“
مذهب و شادکامی
آیا آنچنان که فروید ( ۱۹۶۴/۱۹۲۸ ، به نقل از قمرانی ، ۱۳۸۹ ) مطرح کرده بود ، مذهب ( از طریق ایجاد نوروز وسواس ) خورنده شادکامی است یا با شادی همبسته است؟ به طور کلی ، مذهبی بودن فعال با چندین ملاک بهداشت روانی همبسته است . اولا مشخص شده است کسانی که به طور فعال مذهبی هستند ، نسبت به افراد غیر مذهبی ، علاوه بر اینکه کمتر دخانیات استعمال میکنند ، مشروبات کمتری می نوشند و حتی از لحاظ جسمی سالم ترند و زندگی طولانی تری دارند . وین هوون (۱۹۹۴) زمینه یابی های انجام شده در سراسر جهان را بررسی کرده و نشان داده است که تاثیر مذهب بر سلامت در زمینه یابی های انجام شده در آمریکا قویتر از زمینه یابی های اروپایی است و اینکه این تاثیر برای افراد مسن تر ، سیاه پوستان ، زنان و پروستان ها بیشتر بوده است . پولنر[۹۱] ( ۱۹۸۹ به نقل از آرجیل ، ترجمه انارکی و همکاران ، ۱۳۸۲ ) دریافت که حمایت اجتماعی ثابت ، احساس نزدیک بودن به خداوند و داشتن تصویری دوستانه از خداوند با شادی ارتباط دارد . عامل دیگری نیز ممکن است وجود داشته باشد آن عبارت است از ایمان استوار .
پارک[۹۲] و همکاران ( ۱۹۹۰ به نقل از آرجیل ، ترجمه انارکی و همکاران ، ۱۳۸۲ ) دریافتند که دانشجویانی که از لحاظ مذهبی درونی در سطح بالایی بودند . سپس از وقایع منفی زندگی ، احساس افسردگی ، اضطراب یا کاهش عزت نفس نمی کردند . کرک پاتریک[۹۳] ( ۱۹۹۲ به نقل از آرجیل ، ترجمه انارکی و همکاران ، ۱۳۸۲ ) اظهار داشته است که رابطه با خداوند از طریق نیایش ، دعاهای خصوصی و تجارب مذهبی را می توان به همان صورت رابطه با انسانها ، تجربه کرد و به همان مزایای مشابه دست یافت . از میزان دعاهای شخصی به عنوان قوی ترین پیشبینی کننده سلامتی نام برده شده است . مایرز (۲۰۰۰) معتقد است ، از آنجا که فرد با ایمان دارای ارتباطات و اعتقادات معنوی کمتر است احساس رها شدگی ، پوچی و تنهایی نمی کند . لذا شادی بیشتری را تجربه میکند. لوئیس، مالتبی، و دی[۹۴] (۲۰۰۵) در تبین کار کردهای مذهبی به مواردی از جمله احساس اتصال با معبودی بسیار قدرتمند و مقدس ، عشق ، برابری و احساس در جمع بودن اشاره میکنند . مایرز (۲۰۰۰) در مطالعه ای که در آمریکای شمالی انجام داد بین شادکامی و پرداختن به فعالیتهای دینی همبستگی متوسط به دست آورده است . کوهن[۹۵] (۲۰۰۲) طی مطالعه ای به این نتیجه رسید که سازگاری مذهبی ، حمایت اجتماعی ، هویت اجتماعی ، اعمال مذهبی و باورهای مذهبی با شادکامی همبستگی مثبت دارند . برنا و سواری (۱۳۸۷) دریافتند که بین نگرشهای مذهبی ، سلامت روانی ، رضایت از زندگی و عزت نفس با احساس شادکامی در بین دانشجویان همبستگی مثبت معنی داری وجود دارد . آزموده و شهیدی و دانش (۱۳۸۶) طی مطالعه ای دریافتند که افراد دارای جهت گیریهای مذهبی درونی نسبت به افراد دارای جهت گیری مذهبی بیرونی از سرسختی و شادکامی بیشتری برخوردار بودند . همچنین بین جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی و سرسختی و مؤلفه های آن تعهد ، مهارت مبارزه جویی و شادکامی رابطه وجود دارد . صحرائیان ، غلامی و امیدوار (۱۳۹۰) در بررسی خود نشان دادند که بین شادکامی و نگرش مذهبی رابطه معنی داری وجود دارد . هادیانفر (۱۳۸۴) اظهار داشته که اقامه نمازهای واجب پیشبینی کننده نیرومندی برای احساس بهزیستی است . همچنین انتخاب همسر مذهبی ، انتخاب دوست مذهبی ، پرداخت وجوهات شرعی و تشویق دیگران به مذهبی بودن و بررسی درباره دین پیشبینی کننده های خوبی برای احساس ذهنی بهزیستی هستند . سلیگمن[۹۶](۲۰۰۲) نیز معتقد است که به سه دلیل در افزایش سطح بهزیستی انسان اهمیت دارد . نخست اینکه مذهب ارائه کننده یک نظام منسجم اعتقادی است که به انسان این امکان را میدهد تا برای زندگی به جستجوی معنی بپردازد و برای آینده امید بیابد . دوم اینکه نظام های اعتقادی مذهبی کمک میکنند تا فرد دلیل قابل قبول و دست کم آرامش بخشی را برای توجیه ناکامی ها ، شکست ها و مصائب زندگی خود بیابد . سوم اینکه افرادی که واقعا مذهبی هستند و عنصر معنویت در اعتقادات آن ها نیرومند است ، گرایش کمتری نسبت به انحرافات دارند و رفتارهای نیکو و جامعه پسند و انسان دوستانه بیشتری انجام میدهند ، ( وست[۹۷] ؛ ترجمه : شهیدی و شیر افکن ، ۱۳۸۷ ) .
پس جای تعجب نیست که میزان شادی گزارش شده توسط افراد مذهبی بیشتر از افراد غیر مذهبی باشد . یکی از اجزای معنویت که در افزایش میزان شادی نقش به سزایی ایفا میکند ، بخشایش است که در آموزه های مذهبی نیز به آن توجه ویژه شده است . پژوهش ها نشان میدهد که بخشایش ، از خشم که یکی از عوامل عمده در ایجاد ناشادی است پیشگیری میکند . اگر به موقع و به طور صحیح انجام شود باعث حل شدن احساساتی مانند درد و سوگ ، شرم و نفرت می شود ، ( وست ؛ ترجمه : شهیدی و شیر افکن ، ۱۳۸۷ ) .
فرهنگ و شادکامی:
پژوهش ها اخیر اجتماعی بینالمللی تفاوت های زیادی در متوسط شادمانی و رضایت ملیت های مختلف را نشان داده است . این پژوهش ها عوامل اجتماعی شادمانی ملیت ها را مطرح میسازد . به عنوان مثال ، متوسط در آمد ، حقوق اجتماعی و فردی این ها میتوانند اهمیت علمی بسیار زیادی داشته باشند زیرا میتوانند در مورد اینکه چطور تمام کشورها میتوانند شادتر باشند پیشنهادی را ارائه کنند ، ( آرجیل ، ترجمه : انارکی و همکاران ، ۱۳۸۲ ) .
لین[۹۸] ( ۱۹۸۱ ؛ به نقل از آرجیل ، ترجمه : انارکی و همکاران ، ۱۳۸۲ ) ، چندین تئوری در مورد علت تفاوت های فرهنگی در شخصیت را توسط پیشبینی کننده های اجتماعی اندازه گیری کرد . او دریافت که روان رنجورخوها که آن ها را به عنوان زمینه عواطف منفی قرار میدهیم . در همه کشور های خاورمیانه بیشتر بوده است . که می توان آن را ناشی از تغییر سریع و تخریب راه های سنتی زندگی دانست . روان رنجورخویی در همه کشور های آمریکای لاتین بالاتر بوده است ( بجز برزیل ) که دلیل آن را ناشی از تعارضات و تحولات سیاسی میداند و او دریافت که کشور هایی که در جنگ جهانی شکست خوردند در روان رنجورخویی بالا بودند و از سال ۱۹۶۵ آن ها به حد طبیعی برگشتند . برونگرایی که آن ها به عنوان یک وسیله اندازه گیری شادمانی قرار دادند در آمریکا ، استرالیا و کانادا بالا بود برونگراها به احتمال بیشتری مهاجرت میکنند و با همدیگر در کشورهای زیادی دیده میشوند .
ترایندیس[۹۹] (۲۰۰۰) ، معتقد است که عوامل خاص فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی نیز در تعیین شادکامی نقش مهمی بازی میکنند . در مطالعه بین فرهنگی همواره بین سلامت ذهنی و زندگی در دموکراسی پایدار و عاری از ستم سیاسی و تعارض نظامی رابطه مثبت به دست آمده است ، ( آرجیل ، ترجمه : انارکی و همکاران ، ۱۳۸۲ ) .
داینر و همکاران ( ۱۹۷۵ ؛ به نقل از آرجیل ، ترجمه : انارکی و همکاران ،۱۳۸۲) از اندازه گیری های سنتی فردگرایی استفاده کردند که شامل درجه بندی فردگرایی ، جمع گرایی کشورها توسط ترایندیس بود . آن ها دریافتند که همبستگی با سلامت ذهنی ۷۷/۰ وجود دارد . به طوری که هر دو درآمد و فردیت قویاً باهم همبستگی دارند و احتمالا علت ذهنی سلامت است.
“