۲-۵-۹-۱ نظریه وابستگی جسمانی اعتیاد
براساس این نظریه، وابستگی جسمانی، معتاد را در دام چرخه معیوب دریافت دارو و نشانه های ترک مواد گرفتار می کند. عقیده بر این است که مصرف کنندگان مواد که مصرف آنها تا حد ایجاد وابستگی جسمانی رسیده است، به خاطر اجتناب از نشانه های ترک مواد مجبور به مصرف می شوند. ترک تدریکی در مقایسه با ترک ناگهانی نشانه ای ترک خفیف ترس ایجاد می کند، اما متاسفانه وقتی این افراد پس از سم زدایی از بیمارستان مرخص شدند دوباره به عادت اولیه خود باز می گردند. سم زدایی حالتی است که در آن دیگر مواد در بدن فرد باقی نمی ماند و شخص نشانه های ترک مواد را تجربه نمی کند. همچنین الگوی دریافت مواد برخی از افراد، شامل چرخه متغیر مصرف سم زدایی می شود (ملسو و مندلسون، ۱۹۹۰).
۲-۵-۹-۲ نظریه مشوق مثبت اعتیاد
ناتوانی نظریه های وابستگی جسمانی در تبیین جنبه های عمده اعتیاد، سبب پیدایش این نظریه شد که دلیل اصلی گرایش معتادان به مصرف مواد، فرار یا اجتناب از پیامدهای ناخوشایند علائم ترک مواد یا علائم شرطی شده ترک مواد نیست، بلکه بیشتر برای حصول آثار خوشایند مواد و ایجاد لذت است (استوارت، دویت و آیکل بوم، ۱۹۸۴ به نقل از بهرامی، ۱۳۸۳).برخی از آثار خوشایند مواد ممکن است به طور صریح و روشن نباشد، با این حال گزارش شده است که اغلب مواد اعتیادزا آثاری بازداری زدایی دارند. اگر شما بر اثر مصرف الکل بتوانید به راحتی اعمال هیجانی مثلاً رفتار عاشقانه خود را به دور از بازداری ابراز کنید، از این امر لذت خواهید برد و این عمل برانگیزاننده مهمی در اعتیاد به الکل خواهد بود (هیگنز، ۱۹۹۸).
۲-۵-۱۰نظریه های اجتماعی – فرهنگی
نظریه هایی که با توجه به ابعاد اجتماعی – فرهنگی اعتیاد، مساله سوء مصرف مواد را تحلیل کرده و سعی در تبیین و توجیه آن نموده است نیز بسیار متنوعند.
۲-۵-۱۰-۱نظریه بی هنجاری
در این نظریه – که ریشه در نظریات اصیل دورکیم، جامعه شناس فرانسوی دارد – به عوامل اصلی تضعیف معیارها و هنجارهای اجتماعی پرداخته و چنین مطرح می شود که سستی ارزشها و هنجارهای اجتماعی- فرهنگی موجب روی آوردن افراد به مواد مخدر و اعتیاد می شود. تحولات سریع صنعتی – اقتصادی و به تبع آن تغییرات سریع و گسترده اجتماعی مانند شهرنشین، نوسازی، ظهور جامعه توده ای، تضعیف باورها، ارزشها و سنت های فرهنگی، مذهبی، ملی و موروثی متزلزل شدن ساختار سنتی خانواده، همه موجب تغییر در هویت افراد شده و باعث می شوند تا رفتار سنتی آنان تغییر کند (بهرامی، ۱۳۸۳)
۲-۵-۱۰-۲نظریه انزوا طلبی مرتون
این نظریه روایت دیگری از نظریه بی هنجاری است و بی شباهت به نظریه پیرامون گرایی، که اخیراً رواج گسترده ای یافته، نیست. طبق این نظریه چون جوامع مدرن اغلب به موفقیت فردی اصالت داده و کسب آن در گرو مشارکت فعال اجتماعی، داشتن کار مفید، بهره مندی مناسب از ثروت مادی، از موارد متناسب با موفقیت اجتماعی فرد و غیره است، محرومیت ازهر یک از اینها، به پیرامونی شدن و انزوا طلبی فرد منجر می شود. در چنین شرایطی، یا در شرایطی که فرد خود را با نگرشها، باورها، ارزشها و هنجارهای حاکم بر جامعه بیگانه می یابد و یا حداقل خود را با آنها یگانه نمی یابد، از جامعه جدا شده و انزواطلبی پیشه می کند (هیگنز، ۱۹۹۸).
۲-۵-۱۰-۳نظریه برچسب زنی
این نظریه بیشتر در نوشته های دیگر (۱۹۹۶) به چشم می خورد که به تعامل گرایی یا روابط متقابل نمادین، پرداخته است. این نظریه معتقد است که تفکر و رفتار افراد مبتنی بر پیامهایی است که از محیط اطراف خود و از جمله از مردم کسب می کنند. در زمینه اعتیاد به مواد مخدر چنین مطرح می شود که نمادها، علائم، توقعات و رفتار کسانی که معتاد نیستند و می توانند، به قول گیدنز (۱۹۹۲) تعاریف اخلاقی متعارف را به دیگران بقبولانند و به صورت رسمی یا غیر رسمی، نماینده نیروهای نظم و قانون هستند. منابع اصلی برچسب زنی را فراهم می آورند. مثلاً با بروز علائمی از قبیل رنگ پریدگی، چشمان خمار، سنت راه رفتن، شخص معتاد شناسایی یم شود و اگر تلقی دیگران این باشد که اعتیاد جرم است، شخص معتاد نه تنها از سوی جامعه طرد می شود بلکه از ابتدایی ترین حقوق اجتماعی اش نیز محروم می شود (بهرامی، ۱۳۸۳).
۲-۵-۱۱نظریات فیزیولوژیک
تاکید عمده نظریه های فیزیولوژیک بر بررسی نقش عوامل مستعد کننده ژنتیکی سوء مصرف مواد، نیز ویژگی های مزاجی، مکانیسم های شیمیایی مغزی و عوامل عصبی درگیر در وقوع تحمل، وابستگی و ترک می باشند.
۲-۵-۱۲نظریه ی سیستم انگیزشی
مطابق نظریه سیستم انگیزشی ، برای فهم ماهیت وابستگی به دارو نیاز به درک عمیق از سیستم انگیزشی است .در حقیقت،سیستم انگیزشی در پنج سطح پیچیده که عبارتند از :انگیزه ها[۸] ،تکانه ها[۹] ،پاسخ ها[۱۰] ، برنامه ها[۱۱] وارزیابی ها[۱۲] ،در بروز وشکل گیری رفتار های انسان چون وابستگی به مواد یا تداوم آن رفتار دخالت دارد زمانی شخص مواد مصرف می می کند ،به واقع در سیستم انگیزشی او تغییراتی ایجاد می شود وپس از شکل گیری اعتیاد ،سراسر سیستم انگیزشی در حفظ آن دخالت دارند . هرعنصر یا همه عناصر در سیستم انگیزشی از جمله تداعی بین محرک ها ،تکانه ها،انگیزه ها ، ارزیابی ها وبرنامه ها ممکن است وارد عمل شوند .به نظر می رسد که مصرف دارو می تواند نسبت به یک عنصر از این سیستم مانند تکاه ها عمل کند .ارتباط های درونی سیستم منجر به بروز تغییراتی در دیگر عناصر مثل ارزیابی ها می شوند که از رفتار اعتیاد حمایت می کتتد (رابرت وست ،۲۰۰۶،ترجمه پور نقاش تهرانی ،۱۳۸۸)
فنیکل[۱۳](۱۹۴۵)معتقد است گرایش به مصرف مواد منحصرا شامل ارضاءجنسی نمی شود بلکه در جهت ارضای احساس امنیت ،اعتماد به نفس وبسیاری ازموارد مشابه می باشد،بنابراین منشاءوماهیت اعتیاد را اثرات شیمیای ماده تعیین نمی کند ،بلکه ساختار روانی شخص است که آنرا مشخص می کند وآنچه بیش از همه در مصرف مواد حائزاهمیت است،افزایش قابل توجه عزت نفس فرد بعد از مصرف مواد می باشد .پس از مصرف مواد ،عزت نفس وخشنودی های شهوانی وخود شیفته وار درهم می آمیزندو این عامل درست نقطه حساس و اساس تداوم مصرف ماده است.در واقع ،داروهای اعتیاد آور بر سیستم های انگیزشی تاثیر می گذارند. دارو به عنوان یک پاداش یا تقویت کننده ی مثبت عملی می کند و استفاده ی مکرراز آن،موجب تقویت هرچه بیشتر ارتباط محرک ،پاسخ وپاداش میشود .علت اصلی وابستگی به مواد که آثار خوشایند مواد یا ایجاد لذت بعد از مصرف است ،نه بعلت اجتناب از پیامدهای ناخوشایند .
ازنظربهرامی ،احسان (۱۳۸۸)،لذت حاصل ازمصرف مواد بخودی خود احساس اعتیاد نیست بلکه لذت مورد انتظار از مصرف مواد (یعنی ارزش مشوق مثبت مواد)است که سبب گرایش به مواد می شود .پاداش حاصل ازرفتارهای مربوط به مصرف مواد ،همچون حذف اضطراب ودرد،کاهش خستگی وافسردگی ،افزایش اقدام به خود در فرد خجالتی وفقد ابراز وجود وفرار از واقعیت می تواند به عنوان تقویت کننده وتداوم بخش مصرف موادباشد(اولیه ری وویلسون[۱۴] ،۱۹۹۱ترجمه پوداث وسیف،۱۳۷۱ به نقل از بزمی ،۱۳۹۱)
۲-۶ اهداف درمان وابستگی به مواد
اصول مهم واساسی به عنوان اهداف درمانی ،با درنظر گرفتن وضعیت وشرایط فرد وابسته به مواد عبارتند از : ۱-رسیدن به زندگی عاری از مصرف مواد.
۲-افزایش انگیزه معتاد برای حفظ پرهیز .
۳- کاهش شرایط تحریک کننده ویا بروز وسوسه یا مصرف مجدد درمعتاد.
۴-حذف رفتارهای مخرب وضد اجتماعی وبهبود روابط احتماعی معتاد.
۵کمک به ارتقای عملکرد های مختلف شخص معتاد در زندگی مثل عملکرد اجتماعی ،زناشویی،ارتباطی ،تحصیلی،شغلی و… .
۶-رسیدن به مطلوبترین حالت جسمانی (فیزیکی)مانند توجه کاهش درد وضعف .
۷-بالابردن ارزش های معنوی –مذهبی دربیمار .
۸-شناسای ودرمان اختلالات جسمانی وروانپزشکی درمعتاد.
۹-آموزش وکسب مهارتهای لازم در مواجهه وکنار آمدن با مشکلات زندگی برای مقاومت دربرابر ووسوسه مصرف مجدد ویا استرسهای محیطی.
۱۰-کسب وارتقای ظرفیت های لازم برای رشد ،بلوغ شخصیتی وسازگاری .
۱۱-پیشگیری از عوداعتیاد وتوجه بیشتربه پیشگیری اولیه نسبت به پیشگیری ثانویه وثالثیه .
۲-۶-۱رویکردها ی درمانی وابستگی به مواد
در زمینه ی به درمان وابستگی به مواد بطورکلی دونوع رویکرد وجود دارد که عبارتند از :
الف)درما ن مبتنی بر پرهیز کامل ودستیابی به زندگی عاری از مواد
ب)درمان کاهش آسیب ها وعوارض ناشی از اعتیاد
۲-۶-۲ درمان اعتیاد
با در نظر گرفتن اینکه وابستگی به مواد یکی از اختلالات روان پزشکی است بحث درمان نیز مطرح میشود. در فرهنگ عامه حاکم در کشور ما چنین نظری قالب نیست اما رویکرد اخیر اجرایی در سالهای اخیر به موضوع اعتیاد از نظرگاه بیماری بوده است و به تدریج تأثیرات خود را در تغییر دیدگاه عمومی خواهد گذاشت با این حال از دوران صفویه تاکنون تفاوت اساسی در این مورد ایجاد نشده است و فعالیتهای بیشتری را طلب میکند که میتواند منجر به پیشرفتهای بیشتری نیز بشود. در حال حاضر موضوع درمان اعتیاد و به ویژه آمفتامین ها به نیروی محرکهای تبدیل شده است که میتواند مجموعهی روان شناختی و روان شناسی را تحت تأثیر خود به رشد وا دارد. باید توجه داشت در دسترس بودن خدمات و درمانهای متعدد برای اعتیاد باعث کاهش ترس و نگرانی بیماران از شکست شده و در بالا بردن انگیزهی معتادان جهت مواجهه و درمان تاثیر میگذارد. این نکته سیاست حال حاضر بخش درمان در کشور است. به هر صورت درمانهای پیشنهاد شده با توجه به تبیینهای صورت گرفته به دو دسته دارویی و غیر دارویی تقسیم میشوند (کاپلان و سادوک، ۲۰۰۶؛ ترجمه پورافکاری، ۱۳۸۶).
[۱] . Melso
[۲] . Mendelson
[۳] . Stoort
[۴] . Doyt
[۵] . Iykel Boom
[۶] .Kindenns
[۷] -Motivational System Theory
[۸] -Motivations
[۹] -Impulses
[۱۰] -Responses
[۱۱] -Plans
[۱۲] -Evaluation
[۱۳] -phnicall
[۱۴] -o leary&Wilson