داوری
١- حقوق داخلی
قبل از سال ١٣٠۶ شمسی قانون موقتی اصول محاکمات حقوقی مصوب ١٢٧٨ شمسی، یکی از فصول خود را صرف تنظیم قواعد حکمیت نموده و اصول آن چنین بود که هرگاه منازعه بین اشخاص ایجاد شود، طرفین به موجب قراردادی که در ضمن عقد لازم درج می شود، امر را به حکمیت یک یا چند نفر به صورت فرد واگذار نمایند. احکام میبایست در مدت و حدود اختیاراتی که به موجب قرارداد معین شده، رأی خود را بدهند و در رسیدگی و حکم تابع ترتیب اصول محاکمات حقوقی نبوده، «ولی باید مخالف قانون حکم ننمایند». حکم آنان که باید موافق انصاف و دلیل باشد، قابل استیناف و تمییز نبوده لیکن در صورت تجاوز از حدود اختیار و تخلفات دیگر قابل شکایت به دادگاهی بود که اصل حکم به آن تقدیم شده بود و آن دادگاه میتوانست در صورت تخلف، احکام داوران را مورد ابطال قرار دهد.[۱]
پس از چندی برای جلوگیری از تراکم کار در محاکم و تسریع جریان در بعضی موارد ارجاع حل و فصل اختلاف به متخصصان و اهل فن ضروری تشخیص داده شد. لذا قانونگذار ایران در ٢٨ اسفند ١٣٠۶ به موجب قانون حکمیت داوری را به شکل الزامی در آورده یعنی، علاوه بر حکمیت از طریق تراضی طرفین که در هر مرحله دعوی مجاز بود، چنانچه یکی از اصحاب دعوی در اولین جلسه تقاضای ارجاع امر به حکمیت مینمود، دادگاه به طور اجباری پرونده را به حکمیت ارجاع میداد.[۲]
در توضیح داوری اجباری لازم است گفته شود که اصولاً داوری باید با تراضی طرفین یعنی اختیاری باشد؛ ولی گاهی قانون جانشین اراده یکی از طرفین یا هر دوی آن ها دعوی وسیله داوری حل شود، در این صورت، داوری را اجباری گویند. همچنان که گفته شد این گونه داوری در سال ١٣٠۶ برای نخستین بار در قوانین پیشبینی گردید.
البته داوری اجباری ممکن است نسبی باشد یا مطلق.
در داوری اجباری نسبی، دادگاه به درخواست یکی از طرفین، دعوی را به داوری ارجاع میدهد. اما در داوری اجباری مطلق، بدون درخواست طرفین و تنها به حکم قانون دعوی را به داوری ارجاع میکنند. مانند مورد ماده ١۴ قانون تفحص و اکتشاف و استخراج نفت در سراسر کشور و فلات قاره مصوب ٧/۵/۵۶ که مقرر میدارد: اختلافهایی که بین شرکت ملی نفت ایران و طرفهای دیگر پیش آید، چنانچه از طریق مذاکره دوستانه که در قرارداد پیش بینی خواهد شد، حل نشود، از طریق سازش و داوری حل خواهد شد.[۳]
بالاخره با توجه به معایب داوری اجباری در ایران، در پانزدهم فروردین ۱۳۰۸ قانون موصوف اصلاح گردید و در اغلب موارد الزام ارجاع به داوری موکل به تراضی اطراف دعوی، یا وجود قرار داد قبلی با قوانین مخصوصه گردید. اصولا معایب داوری اجباری در ایران بسیار بوده است با اینکه قانون سال ۱۳۰۶ تصریح داشت که هرگاه در دادگاه انتظامی معلوم شود که معرفی اشخاص توسط دادگاه جهت داور مشترک طبیعی نبوده بلکه مستقیم یا غیر مستقیم مبتنی بر تبانی و مذاکرات سابقی بوده، دادرس دادگاه محکوم به انفصال ابد خواهد گردید، معالوصف این تهدید قانونی نتوانست در تمام موارد از غیر طبیعی بودن انتخاب داورها جلوگیری کند. همچنین حکمیت اجباری در عمل نتایج خوبی به بار نیاورد، چه بعضی افراد به امید استفاده از داوری اجباری دعاوی واهی و کهنهای را طرح و بعد تفاضای ارجاع به داوری میکردند و چون داورها به اصول قانونی آشنا نبودند یا میخواستند اختلاف را به سازش خاتمه دهند، به هر حال چیزی عاید طراح دعوی میشد. همینطور در دعاوی مسلًم، طرفی که خود را محکوم میدانست، تقاضاب ارجاع به داوری مینمود و از این راه حق طرف دیگر را متزلزل میساخت.
عاقبت در بهمن سال ۱۳۱۳ قانون دیگری به تصویب رسید که اصل حکمیًت اجباری و هیأت تجدید نظر[۴] را موقوف میساخت[۵] و قانون آیین دادرسی مدنی سال ۱۳۱۸ بالاخرا از تجارب به دست آمده استفاده کرد و باب هشتم خود را با اتخاذ اصلاحات سودمندی جانشین تم انون آیین دادرسی مدنی سال ۱۳۱۸ بالاخرا از تجارب به دست آمده استفاده کرد و باب هشتم خود را با اتخاذ اصلاحات سودمندی جانشین تمنامام قوانین نامبرده فوق نمود و از این تاریخ به بعد اصل بر اختیار و تراضی طرفین جهت ارجاع امر به داوری گذاشته شد و فقط در موارد خاص که ذیلاً توضیح داده میشود، ارجاع به داوری الزامی شد.
١- بر طبق ماده ۶۷۶ قانون آیین دادرسی مدنی، در مورد اختلاف بین زن و شوهر راجع به سوء رفتار و عدم تمکین و نفقه و کسوه و سکنی و نیز هزینه طفلی که بر عهده شوهر و در حضانت زن باشد، از طرف هریک از زوجین طرح شود، دادگاه ها میتوانند به درخواست هریک از طرفین دعوی را ارجاع به داوری نموده و در صورت عدم تراضی آنها در تعیین داور، لااقل دو نفر را از بین اقربای طرفین و در صورتی که در محل سکونت خود اقربا نداشته باشد، از اشخاصی که با آنها معاشرت و دوستی دارند تعیین کنند. داورها مکلفند تا حتیالامکان سعی در اصلاح بین زوجین نموده و در صورتی که قادر به اصلاح نشوند، رای خود را در تشخیص ذیحق بودن یکی از طرفین و تعیین میزان هزینه زن یا طفل که موضوع دعوی هزینه زن باشد به دادگاه تقدیم دارند. ، در مورد اختبلف قانون آیین دادرسی مدنی می شد.
صل بر اختیار و تراضی طرفین جهت ارجاع امر به داوری گذاشته شد و فقط در موارد خاص ک
٢- در دعاوی راجع به تخلیه عین مستاجره از قبیل دکان و مغازه، دادگاه میتواند به درخواست یکی از طرفین دعوی را ارجاع به داوری نماید مشروط بر اینکه درخواست مذکور از طرف مدعی در دادخواست و از طرف مدعی علیه در محاکمات عادی در مدتی که برای اولین لایحه پاسخ نامه مقررات و در محاکمات اختصاری تا جلسه اول دادرسی به عمل آید (ماده ۶۷۷ آیین دادرسی مدنی) قانونگذار ایرانی خواسته است نظر به طبع این نوع دعوی مذکور که اولی متضمن اختلال در امور خانوادگی است و دومی موجب اختلال در امر کسب و بازرگانی است، هرگاه مقتضی بداند به درخواست یکی از طرفین حلً اختلاف را به اشخاص بصیر و خیرخواهی واگذار نماید که شاید با مداخله ایشان اختلافات خانوادگی و دعوی تخلیه دکان و مغازه که کسب و کار تاجر را تهدید میکند، به صلح خاتمه دهد. در واقع، میتوان گفت که ارجاع امر به داوری در مورد اختلافات خانوادگی به دستور صریح قرآن است و منشاء آن فقه اسلامی است و مورد اختلافات مربوط به اجاره از حقوق عرفی نشأت گرفته شده است.
لازم به تذکر است که علاوه بر مواد ۶۷۶ و ۶۷۷ قانون آیین دادرسی مدنی در قوانین مختلف دیگر از جمله قانون مالک و مستاجر، صوب ۱۳۳۹[۶]، لایحه ثبت اراضی موات اطراف تهران مصوب سال ۱۳۳۴، قانون بودجه سال ۱۳۳۶، قانون راجع به منع مداخله وزراء و نمایندگان مجلس در معاملات دولتی مصوب سال ۱۳۳۷، قانون حمایت خانواده سال ۱۳۵۳ و تعدادی قوانین و آیین نامههای دیگر مسأله داوری به نحوی مورد استفاده قرار گرفت.[۷]
در هر صورت، سرگذشت داوری اجباری به اینجا ختم نشد چرا که با وضع قانون مالک و مستاجر عملا ماده ۶۷۷ ملغی شد. معالوصف، در نقاطی که قانون روابط موجر به مستاجر مصوب ۱۳۵۶ اجرا نمیشود، چگونگی رسیدگی بر روابط موجر و مستأجر براساس مقررات و قوانین عمومی خواهد بود،[۸] به همین استناد برابر ماده ۶۷۷ آیین دادرسی مدنی در دعاوی راجع به تخلیه عین مستأجره از قبیل دکان و مغازه دادگاه می تواند به درخواست یکی از طرفین دعوی را به داوری ارجاع نماید. بنابراین، باید گفت که هرچند امروزه در اکثر نقاط ایران قانون روابط موجر و مستأجر حاکم است، مع الوصف در مناطقی که هنوز دادگستری بخشنامه ای مبنی بر اقتدار قانون روابط موجر و مستأجر ننموده است، مواد ۶۷۷ لغایت ۶۸۰ آیین دادرسی مدنی معتبر است.
در مورد ارجاع امر به داوری در صورتی که بین زوج و زوجه اختلاف میشد، قانونگذار در سال ۱۳۵۳ قانون حمایت خانواده را وضع نمود که دارای مقررات خاصی برای استفاده از داوری بود. سپس با تصویب لایحه قانونی تشکیل دادگاه مدنی خاص مصوب یکم مهرماه سال ١٣۵٨ داوری اجباری محدود به موردی گردید که مرد مطابق ماده ١١٣٣ قانون مدنی درخواست طلاق زن خود را مینمود. در این مورد دادگاهها بدواً موضوع را به داوری ارجاع میکند و در صورتی که بین زوجین سازش حاصل نشود، اجازه طلاق به زوج خواهد داد(تبصره ٢ ماده ٣ دادگاه مدنی خاص).
پس از انقلاب، قوانینی در خصوص حقوق خانواده در ارتباط با این بحث به تصویب رسیده است از جمله، حکمیت در لایحه قانونی دادگاه مدنی خاص (مصوب ١٣۶٠)، واحد ارشاد و امداد (مصوب ١٣٧٠) و حکمیت در ماده واحده قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق (مصوب ١٣٧١) که مجمع تشخیص مصلحت نظام در تاریخ ٢٨/٧/١٣٧١ آن را به تصویب رسانید.[۹]
به غیر از قوانین مذکور که در خصوص حقوق خانواده و مخصوصاَ جهت انجام جدایی زوجین جهت ارجاع امر به داوری پیشبینی گردیده، ماده ۶ قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب شکل دیگری از داوری را مطرح نموده است. این قانون به اصحاب دعوی اجازه داده است جهت احقاق حق و فصل خصومت به قاضی تحکیم مراجعه کنند.
اگر چه قاضی تحکیم در فقه مورد بحث قرار گرفته است ولی در قوانین ما هیچ گونه تعریف و یا مشخصهی دیگری از این قاضی وجود ندارد.
آخرین قانونی که در خصوصی داوری به تصویب قانونگذار ایرانی رسیده است قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب ١٣٧٩ میباشد، که مواد ۴۵۴ تا ۵٠١ این قانون در خصوص بحث داوری در تعیین داوران، قرارداد داوری، وظایف داوران و اصحاب دعوی، نحوه صدور حکم و دیگر امور مرتبط با بحث داوری میباشد.
در این جا نیز لازم است اشاره کنیم که ایران علاوه بر کنوانسیون نیویورک به عنوان تنها معاهده چند جانبه که در تاریخ ١١ اردیبهشت ١٣٨٠ بدان ملحق شده، معاهدات دوجانبه دیگری که حاوی مقرراتی در زمینه داوری و اجرای آرای صادره است پذیرفته که عبارتند از: عهدنامه مودت ایران و ایالات متحده (١٣٣۶)؛ پروتکل دوم قرارداد تشویق و حمایت متقابل سرمایهگذاری بین ایران و آلمان (١٣۴۶)؛ بیانیههای الجزایر به ویژه بیانیه حل و فصل دعوی (١٣۵٩)؛ عهدنامههایی که اخیراً ایران با دولتهای بیلاروس، قزاقستان و پاکستان جهت تشویق و حمایتهای متقابل سرمایهگذاری منعقد ساخته است را نام برد.[۱۰]
در ماده واحده قانون الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون شناسایی و اجرای احکام داوری خارجی تنظیم شده در نیویورک به تاریخ ١٠ ژوئن ١٩۵٨ میلادی (٣/۴/١٣٣٧ هجری شمسی)، مشتمل بر شانزده ماده چنین آمده است: ماده واحده به دولت اجازه داده میشود به لحاظ شرایط زیر به کنوانسیون شناسایی و اجرای احکام داوری خارجی تنظیم شده در نیویورک مشتمل بر شانزده ماده ملحق شود و اسناد الحاق را به امین مربوط تسلیم نماید:
١- جمهوری اسلامی ایران کنوانسیون را منحصراً در مورد اختلافات ناشی از روابط حقوقی قراردادی یا غیر قراردادی که حسب قوانین جمهوری اسلامی ایران تجاری محسوب میشوند، اعمال خواهد کرد.
٢- جمهوری اسلامی ایران فقط کنوانسیون را بر اساس رابطه متقابل، اعمال و احکامی را شناسایی و اجرا خواهد کرد که در قلمرو یکی از دولتهای عضو کنوانسیون صادر شده باشد.
تبصره- رعایت اصل یکصد و سی و نهم (١٣٩) قانون اساسی در خصوص ارجاع به داوری الزامی است.[۱۱]
مهمترین قانونی که در ایران در خصوص داوری تجاری بینالمللی تصویب گردیده «قانون داوری تجاری بینالمللی مصوب ٢۶/۶/١٣٧۶» می باشد. این قانون با مبتنی بر یکی از اسناد معتبر بینالمللی در زمینه داوری با نام قانون نمونه آنسیترال راجع به داوری تجاری بینالمللی مورخه ١٩٨۵ است. در بخشهای بعدی این قانون به تفصیل مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
٢- حقوق بینالملل
با توجه به روابط دولتها و ملتها و پیچیدگی این روابط، خصوصاً روابط تجاری اعم از داخلی و بینالمللی که همواره موجب بروز اختلافاتی شده است،[۱۲]و از طرفی قوانین ملّی حاکم بر معاملات بازرگانی بینالمللی به طور غیر قابل اجتنابی حاوی تفاوتها و اختلافاتی هستند که اغلب برای تجارت صادراتی یا بینالمللی محدودیتهایی به وجود میآورند و به همین دلیل اراده بینالمللی گامهایی در جهت ایجاد یک نظام حقوق تجارت بینالملل متحدالشکل[۱۳] و حل اختلاف واحد برداشته است که در این زمینه مجموعه مقرّرات مختلفی منعقد شده است از اعم آنها عبارتند از:
۱) پروتکل مربوط به شرط داوری ۱۹۳۲ ژنو.
۲) عهدنامه ژنو در خصوص اجرای آرای داوری خارجی، ۱۹۲۷
۳) عهدنامه مونته ویدئو مربوط به آیین دادرسی بینالمللی، ۱۹۴۰
۴) مقرّرات سازش و داوری اتاق بازرگانی بینالمللی پاریس، ۱۹۵۵
۵) عهدنامه نیویورک در خصوص شناسایی و اجرای آرای داوری خارجی، ۱۹۵۸
۶) عهدنامه اروپایی در خصوص داوری تجاری بینالمللی، ۱۹۶۱
۷) مقرّرات مربوط به اجرای کنوانسیون اروپایی در داوری تجاری بینالمللی ۱۹۶۲ پاریس.
۸) کنوانسیون رفع اختلافات مربوط به سرمایه گذاریهای بین دولتها و اتباع دول دیگر ۱۹۶۵ واشنگتن.
۹) کنوانسیون اروپایی حاوی قانون یکنواخت در مورد داوری استراسبورگ، ۱۹۶۶
۱۰) مقرّرات داوری تجاری بینالمللی و اصول سازش کمیسیون سازمان ملل متحد برای آسیا و خاور دور ۱۹۶۶٫
۱۱) قواعد داوری آنسیترال (کمیسیون سازمان ملل متحد برای حقوق تجارت بینالملل) موضوع قطعنامه شماره ۹۸/۳۱ مصوب دسامبر ۱۹۷۶، آذرماه ۱۳۵۵ مجمع عمومی سازمان ملل متحد.
قواعد داوری آنسیترال
آنسیترال هر چند تسهیلات داوری را فراهم نمیآورد، امّا متکبر تدابیر متعدّدی بوده که کمک قابل توجهی به یکنواخت کردن حقوق داوری بینالمللی کردهاند.[۱۴] قواعد آنسیترال بر اساس اصول و آثر مهم رویه داوری بینالمللی تدوین یافته و شامل همه مراحل داوری از موافقتنامه داوریتا شناسایی و اجرای احکام داوری میباشد، این قواعد هیچگونه قدرت قانونی و ضمانت اجرایی در هیچ یک از کشورها ندارد بلکه صرفاً توسط طرفهای قرارداد انتخاب میشود و بین آنها لازمالاجراء است. مشخصه اصلی قواعد داوری آنسیترال این است که مبنای این قواعد معمولاً داوری با بن بست مواجه نمیشود.
قواعد داوری آی سی سی
نظام داوری اتاق بازرگانی بینالمللی (آی سی سی) مهمترین نظام داوری تجاری بینالمللی در دوران معاصر بوده و همواره در عرصه داوری بینالمللی پیشتاز و اثر گذار و نقش مهمی در ترویج و توسعه اسلوب داوری در حل و فصل اختلافات تجاری بینالمللی داشته است. قواعد داوری اتاق و آراء صادره از اتاق، از مهمترین منابع حقوقی در زمینه داوری بینالمللی از عوامل شکل دهنده و سازنده رویه داوری بینالمللی به شمار میرود.[۱۵]
اتاق بازرگانی بینالمللی توسط عدهای از بازرگانان و تجار بخش خصوصی بعد از جنگ جهانی اول تأسیس شد. اتاق بزرگترین سازمان غیر دولتی در بخش خصوصی اقتصادی بود و در صحنه بازرگانی بینالمللی نقش مهمی داشته است، اتاق در سال ۱۹۱۹ م، در پاریس تشکیل و در واقع انجمنی متشکل از اتاقهای بازرگانی ملی است،[۱۶]اداره اتاق به موجب اساسنامه که در سال ۱۹۱۹ به تصویب شورای جهانی اتاق رسید اداره میشود، شورا در واقع مجمع عمومی اتاق میباشد، دیوان داوری بینالمللی مرکب از ۶۵ عضو از ۵۵ کشور جهان میباشد.[۱۷] دیوان در عمل در کمیتهها یا کمیسیونهای کوچکتری که ممکن است سه عضو داشته باشد فعالیت میکنند، دیوان داوری وظیفه مدیریت داوری را داشته و داوری در دعوا را به داوران میسپارد.[۱۸] بعضی از کمیسیونهای تشکیل شده در اتاق، عبارتند از: ۱- بانکداری ۲- خدمات مالی ۳- داوری بینالمللی و … .[۱۹]
یکی دیگر از ارکان اتاق، دبیرخانه است که مرکب از مشاوران مجرب در امور داوری و در واقع مجری تصمیمات دیوان داوری است و فعالیت اصلی بر دوش دبیرخانه میباشد که زمینه اجرای تصمیمات رسمی دیوان را فراهم میکند. داور رسماً جزء ارکان دیوان داوری نیست، امّا جزء لاینفک فعالیت دیوان میباشد، دیوان از یک مجموعه قواعد منسجم و دقیق جهت انجام داوری پیروی می کند.
دیوان داوری آی سی سی در خصوص مواردی مثل تایید قرارنامه داوری
تعیین داور در موارد لازم
رسیدگی به جرح داور
تعیین مقر داوری
تعیین هزینه داوری و تعیین مقدماتی سهم اطراف دعوا در پرداخت آن
بررسی شکلی پیشنویس رأی داوری
نظارت بر مواعد و تمدید مهلت داوری، در مواردیکه مهلت توسط اصحاب دعوا محدود نشده باشد و به طور کلی اعمال آیین داوری آی سی سی، نظارت میکنند.
[۱]. متین دفتری، احمد، آیین دادرسی مدنی و بازرگانی، ج١، تهران، مجد، چاپ دوم، ۱۳۸۱، ص٨٨.
[۲]. همان منبع، ص٨٨.
[۳]. صدرزاده افشار، دکتر سید محسن، آیین دادرسی مدنی و بازرگانی، ص ۴۱۱٫
[۴]. هیئت تجدید نظر مرکب از سه نفر از اشخاصی که به تراضی طرفین انتخاب میشدند و در صورت عدم تراضی به قرعه انتخاب میشدند و حکم آنان نیز قطعی بود.
[۵]. متین دفتری، احمد، آیین دادرسی مدنی و بازرگانی، ج١، تهران، مجد، چاپ دوم، ۱۳۸۱، ، ص ۸۹٫
[۶]. قانون مالک و مستاجر، مصوب ۱۳۳۹ با تصویب قانون روابط مالک و مستاجر ۱۳۵۶ لغو گردیده است.
[۷]. مدنی، سید جلالالدین، آیین دادرسی مدنی، ج ۲ ص ۱۶۸٫
[۸]. ماده ۲۵ و ۲۶ قانون مالک و مستاجر، مصوب ۱۳۳۹ و ماده ۳۱ و ۳۲ قانون روابط موجر و مستاجر (برای محلهای کسب و پیشه) مصوب ۱۳۶۳٫
[۹]. هدایت نیا، فرج الله، پیشین، ص ۶٨.
[۱۰]. همان، ص ١٩
[۱۱]. اصل ١٣٩ قانون اساسی: « صلح دعاوی راجع به اموال عمومی و دولتی یا ارجاع آن به داوری در هر مورد، موکول به تصویب هیأت وزیران است و باید به اطلاع مجلس برسد. در مواردی که طرف دعوی خارجی باشد و در موارد مهم داخلی باید به تصویب مجلس نیز برسد. موارد مهم را قانون تعیین می کند.»
[۱۲]- اسدی نژاد، سید محمد،پیشین، ص ۴۸٫
[۱۳]- مسعود طارم سری، حقوق بازرگانی بینالمللی، پیشین، ص ۲۱۴٫
[۱۴]- کلایو، ام، اشمیتوف، حقوق تجارت بینالملل، ج ۲، ترجمه بهروز اخلاقی، چاپ اول، تهران، نشر سمت، ۱۷۸، ص ۱۰۲۵٫
[۱۵]- محبی، محسن ، نظام داوری اتاق بازرگانی بینالمللی، مجله دفتر خدمات حقوقی بینالمللی جمهوری اسلامی ایران، ش ۲۴، س ۱۳۷۸، ص ۲۹-۱۰۴٫ و بانک اطلاعات مقالات حقوقی، علی مکرم، س ۱۳۸۲٫
[۱۶]- محبی، محسن ، امتیازات داوری از حیث اجرای رأی داوری، داوری نامه ۱، تهران، انتشارات برگه داوری، ۱۳۸۳، ص ۱۴۵٫
[۱۷]- همان، ص ۱۴۵٫ شورای جهانی متشکل از هیأت نمایندگان بخش خصوصی در کشورهای مختلف است که از طریق کمیته ملی در هر کشور معرفی میشوند.
[۱۸]- همان، ۱۴۶٫
[۱۹]- برای مطالعه رجوع کنید به، محبی، محسن ، نظام داوری اتاق بازرگانی بینالمللی، مجله دفتر خدمات حقوقی بینالمللی جمهوری اسلامی ایران، ش ۲۴، س ۱۳۷۸، ص ۲۹-۱۰۴ .