داغ ننگ: اروینگ گافمن – چیستی استیگما
«اصطلاحِ داغ ننگ، برای اشاره به ویژگی یا صفتی به کار برده خواهد شد که شدیدا بدنام کننده یا ننگآور است. اما باید توجه کرد که قدرت داغزنی یک صفت نه در ذات خودش، بلکه در روابطِ اجتماعی ریشه دارد. به عبارت دیگر، صفتی که داغ ننگ بر پیشانی فرد دارای آن میزند، می تواند به عادی جلوه دادن فرد دیگر کمک کند و بنابراین فینفسه نه خوشنام کننده باشد و نه بدنام کننده»(گافمن، ۱۳۸۶: ۳۲).
اروینگگافمن در خصوص ترمینولوژی استیگما اینگونه مینویسد: «یونانیها که ظاهرا از چشمان تیزبینی برخوردار بودند، اولین بار اصطلاح داغننگ [۱]را در اشاره به علایم بدنیای به کار بردند که برای اشاره به نکتهای غیرعادی و ناپسند درخصوص وضعیت اخلاقی فرد مطرح میشد. این علایم را روی بدن افراد خاصی میبریدند و یا با سوزاندن روی پوست ایجاد میکردند. نشان مذکور به روشنی اعلام میکرد که فرد حامل آن، برده، مجرم، یا خیانتکار است – آدمی لکهدار شده، به لحاظ دینی آلوده، که به ویژه در اماکن عمومی باید از وی پرهیز کرد»(گافمن، ۱۳۸۶: ۲۹).
«بعدها در دوران مسیحیت، دو لایهی استعاری به این اصطلاح افزوده شده: اولی برای اشاره به نشانه های بدنی عنایت الهی که روی پوست شکل شکوفههای در حال باز شدن را به خود میگرفت؛ و دومی کنایهای پزشکی و برگرفته از این کنایهی اساسا مذهبی بود که به علایم بدنی ناشی از اختلال جسمی اشاره داشت. امروزه اصطلاح داغ ننگ به طور وسیعی تقریبا در همان معنای لفظی اولیه به کار میرود، ولی بیشتر به خود رسوایی و ننگ اشاره دارد تا به علایم بدنی ناشی از آن. از این گذشته، نوع ننگهایی که توجه را بر میانگیزد تغییراتی کرده است. اما دانشپژوهان علوم اجتماعی تلاش اندکی در این زمینه داشته اند که پیش شرطهای ساختاری داغ ننگ را توصیف کرده یا حتی تعریفی از خود این مفهوم ارائه دهند»(گافمن، ۱۳۸۶: ۲۹).
گافمن معتقد است «جامعه، ابزارهایی را برای دستهبندی کردن افراد و مجموعه صفاتی که تصور می شود برای اعضای هر یک از این دستهها[۲] طبیعی و عادی است تثبیت می کند. محیطهای اجتماعی [۳]آن دستههایی از افراد را که احتمال میرود در جامعه با آنها روبرو شویم تثبیت می کنند و روالهای معمول آمیزشِ اجتماعی[۴] در این محیطهای تثبیت شده به ما اجازه می دهند که بدون توجه یا اندیشهی خاصی با دیگرانِ از پیش معلوم، مواجه شویم» (گافمن، ۱۳۸۶: ۳۰).
به اعتقاد وی استیگما ریشه در مواجهه با دیگری [۵]دارد: «هنگامی که غریبهای در مقابل ما قرار میگیرد، امکان دارد صفتی در او ببینیم که او را از دیگر اشخاصِ دستهی پیش بینی شدهاش متمایز کند و به نوعی نامطلوبتر نسبت دهد- حتی در حالتهای افراطی امکان دارد او در نظر ما فردی کاملا بد، یا خطرناک، یا ضعیف جلوه کند. بنابراین او در ذهن ما از یک انسان کامل و عادی، به فردی ناقص و کم ارزش تقلیل مییابد.
صفتی که توانایی انجام این کار را داشته باشد یک داغننگ است، به خصوص اگر تاثیرِ بدنام کنندهاش بسیار گسترده باشد؛ بعضی مواقع نیز برای توصیف آن از عناوینی مثل عیب، نقص یا معلولیت استفاده می شود. داغ ننگ تفاوت خاصی بین هویت اجتماعی بالفعل و بالقوهی فرد بهوجود میآورد»(گافمن، ۱۳۸۶: ۳۱).
گافمن استیگما را به انواع زیر تقسیم بندی می کند: «سه نوعِ کمابیش متفاوت داغ ننگ را میتوان نام برد: اولین نوع، زشتیها و معایب مربوط به بدن هستند – انواع بدشکلیهای جسمانی. نوع دوم، نواقص و کمبودهای مربوط به شخصیت فرد را شامل میشوند، مثل متقلب، ضعیفالنفس و سلطه پذیر بودن یا احساسات غیرطبیعی، عقاید انعطافناپذیر و غیرقابل اعتماد داشتن: این صفات با توجه به شواهد موجود به کسانی مربوط میشوند که برای مثال دچار اختلالات روانی، زندان، اعتیاد به مواد مخدر، اعتیاد به الکل، همجنسخواهی، بیکاری، اقدام به خودکشی، و رفتارهای افراطی سیاسی هستند. و بالاخره نوع سوم، داغ ننگ قومی و قبیلهای است که منظور از آن، داغ ننگهای مربوط به نژاد، ملیت، و مذهب است: این گونه داغ ننگها میتوانند در مسیر نسلها انتقال یافته و تمامِ اعضای یک خانواده را یکسان آلوده سازند. با این حال در تمام این موارد متنوع، از جمله آنچه که یونانیان در نظر داشتند، میتوان به ویژگیهای جامعهشناختی یکسانی دست یافت: فردی که در آمیزشِ اجتماعی روزمره به آسانی خصلتی را از خود نشان دهد که او را در کانون توجه قرار دهد و آن عده از ما که با او روبرو میشویم را از خود براند، در وضعیتی قرار می گیرد که صفات دیگرش نیز در نزد ما بدنام و بیاعتبار میشوند. چنین فردی در واقع یک داغ ننگ میخورد و تفاوتی نامطلوب با آنچه ما پیش بینی کرده بودیم پیدا می کند. در اینجا، ما و آن افرادی که از انتظارات خاص مورد بحث با دید منفی دست نمیکشند آدمهای عادی یا بهنجار(نرمال) نامیده میشوند»(گافمن، ۱۳۸۶: ۳۴).
[۱] Stigma
[۲] Category
[۳] Social Intercourse
[۴] Social status
[۵] Other