار نگاه کنیم ، ساختار به این شکل تعریف می شود : ” وسیله یا ابزاری بسیار پیچیده برای کنترل ، که در فرایند روابط متقابل اعضاء به وجود می آید ، به صورت دایم تجدید می گردد و در عین حال روابط متقابل را تعیین می نماید”. در این تعریف ها تاکید می شود که ساختار سازمان، همواره ثابت باقی نمی ماند ، بلکه به امور سازمان شکل می دهد ( رابینز ، ۱۹۹۴ ، ۱۵۲۹) .
۲-۳-۱۴ تحلیل ساختار سازمانی
دیدگاه ها و تعاریف مختلفی درباره ساختار سازمانی هست. ساختار در یک مفهوم به معنی ترتیب وظایف برای انجام دادن کاری است. این مفهوم را میتوان به گونه بهتری با بهره گرفتن از نمودار سازمانی توضیح داد. مفهوم نسبتاً ساده و ملموسی از ساختار به شکل نمودار سازمانی ، نمادی آشکار از کل فعالیت ها ، شیوه های ارتباطی و فرایندهای سازمانی است (جکسون[۲] و مورگان[۳] ، ۱۹۸۲ ، ۸۰ ). اما چه چیزی تعیین کننده ساختار سازمانی است؟ کلاسیک ها در زمینه نظریه سازمان مکاتب مختلفی عرضه کرده اند. بعضی معتقدند که عوامل معینی مانند اندازه، محیط، یا فناوری تعیین کننده ساختار سازمانی است. به نظر آنها این عوامل، محدودیتهای اقتصادی یا محدودیتهای دیگری را بر سازمان ها تحمیل می کند و سبب می شود که آنها به انتخاب ساختارهای خاصی مجبور شوند. مینتزبرگ[۴] (۱۹۷۹ ، ۲) معتقد است که ساختار، مجموعه راههایی است که کار را به وظایف مشخص تقسیم، و هماهنگی میان آنها را فراهم می کند. به نظر او ساختار، توزیع قدرت در سازمان را نشان میدهد و صرفاً ساز و کار هماهنگی نیست بلکه فرایندهای سازمانی را تحت تأثیر قرار میدهد. به نظر بارنی[۵] و گریفین[۶] (۱۹۹۹ ، ۱۵) ساختار سازمانی چارچوب روابط حاکم بر مشاغل ، سیستمها و فرایندهای عملیاتی و افراد و گروههایی است که برای رسیدن به هدف تلاش می کند. جکسون و مورگان از تعریفی اصلاح شده استفاده می کنند که در ابتدا توسط چایلد ارائه شده است. آنها ساختار را به عنوان «نقشهای کاری و ساز و کارهای مدیریتی تعریف می کنند که الگویی از فعالیتهای شغلی به هم پیوسته را ایجاد می کند و سازمان را قادر میسازد تا فعالیتهای کاری خود را هدایت، هماهنگ و کنترل نماید» (جکسون و مورگان، ۱۹۸۲ ، ۸۱ ).
از طریق ساختار سازمانی عملیات و فعالیتهای داخل سازمان، تنظیم و خطوط مسئولیت و اختیار مشخص می شود. ساختار به مدیران نشان میدهد که مسئول سرپرستی چه کسانی هستند و به کارکنان، مدیرانی را میشناساند که از آنها آموزش و دستور میگیرند. کمک به جریان اطلاعات نیز از تسهیلاتی است که ساختار برای سازمان فراهم می کند ( آرنولد و فیلدمن، ۱۹۸۶ ، ۲۴۱ ).
[۱] Nilson
[۲] Jackson
[۳] Morgan
[۴] Mintzberg
Barney
[۶] Griffin