تاکنون روشهای گوناگونی برای ترک و درمان بیماران معتاد به کار گرفته شده است که به اختصار چگونگی انجام روشها پرداخته می شود.
۱-روش کم کردن تدریجی ماده مخدر
در این روش بیمار معتاد میتواند با یک برنامه ریزی منظم و دقیق و با ارادهی قوی و محکم، روزانه از ماده مخدری که استفاده می کند کم کند تا آن را در مدت ۲ تا ۳ هفته به صفر برساند. در این روش بیمار نیاز دارد که زیر نظر روان پزشک معالج از داروهای تجویز شده استفاده نماید. داروهای تجویز شده اغلب داروهایی است که در رشته روان پزشکی به کار برده میشود و موجب میگردد که علایم وابستگی روانی و جسمی بیمار معتاد به آن میزان کاهش یابد که فرد معتاد احساس نیاز به ماده مخدر نداشته باشد. از خصوصیات این روش این است که فرد میتواند به فعالیتهای روزمره خود بپردازد (کاپلان و سادوک، ۲۰۰۶؛ ترجمه پورافکاری، ۱۳۸۶).
۲-روش استفاده از داروهای ترک اعتیار به طور سرپایی
در این روش فرد معتاد توسط پزشک، درمان خود را شروع می کند و داروهایی برای وی تجویز میشود که شامل داروهای اعصاب و داروهایی است که ماده مخدر نیستند، اما اثراتی شبیه ماده مخدر دارند. در این روش به بیمارتوصیه میشود که به هیچ عنوان از ماده مخدر استفاده ننماید. اثرات درمانی داروهای تجویز شده و این که به چه میزان باید تجویز گردد بستگی به نوع ماده مخدر مصرفی و مقدار آن دارد. در این روش اغلب توصیه میگردد که بیمار معتاد به مدت چند روز تا یک هفته در منزل استراحت نموده و بعد به کارهای روزمره خود بپردازد.همچنین در این روش از داروهایی استفاده میشود که باعث رفع برخی از علائم ترک میشوند(مانند کلونیدین، بوپرنورفین، …) به همراه این داروها از داروهای ضد افسردگی، داروهای ضد درد غیر مخدر، داروهای ضد تهوع، داروهای خواب آور نیز استفاده می شود. با توجه به اینکه مصرف هر کدام از داروهای ذکر شده فواید و عوارض خاص خود را دارد، نظارت حرفه ای و تخصصی در طول انجام سم زدایی ضروری است(کاپلان و سادوک، ۲۰۰۶؛ ترجمه پورافکاری، ۱۳۸۶).
۳-روش استفاده از داروهای ترک اعتیاد با بستری شدن در بیمارستان
این روش مانند روش دوم است. با این تفاوت که فرد معتاد در بیمارستان بستری میگردد و کلیه امور درمانی با نظارت پزشک معالج انجام میشود. از امتیازات این روش این است که بیمار معتاد از نزدیک مورد مراقبتهای لازم پزشکی و پرستاری قرار دارد و چون در بیمارستان بستری است دسترسی او به مواد مخدر بسیار کم و یا غیر ممکن است و اگر گاهی بیمار نیاز به داروهای خاص خوراکی و یا تزریقی داشته باشد، این داروها به راحتی در بیمارستان به وی داده شده و یا تزریق میگردد و لذا هرگونه علایم ناشی از ترک، خواه روانی و یا جسمی، سریع تر درمان میگردد (کاپلان و سادوک، ۲۰۰۶؛ ترجمه پورافکاری، ۱۳۸۶).
۲-۶-۲-۲درمان های غیر دارویی
اصلی ترین مشکل مصرف کنندگان مواد محرک وابستگی روانی است نه جسمانی. به همین دلیلی انواع مداخلات روانی، اجتماعی به درمانهای رایج افزوده شده و یا به طور جداگانه مورد استفاده قرار میگیرند که به آنها اشاره میشود. باید گفت درمان با متادون باعث کاهش مصرف مواد و بهبود سلامت روانی معتادان میشود. (عارف نسب، ۱۳۸۴) و هر چند که کارکنان آموزش دیده و حمایت کننده میتوانند موفقیت درمان نگهدارنده را تا ۸۰ درصد بالا ببرند. اما با قطع مصرف متادون احتمال پرهیز دراز مدت بسیار کم است (سلیگمن، ۲۰۰۰؛ ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۷) و لزوم درمان های غیر دارویی آشکار است.
۱-درمانهای رفتاری – شناختی
در این درمانها که بر مبنای یادگیری شکل گرفته است، بر توانایی انسان بر آموختن رفتارهای سازگار و ناسازگار و چگونگی تغییر آن تأکید میشود. این درمانها خط اول درمان اعتیاد به شمار میروند و مبتنی بر سبک هایی برای پیشگیری از عود، حل مسأله، آموزشهای ضروری و مهارتهای اولیه بهبودی بر اساس الگوی درمان شناختی – رفتاری میباشند. همچنین میتوان از روش رفتار درمان عقلانی عاطفی نام برد که به بیماران کمک میکند باورهای خود را بسنجند. روشی مؤثر نیز توسط مک مالین تحت عنوان بازسازی شناختی ارائه شده است که بیشتر از روش رفتار درمانی عقلانی – عاطفی ریشه گرفته است.
در واقع این مداخلات به معتادان کمک می کنندتا مهارتهای مقابله ای موثر دربرابر مشکلات فردی (تفکر وهیجان )واجتماعی (ارتباطات فردی ،استرس و تعارض بین افراد)را بیاموزد ومی توانند وسیله ی موثری برای مقابله با بسیاری از عوامل تشدید کننده وعود باشد.بعبارت دیگر این نوع درمان در شناسایی،اجتناب ومقابله به بیماران کمک می کند،همچنین ، بیماران باید در شناسایی موقعیت های که احتمال مصرف مواد را افزایش می دهند ،دقت کنند وبه موقع از این موقعیت های پرخطر اجتناب ورزند ومقابله موثر با مسایل ورفتار های مشکل آفرین مرتبط با سوء مصرف موادرا آموزش ببینند (بوکستین[۱] ،۱۹۹۵).
۲-مصاحبه انگیزشی: رویکرد روان درمانی در امریکا از سبک مقابلهای به سبک مراجع محور تغییر ماهیت داده است و در درمان اعتیاد تکنیک های مصاحبه انگیزشی اهمیت بالایی پیدا کردهاند. مواردی همچون گوش دادن فعال، اصول مصاحبه همدلانه، ایجاد ناهماهنگی و مغایرات، لغزیدن بر مقاومتهای بیمار، بازخورد دادن، حمایت از خودکارآمدی از اصول مصاحبه انگیزشی به شمار میروند (ابراهیمی، ۱۳۸۱).
۳-رفتار درمانی : یکی از مداخلات موجود در درمان اعتیاد مدیریت مشروط است که مبنای آن رفتار درمانی و فرایندهای شرطی سازی عامل است. اثر بخشی این مداخله در مطالعات متعدد و در شرایط مختلف نشان داده شده است.در این روش به ازای انجام تکالیف درمانی و پیشرفت در رفتارهای مثبت تقویت دریافت کرده ودر صورت عدم اجرای قراردادها(مثلاً آزمایش مثبت ادرار) با برخی محدودیتها موجه می شود(مثلاً باید داروی خود را در محل مرکز درمانی استفاده کند) علیرغم اثربخشی قابل توجه به دلیلی محدودیتهای موجود در اجرا، عملاً بسیار کم مورد استفاده مراکز خصوصی درمان اعتیاد قرار می گیرد.
۴-خانوداه درمانی یا زوج درمانی: پیرامون هر فرد معتاد، خانوادهای در رنج است. در درمان یا ادامه اعتیاد خانواده نقش بسزایی دارد.خانواده سیستمی اس هریک از اعضای خانواده آن بریکدیگر وبردیگران تاثیر می گذاردواز دیگران نیز تاثیر می پذیرد .در واقع ،هر خانواده بر اساس برآیند این نیروها ی متقابل ،به تعادل می رسد وگاهی این نیروها یا پویایی ها جهت نادرستی دارند ،مثلا تمام نیرو ها در این راستا قرار می گیرند که یک نفر در خانواده معتاد است واو را مخل سعادت خانواده معرفی می کنند.در حقیقت ،خانواده به یک نتیجه گیری غلط می رسد .مثلا شخص معتاد منحرف باقی می ماند وافراد غیر معتاد خانواده تایید می شوند(چیریلو وهمکاران ،۱۹۹۷؛ترجمه ی پیر مردای ،۱۳۷۸)
۵-روان درمانی روانپویشی: در این روش به انگیزههای فردی، ارتباطی و اجتماعی که در طی دوران رشد بر فرد حادث شده و زمینهساز پیدایش اعتیاد شده است، اشاره میشود.در این روش ،درمانگر به تحلیل شخصیت فرد معتاد وبیرون کشیدن عوامل ناخود آگاه که موجب گرایش ووابستگی به مواد وآگاه کردن بیمار از علت اعتیادش بر طبق روشها واصول این رویکرد می شود ،به درمان می پردازد در روان درمانی پویشی ، ابتدا سوء مصرف مواد به عنوان پسرفت به مرحله ی رشد ی جنسی دهانی تعبیر می شد؛ اما امروزه درمانگران این حوزه،این رفتار را بیشتر یک عمل انطباقی ودفاعی می دانند تا نوعی پسرفت (بزمی ،۱۳۹۱)درحقیقت ،حالات پسرفت ممکناست با مصرف موادعملا معکوس شود؛زیرا مواد دفاع های ضعف را برعلیه عواطفی نظیر شرم وخشم تقویت می کنند .
۶–جامعه درمان مدار(TC): برنامههای اقامتی طولانی مدتی هستند که ۹ – ۱۲ ماه طول میکشد و بر مبنای خودیاریاند. برنامههای درمانی میتوانند همراه با داروهای اگونیست باشند. همین طور برنامهی بهبودی مراکز اقامتی کوتاه مدت که در برخی کمپها مورد اجرا قرار میگیرد (ابراهیمی، ۱۳۸۱)هدف درمان درTCهمه جانبه است ،هدف اولیه روانشناختی ،عبارت است از تغییر الگوهای منفی در ،رفتار ،افکار واحساساتی که در زمینه مصرف مواد یا دارو وجود دارد.از دیدگاهTC، بهبودی یک فرایند تکاملی است ونیاز به انگیزه ی زیادفرد مقیم ، خودیاری و کمک خواهی از دیگران و یادگیری اجتماعی دارد. اجتماع درمان مدار ،مبتنی بر ۱۲اصل می باشد که رعایت آنها توسط مراجعان الزامی است (داپونت[۸]،۱۹۹۴)
گروه درمانیامکان صحبت در مورد مشکلات و بررسی و بحث و تبادل نظر در مورد مسائل مربوط به فرایند درمان را فراهم میکند. بعضی معتقدند گروه درمانی بهترین روش برای درمان معتادان است.روان درمانی گروهی یک نوع درمان کاملاً پذیرفته شده روانشناختی است که از تعاملات سازنده بین اعضاء و مداخلات یک رهبر آموزش دیده جهت تغییر رفتار غیر انطباقی تفکرات و احساسات افراد مبتلا به نارضایتی استفاده می کند. طی دهه های گذشته تعداد قابل ملاحظهای از بیمارن روانی توسط گروه درمانی مداوا شدهاند. گروه درمانی برای بیماران بستری سرپائی و در خیلی دیگر از موقعیتهای اجتماعی قابل اجرا میباشد. همچنین برخی اصول روان درمانی گروهی با موفقیت زیادی در زمینههای اقتصادی آموزشی و به صورت گروه های رویارویی کاربرد داشته است (ابراهیمی، ۱۳۸۱).
از گروه درمانی برای درمان اعتیاد استفاده های فراوانی میشود. معتادان در گروه ها به بازسازی روابط بین فردی، دریافت حمایت، داشتن یک شبکهی اجتماعی جدید، دریافت کردن بازخوردهای سالم و مناسب و آموزشهای کم هزینهای دست پیدا میکنند. بسیاری از مسائل و مطالب عنوان شده در روان درمانی گروهی در زندگی روزانه ما بسادگی اتفاق میافتد. تدابیر درمان که مهمترین مسئله مورد بحث در روان گروهی است تنها به گروه درمانی اختصاص ندارد بلکه در هر گروه عادی کم و بیش وجود دارد. به طور عادی ما در زندگی روزمره خود با افراد و گروههای مختلفی ارتباط داریم که این روابط برای سلامتی ما لازم است، البته همه روابط زمینه سلامت بخشی ندارند و حتی بعضی از روابط نیز ناسالم و بیماریزا هستند. روان درمانی گروهی چیزی جز ارائه شناخت و تصحیح رفتار بیمارگونه نیست. رفتاری که باعث شده دیگران از فرد فاصله بگیرند و او تنها منزوی گردد، شاید یکی از علل رشد درمانهای روانی در جوامع بزرگ و پیشرفته مسئله تنهایی و بیهمدلی افراد باشد. بنابراین روان درمانی گروهی زمانی ضرورت پیدا میکند که نیاز اجتماعی فرد در ارتباط با دیگران برآورده نشده و یا محیط به گونهای است که هر چند روابط انسانی به حد کافی وجود دارد، ولی روابط موجود غلط و ناسالم می باشد(کریمی، ۱۳۸۹).
در بررسیهای کلینیکی به عمل آمده از معتادین مشخص شده است که اغلب آنها قبل از اعتیاد دچار بیماری افسردگی بوده و در روابط درون فردی و بین فردی دارای مشکل هستند. معتادین معمولاً با خانواده خود روابط سالمی ندارند. همچنین با گروه های طبیعی اجتماعی نیز دچار مشکل هستند. بنابراین پس از طی دوره سمزدایی و ترک جسمی بایستی شرکت در جلسات گروه درمانی با جدیت دنبال شود تا خلاء روابط ناسالمی که قبلاً در گروههای طبیعی داشته است برطرف گردد و روابط بین فردی به تدریج بهبود یابد. ناگفته نماند که بر اثر تعامل ایجاد شده در گروه علاوه بر بهبودی روابط بین فردی روابط درون فردی معتادان نیز دستخوش تحول گردیده و نگرش فردی نسبت به خود مثبت شده و نهایتاً درمان کامل دنبال میشود (ثقهالاسلام، ۱۳۸۷).
[۱]-Boxtin
[۲] – Confrontational
[۳] – Active Listening
[۴] – Empathetic Counseling
[۵] – Feedback
[۶] – Self – Efficacy
[۷] Therapeautic community
[۸] .Dupont