ماده ۵ قانون بیمه اجباری ۱۳۸۷ در این خصوص بیان میدارد:
” بیمهگر ملزم به جبران خسارتهای وارد شده به اشخاص ثالث تا حد مذکور در بیمهنامه خواهد بود. در حوادث رانندگی منجر به جرح یا فوت که به استناد گزارش کارشناس تصادفات راهنمایی و رانندگی با پلیس راه علت اصلی وقوع تصادفات یکی از تخلفات رانندگی حادثهساز باشد بیمهگر موظف است خسارت زیاندیده را بدون هیچ شرطی پرداخت نماید”. بر اساس تبصره این ماده “مصادیق و عناوین تخلفات رانندگی حادثه ساز به پیشنهاد وزیر کشور و تصویب هیئت وزیران مشخص میشود.”
همانگونه که ملاحظه میشود بر اساس ماده ۵ قانون جدید بیمهگر مکلف شده است تا در حوادث رانندگی منجر به خسارتهای بدنی که به استناد گزارش کارشناس تصادفات راهنمایی و رانندگی یا پلیس راه علت وقوع تصادف، یکی از تخلفات رانندگی حادثهساز باشد، خسارت زیانیده را بدون هیچ قید و شرطی پرداخت کند. علت وضع چنین حکمی این است که در صورتی که علت وقوع حادثه تخلف رانندگی حادثه ساز است، احتمال مسئولیت دارنده بسیار قوی است.
لذا بیمهگر نمیتواند به بهانه امکان عدم مسئولیت دارنده از پرداخت زیان اشخاص ثالث امتناع نماید. بدیهی است شیوه نگارش ماده ۵ و لحن آمرانه آن که بیمهگر را مکلف به جبران خسارت از زیاندیده بدون هیچ قید و شرطی نموده است مؤید این مطلب است که وی نمیتواند جبران خسارت را منوط به تحصیل حکم دادگاه توسط زیاندیده علیه مسئول حادثه نماید. این بدان معناست که عبارت “بدون هیچ قید و شرطی “حکم دادگاه مبنی بر محکومیت بیمهگذار را نیز در بر میگیرد. یعنی بیمهگر در صورت بروز خسارت جانی بر اثر تخلفات رانندگی حادثهساز حتی بدون نیاز به حکم دادگاه باید خسارتهای وارده به اشخاص ثالث را جبران نماید.
ب ) شیوه جبران خسارتهای بدنی در سایر موارد
در فرضی که خسارتهای بدنی وارد به اشخاص ثالث در اثر حادثه ناشی تخلفات رانندگی حادثهساز نباشد باید بین مورد که حادثه منجر به جرح شخص ثالث میگردد و موردی که حادثه مزبور منجر به فوت او میشود فرق قائل شد. توضیح اینکه هرگاه در اثر حادثه رانندگی شخص ثالث مجروح گردد باید بر اساس ماده ۱۶ قانون بیمه اجباری ۱۳۸۷ عمل کرد.
بر اساس این ماده :
“در حوادث رانندگی منجر به صدمات بدنی غیر از فوت بیمهگر وسیله نقلیه مسبب حادثه و یا صندوق تأمین خسارتهای بدنی حسب مورد موظفند پس از دریافت گزارش کارشناسی راهنمایی و رانندگی و یا پلیس راه و در صورت لزوم گزارش سایر مقامات انتظامی و پزشکی قانونی بلافاصه حداقل پنجاه درصد ۵۰٪ از دیه تقریبی را به اشخاص ثالث زیان دیده پرداخت نموده و باقی مانده آنرا پس از معین شدن میزان قطعی دیه پرداخت نمایند.”
همان گونه که ملاحظه میشود بر اساس ماده ۱۶ قانون جدید در صورتی که بر اثر حادثه رانندگی شخص ثالث دچار خسارت بدنی از نوع جرح گردد، کافی است گزارش کارشناسی راهنمایی و رانندگی و یا پلیس راه مبنی بر وقوع سانحه و گزارش پزشکی قانونی در خصوص جرح را به بیمهگر اطلاع ابلاغ کند تا نیمی از دیه تقریبی که به او تعلق میگیرد را دریافت نماید. بنابراین به جای دریافت این مقدار از خسارت نیاز به دریافت هیچ حکمی از دادگاه مبنی بر محکومیت بیمهگذار نیست. اما بر اساس همین ماده پرداخت نیم دیگر دیه به “معین شده میزان قطعی دیه” موکول شده است از آنجا که میزان قطعی دیه جز با صدور قطعی دادگاه معین نمیشود بنابراین برای دریافت کامل مبلغ دیه حتماً میبایست حکم قطعی دادگاه که میزان قطعی دیه قابل پرداخت را معین میسازد، به بیمهگر ارائه گردد.
اما هرگاه حادثه رانندگی منجر به فوت شخص ثالث گردد، دو حالت متصور است: حالت اول این است که بین شرکت بیمهگر و بیمهگذار و ورثه متوفی در خصوص دیه و دیگر خسارتهای بدنی توافق به عمل آید. تبصره ماده ۱۶ قانون بیمه اجباری ۱۳۸۷ در این خصوص اذعان میدارد.
” در حوادث رانندگی منجر به فوت، شرکتهای بیمه میتوانند در صورتی توافق با راننده مسبب حادثه و ورثه متوفی، بدون نیاز به رأی مرجع قضایی، دیه و دیگر خسارتهای بدنی وارده را پرداخت نمایند.”
بنابراین نظر به تبصره ماده ۱۶ قانون جدید در فرضی که حادثه رانندگی منجر به فوت شخص ثالث شده باشد، هرگاه میان بیمهگر و بیمهگذار و ورثه متوفی در خصوص دیه و دیگر خسارتهای بدنی وارده توافق و سازش صورت پذیرد، بیمهگر بدون نیاز به صدور حکم از جانب دادگاه اقدام به پرداخت این خسارات می کند و بر اساس ماده ۵ قانون سال ۱۳۸۷:
“بیمهگر موظف است حداکثر ۱۵ روز پس از دریافت مدارک لازم، خسارت متعلقه را پرداخت نماید.”
اما حالت دوم این است که توافق مذکور در تبصره ماده ۱۶ میان بیمهگر، بیمهگذار و ورثه متوفی حاصل نگردد. در این حالت مراجعه به دادگاه برای تعیین میزان خسارت و مسئول پرداخت آن ضروری به نظر میرسد. بنابراین در فرضی که حادثه رانندگی منجر به فوت شخص ثالث شود و در خصوص خسارتهای وارده میان بیمهگر و بیمهگذار و ورثه متوفی توافقی حاصل نگردد، جبران خسارت توسط بیمهگر منوط به صدور و ارائه حکم دادگاه میباشد.
بند دوم) خسارتهای مالی
سیستم در نظر گرفته شده در قانون بیمه اجباری ۱۳۸۷ برای جبران خسارتهای مالی بسیار مبهم و نقد بر انگیز است. ماده ۱۷ قانون مزبور در این خصوص بیان میدارد:
“در حوادث رانندگی منجر به خسارت مالی پرداخت خسارت به صورت نقدی و با توافق زیاندیده شرکت بیمه مذکور صورت میگیرد. در صورت عدم توافق طرفین در خصوص میزان خسارت قابل پرداخت شرکت بیمه موظف است وسیله نقلیه خسارت دیده را در تعمیرگاه مجاز و یا تعمیرگاهی که مورد قبول زیاندیده باشد تعمیر نموده و هزینههای تعمیر را تا سقف تعهدات مالی مندرج در بیمه نامه مذکور پرداخت نماید.
تبصره- در صورتی که اختلاف از طرق مذکور حل و فصل نشود موضوع بدون رعایت تشریفات آیین دادرسی در کمیسیون حل اختلاف تخصصی مرکب از یک نفر قاضی با معرفی رئیس دادگستری محل، یک نفر کارشناس بیمه با معرفی اتحادیه (سندیکای) بیمهگران ایران و تأثیر بیمه مرکزی ایران و یک نفر کارشناس رسیدگی به تصادفات با معرفی پلیس راهنمایی و رانندگی نیروی انتظامی مورد رسیدگی قرار میگیرد و رأی این کمیسیون قطعی و ظرف بیست (۲۰) روز قابل اعتراض در دادگاههای عمومی است…”
همانگونه که از قسمت اول ماده ۱۷ برداشت میشود، در صورتی که حادثه رانندگی منجر به خسارت مالی گردد، تنها شرط لازم برای جبران این خسارت توافق میان زیاندیده و بیمهگر است. یعنی اگر میان این دو در خصوص اصل مسئولیت و میزان خسارت قابل پرداخت توافق و تفاهم حاصل آید، بیمهگر باید بدون هیچ قید و شرطی اقدام به جبران زیان نماید. اما مشکل اینجاست که معمولاً چنین توافقی میان زیاندیده و بیمهگر حاصل نمیشود. این عدم توافق به دو صورت میتواند مطرح شود: یا عدم توافق در اصل مسئولیت بیمهگذار و به تبع آن مسئولیت بیمهگر است و یا عدم توافق در میزان خسارت است. در این فرض بیمهگر اصل مسئولیت بیمهگذار را میپذیرد ولی در میزان خسارت مالی قابل پرداخت با زیان دیده به توافق نمیرسد. هرگاه اختلاف در میزان خسارت قابل پرداخت باشد باید بر اساس قسمت دوم ماده ۱۷ عمل کرد. یعنی در این صورت شرکت بیمه مکلف است که وسیله نقلیه خسارت دیده را در تعمیرگاه مجاز و یا در تعمیرگاهی که مورد قبول زیاندیده است تعمیر نموده و هزینههای تعمیر را تا سقف تعهدات مالی بپردازد. اما اگر بیمهگر به این تکلیف خود عمل نکند و همچنین در صورتی که اختلاف میان بیمهگر و زیاندیده مربوط به اصل مسئولیت بیمهگذار باشد باید بر اساس تبصره ذیل ماده ۱۷ عمل نمود و حل اختلاف را از کمیسیون مذکور در آن تبصره درخواست نمود.
نکته قابل ایراد در این خصوص این است که اگرچه بر اساس تبصره فوقالذکر رأی صادره از جانب کمیسیون قطعی اعلام شده است ولی با این حال ظرف ۲۰ روز قابل اعتراض در دادگاههای عمومی است. امری که به وضوح متعارض است و نیاز به بازنگری جدی دارد.
بدیهی است که کمیسیون مزبور به حکم ماده ۱۷ تنها صلاحیت رسیدگی به اختلافات مربوط به خسارتهای مالی را دارد و رسیدگی و صدور حکم در خصوص دیه و سایر خسارتهای بدنی در صلاحیت دادگاههای عمومی است. ماده ۱۸ قانون بیمه اجباری ۱۳۸۷ ناظر به فرض تصادف دو وسیله نقلیه و شیوه پرداخت خسارتهای مالی در این حالت است. بر اساس این ماده:
“شرکتهای بیمه مکلفند خسارت مالی ناشی از حوادث رانندگی موضوع این قانون را در مواردی که وسیله نقلیه مسبب و زیاندیده در زمان حادثه دارای بیمه نامه معتبر بوده و بین طرفین حادثه اختلافی وجود نداشته باشد، حداکثر تا سقف تعهدات مالی مندرج در ماده ۴ این قانون بدون اخذ گزارش مقامات انتظامی پرداخت نمایند. “بنابراین ماده در صورت تصادم وسایل نقلیه و توافق صاحبان آنها در خصوص اصل مسئولیت و میزان خسارت شرکت بیمه مکلف است خسارت وارده را حتی بدون گزارش کارشناس راهنمایی و رانندگی یا پلیس راه پرداخت نماید. بدیهی است در صورت بروز اختلاف میان طرفین بر اساس ماده ۱۷ و تبصره ذیل آن عمل شده و در نهایت اختلاف در کمیسیون مذکور در تبصره اخیرالذکر مورد رسیدگی واقع میگردد.
نکتهای که در پایان این بخش باید به آن توجه شود این است که قائم مقامات اشخاص ثالث در حکم خود آنان بوده و بیمهگر در برابر آنها نیز مکلف به جبران خسارت است.[۱]
بنابراین هرگاه زیاندیده بیمه شدهی نهاد دیگری مانند سازمان تأمین اجتماعی نیز باشد، سازمان مربوط به حکم تبصره ۲ ماده ۶۶ قانون تأمین اجتماعی، پس از جبران خسارتهای او، حق مراجعه به بیمهگر مسئول حادثه را دارد.
البته چنان که پیشتر بیان شده به حکم تبصره ۳ ماده ۱ قانون بیمه اجباری و ماده ۹۲ قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، سازمان تأمین اجتماعی بابت هزینههای درمان و معالجه نه به بیمهگر و نه به مسئول حادثه حق رجوع ندارد.[۲]
[۱] . بابایی، ایرج، حقوق بیمه، ص ۲۱۱
[۲] . بادینی، حسن، قواعد حاکم بر اعمال همزمان نظامهای جبران خسارت، ص ۶۳