- ترکیب «حقوق مخاطب»
«حقوق مخاطب» یکی از مفاهیم شگرفی است که همراه با موج سوم، یعنی انقلاب اطلاعات (انقلاب صنعتی دوم) در دنیای ارتباطات ظاهر و به عنوان نوع جدیدی از حقوق عمومی شهروندان شکوفا شد. این پدیده در آغاز به صورت کاملاً ساده، با شکل گیری رسانههای مختلف و با انتقال متن پیامها بین افراد (البته در ابتدای راه فقط در میان نخبگان) آغاز شد. اما گسترش تکنولوژیهای نوین ارتباطی همراه با متنوعتر و بهینهتر شدن رسانهها و همچنین استفاده طیف وسیع از افراد جامعه یا بهتر بگوییم همه افراد از رسانهها شکل پیچیدهتری به خود گرفته است، حتی در جوامعی که به مرتبه عالی تحقق «دولت مبتنی بر حقوق» رسیدهاند، همیشه بیم آن وجود دارد که آزادیها مورد بیتوجهی یا تجاوز واقع شود.[۱]
اگر با رویکرد تقابل «حق» و «تکلیف» و یا «حقوق» و «مسئولیتها» به ترکیب مفهومی «حقوق مخاطب» نگاه شود، «حقوق مخاطب» روی دیگر سکه «تکلیف ( مسئولیت) رسانهها» خواهد شد. طبیعتاً میتوان این نسبت را معکوس هم دید؛ یعنی گفت که: بدون مسئولیت، هیچ مخاطبی نمیتواند مدعی حق شود. در چنین رویکردی، مخاطب در برابر رسانه، نه تنها «منفعل» نیست، بلکه «مسؤول» است و نمیتواند از زیر بار مسئولیت خود شانه خالی کند. در این رویکرد است که تقسیمبندی متداول مخاطب به فعال و غیرفعال و یا مخاطب اکتیو و مخاطب منفعل، نمیتواند مدعی حقی در برابر رسانه باشد و قهراً «حقوق مخاطب» در مورد او، اساساً با خلاء و اشکال مواجه خواهد شد. در این تقابل، همان گونه که رسانه مکلف به انجام وظایفی در برابر مخاطب خود است، مخاطب نیز موظف به ادای تکالیفی از جمله نظارت بر رسانه، نقد ساختار و برنامهها، نشان دادن عکسالعمل و باز خورد نسبت به محصولات رسانهای، شکایت و تقاضای احقاق حقوق، پیگیری جرایم رسانهای و …. خواهد بود. حال میتوان گفت، منظور از حقوق مخاطب امتیازهایی است که قانون برای مخاطب در نظر میگیرد و بر اساس آن، تکالیف و مسؤولیتهایی بر رسانهها و اصحاب آن بار میشود.[۲]
۶٫۲٫ حقوق انواع مخاطب
- ۱٫۶٫۲٫۱٫ مخاطبان عام
اگر در سادهترین شکل تقسیمبندی، مخاطب را به عام و خاص قسمت کنیم، آنگاه حقوق مخاطبان عام یا «عموم مخاطبان» در فقه و حقوق در فصل دوم و سوم به ترتیب، به تفصیل، بررسی خواهد شد و در اینجا فقط به ذکر این دستهبندی میپردازیم.
- ۲٫۶٫۲٫ مخاطبان خاص
همواره مخاطبانی وجود دارند که یا به دلیل موقعیت و شرایط طبیعی خود و یا به واسطه مسؤولیتها و موقعیتهای اجتماعیشان، مخاطب خاص محسوب میشوند. بدیهی است که چنین مخاطبانی به صورت معمول، علاوه بر بهرهمندی از عموم حقوق مربوط به مخاطبان، دارای حقوق و مزایا و حمایتهای خاص نیز باشند. فلسفه چنین حمایتهایی بسته به نوع این مخاطبان، ضریب بالاتر آسیب پذیری ایشان (اگر به واسطه شرایط طبیعی باشد) و یا حساسیت و اهمیت و جایگاه مسؤولیتی آنان (اگر به واسطه تکالیف و شرایط اجتماعی و سیاسی باشد) میباشد.[۳] ما به بررسی فقهی و حقوقی دو مورد اصلی و شایع این مخاطبان خاص یعنی کودکان و زنان در فصل دوم و سوم به ترتیب، خواهیم پرداخت.
فصل دوم
حقوق مخاطبان رسانه از منظر فقهی
۱٫ مهمترین مصادیق حقوق مخاطبان عام رسانه
- ۱٫۱٫ حق دستیابی به اطلاعات مفید و سازنده و منطبق بودن با واقع
از دیدگاه آیات و روایات، کسی نباید دانسته مفید خود را کتمان کند و واجب است آن را به دیگران برساند. به خوبی از ذیل آیه ۱۲۲ سوره توبه استفاده میشود که واجب است افرادی که برای یادگیری علوم دینی مهاجرت میکنند پس از فراگیری به منطقه خود بازگردند و دیگران را نیز آگاه کنند.
امام کاظم (علیه السلام) ارائه مطالب سودمند برای مؤمنین را از مهمترین حقوق آنان دانسته و میفرماید: «انّ مِنْ اَوْجَبِ حقِّ اخیک اَنْ لاتَکْتُمَهُ شیئًا یَنْفَعُهُ لِاَمْرِ دُنْیاهُ وَ لِاَمْرِ آخِرَتِه»[۴]؛ همانا واجبترین حق برادرت بر تو آن است که چیزی را که سبب نفع دنیا و آخرت اوست، از او پنهان و پوشیده نداری.
در باب ۱۳ از ابواب علم بحار الانوار نیز روایات متعدد با این مضمون آمده است.
نتیجه اینکه در نظام اخلاق رسانه در اسلام, خبررسانی تنها برای جذب مخاطبین نیست؛ بلکه یک وظیفه شرعی برای بالا بردن سطح هوشیاری جامعه است. مردم باید حرفهای مختلف را بشنوند تا بهترین آنها را برگزینند و پیروی کنند: (فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعونَ اَحْسَنَهُ …[۵]؛ پس بندگان مرا بشارت ده، همان کسانی که سخنان را میشنوند و از نیکوترین آنها پیروی میکنند، آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده و آنها خردمندانند.) اطلاعات و اخبار بخشی از غذای روح انسان است که زمینهساز رشد و تعالی یا سقوط او میشود. آگاهی هر چه بیشتر مردم موجب انتخاب راه درستتر میگردد. جهل یکی از مهمترین موانع هدایت انسانها است که «النًَّاسُ اَعدَاءُ ما جَهِلوا[۶]» اینکه «دانستن حق مردم است» در غرب شعار رایجی است که البته مانند بسیاری از حقایق دیگر مورد سوء استفاده قرار گرفته است؛ ولی در اسلام یک حقیقت انکار ناپذیر است.
از دیدگاه امام علی (علیه السلام) زیان کارترین مردم کسانی هستند که میتوانند حقایقی را به دیگران منتقل
کنند؛ ولی نمیکنند: اَخسَر الناس مَنْ قَدَرَ عَلی اَنْ یَقُول الحَق و لَمْ یَقُلْ.[۷]» روایات متعددی با این مضمون آمده که خداوند در قیامت بر دهان مخفی کننده حقایق و علوم لجامی از آتش میزند.[۸]
«حق مداری» یکی از مهمترین اصولی است که باید در انتقال اخبار مورد توجه قرار گیرد. تأکید فراوان بر صدق و اجتناب از دروغ گویی در آیات و روایات، نیازمند توضیح نیست. نکته بسیار مهم و قابل توجه این است که نقطه مقابل صدق و حق گرایی، تنها جعل خبر کاملاً غیر واقعی نیست؛ زیرا کمتر پیش میآید خبری جعل شود که هیچ نشانهای از واقعیت در آن نباشد. آنچه در این حوزه مهم است مخلوط کردن واقعیت با غیر واقعیت است که در نهایت به پوشیدگی حقیقت می انجامد که نمونه آن هر روزه در رسانههای غیر متعهد مشاهده میشود.[۹] تدلیس یکی از شگردهای ناپسند منکران قرآن و رسالت است، در قرآن آمده است: (یا اَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تَلْبسوُن الْحَقَّ بالْبَاطِلِ وَ تَکْتُموُنَ الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ[۱۰]؛ ای اهل کتاب ! چرا حق را با باطل میآمیزید و مشتبه میکنید (تا دیگران نفهمند و گمراه شوند)، و حقیقت را پوشیده میدارید در حالی که میدانید.) لبس یعنی القای شبهه و پوشاندن حق با باطل. خداوند تعالی در همین جهت خطاب به مؤمنین می فرماید: (یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُو اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدِیداً[۱۱] ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! تقوی الهی پیشه کنید و سخن حق بگویید.) در مجمع البحرین آمده است که قول سدید آن است که از هر گونه فسادی سالم باشد.[۱۲] یکی از وجوه اصلی فساد در گفتار، مطابق نبودن آن با واقع است. نکته قابل توجه دیگر که در اطلاع رسانی، به مخاطب باید لحاظ شود، پیروی از قطع و یقین و پیروی نکردن از ظن و گمان است. این مسئله نیز در آیات و روایات فراوانی به چشم میخورد. انسان نسبت به گفتههای خود مسئول است؛ پس نباید بدون دستیابی به علم چیزی بگوید.[۱۳] خداوند در قرآن از تبعیت چیزی که به آن علم نداریم نهی میفرماید: (لَاتَقَفْ مَا لَیسَ لَکَ بِه عِلمٌ[۱۴]) و تبعیت از ظن را یکی از ویژگیهای منکران و معاندین میداند: (إِنْ یتَّبعُون إلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یخْرُصُونَ[۱۵]) و افرادی که بدون دلیل و فقط از روی حدس و گمان [معاد را] رد میکنند، نفرین مرگ میفرستد و میفرماید: (قُتِلَ الْخَرَّاصوُنَ.[۱۶] )
رسانه به عنوان واسطه بین مردم و واقعیتها بایستی آینه وفادار رخدادهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و… باشد. خبرنگار و رسانه در حقیقت امانتدار مردم در دستیابی به اطلاعات هستند و باید این امانت را به خوبی ادا کنند.[۱۷] از دیدگاه اسلام، امانت به اشیاء خاصی که شخصی نزد ما به امانت میگذارد، اختصاص ندارد؛ بلکه هر چیزی که در اختیار انسان قرار میگیرد امانت است و انسان وظیفه دارد از آن مراقبت کند. بارزترین مصداق آن امانت الهی است که خداوند میفرماید: (اِنّا عَرَضنَا الاَمانهَ عَلَی السَّمواتِ وَالاَرضِ وَ الجِبالِ فَاَبَینَ اَن یَحمِلنَها وَ اَشفَقنَ مِنها وَ حَمَلَها الاِنسانُ اِنهَّ کانَ ظَلوماً جَهولاً[۱۸] ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم، آنها از حمل آن سر برتافتند، و از آن هراسیدند؛ اما انسان آن را بر دوش کشید؛ او بسیار ظالم و جاهل بود(چون قدر این مقام عظیم را نشناخت و به خود ستم کرد.)) آنچه در بحث رسانه و خبر اهمیت دارد حقایق و علومی است که نزد آدمیان به امانت گذاشته میشود و قابل توجه است که در روایات معصومین (علیهم السلام) خیانت در علم، بالاتر از خیانت در اموال معرفی شده و میفرمایند:(فانّ خیانهَ احدِکم فی علمه اشدُّ مِنْ خیانه فِی ماله.[۱۹] ) جالب است که در برخی روایات، صداقت در گفتار و اداء امانت در کنار هم آمده که خبر رسانی صحیح و درست مصداق هر دو میباشد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در ارائه ملاک شناخت افراد درستکار میفرماید:
به فراوانی نمازها و روزهها و حج و افعال نیک و عبادات شبانه آنها ننگرید؛ اما به صداقت در گفتار و پایبندی
به اداء امانت از جانب آنها بنگرید.[۲۰]
بنابراین یکی از حقوق مردم در جامعه اسلامی بر رسانهها این است که از اخبار مفید، لازم و منطبق با مصالح جامعه برخوردار باشند. استراتژی تبلیغاتی اسلام انعکاس آگاهیها و اطلاعات خالص و تحریف نشده و واگذاری حق و قدرت انتخاب و تصمیم به مردم است. چرا که اگر مردم نسبت به پدیدهها و موضوعات آگاهی و اطلاع نداشته باشند نسبت به آن قدرت انتخاب نخواهند داشت و بلکه در برابر آن موضع خواهند گرفت. اسلام همواره بر ارائه و انعکاس سالم و صحیح اطلاعات و اخبار و رویدادها به مردم ترغیب و تشویق میکند و این را حق مردم در جامعه میداند.[۲۱]
.حسینی اسفیدواجانی، سیدبشیر، پیشین، ص۱۵٫
.همان، ص۳۱ـ۳۰٫
.همان، ص۶۰٫
.ر.ک . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، پیشین، ج۲، ص۲۵۵ـ۲۴۱٫
.سوره زمر، آیه۱۷ و ۱۸٫
نهج البلاغه، حکمت۴۳۸٫
.تمیمی آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم، ترجمه محمد علی انصاری، قم، مؤسسه انتشاراتی امام عصر، ۱۳۸۵ش، ص۲۳۲، ح ۳۱۷۷٫
.ر.ک . مجلسی، محمدباقر، پیشین، باب۱۳ از ابواب علم؛ محمدی الریشهری، محمد، میزان الحکمه، قم، دارالحدیث، ۱۴۲۲هـ ، ح۱۳۸۱۱٫
.گرامی، غلام حسین، «اخلاق رسانه، مقایسه منشورات جهانی با دستورهای اسلامی»، فصلنامه علمی و پژوهشی پژوهشنامه اخلاق، سال۴، شماره۱۲، تابستان۱۳۹۰ش،ص۱۳۱٫
.سوره آلعمران، آیه۷۱٫
.سوره احزاب، آیه۷۰٫
.ر.ک . الطریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۸ش، ج۳، ص۶۵٫
.گرامی، غلامحسین، پیشین، ص۱۳۲٫
.سوره اسراء، آیه۳۶٫
.سوره انعام، آیه۱۱۶٫
.سوره ذاریات، آیه۱۰٫
.«اخلاق رسانهای در اسلام»، روزنامه صدای عدالت، مرداد۱۳۸۶ش.
.سوره احزاب، آیه۷۲٫
.ر.ک . مجلسی، محمدباقر، پیشین، ص۲۴۴؛ محمدی الریشهری، محمد، پیشین، ح۱۴۰۳۱٫
.ر.ک . غفاری، علیاکبر، حمیدرضا مستفید، عیون اخبار الرضا، تهران، صدوق، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۷۵٫
.«اخلاق رسانهای در اسلام»، پیشین.