پذیرش تکنولوژی
پذیرش تکنولوژی از جانب کاربران، طی دهه ها از دیدگاههای گوناگونی بررسی شده است. فناوری بخشی از زندگی روزمره افراد بشر گردیده و بیشتر شرکتها انتظار دارند، مشتریان، تامین کنندگان و کارمندانشان مایل و قادر به استفاده از این فناوریها به طرق مختلف باشند. بنابراین، اینکه تحقیقات انجام شده در این زمینه، هماکنون اهمیت فزایندهای یافته است، موضوعی قابل درک میباشد(۱۶p، ۲۰۰۶،Vainio). ادبیات پذیرش نوآوریهای تکنولوژیکی خصوصا در بخش بانکداری از اواخل دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰ با ظهور فناوریهای جدید که دسترسی از راه دور به بانکها را ساده میکرد، توسعه پیدا کرد. نوآوریهایی مثل بانکداری تلفنی، دستگاههای خودپرداز، رشد استفاده از کارتهای بدهی، بانکداری خانگی و بانکداری اینترنتی علاقه و توجه محققان و همینطور شاغلان این عرصه را برانگیخت. این ادبیات بویژه روی چهار حوزه تمرکز دارد که عبارتند از(۷p، ۲۰۱۲، Miles).
۱) خدمات بانکی خردهفروشی مدرن؛
۲) کانالهای توزیع انتخاب شده برای این خدمات؛
۳) ادراک بانک و بانکداران از فناوریهای بانکداری جدید؛
۴) ادراک مشتریان درباره پذیرش آنها.
هدف مطالعات رابطهای، در کل استفاده از یکی از مدلهای پذیرش فناوریهای جدید (تئوری عمل منطقی، تئوری پذیرش نوآوری، مدلپذیرش تکنولوژی، تئوری ویژگیهای درک شده نوآوری) میباشد.
از طرف دیگر، بخش غالب و برجسته تحقیقات در ادبیات انتشار نوآوری، روی فرایندی که پذیرش اتفاق میافتد و بر وضع تقاضای انتشار تمرکز کرده است. این دیدگاه نشان میدهد که پذیرش یک نوآوری عمدتا نتیجه فرایند یادگیری و ارتباطی است.
از آنجائیکه پذیرش یک تکنولوژی خاص، به عنوان متعددی وابسته است، پذیرش طرح های نوآورانه موضوعی پیچیده است(۵p ،۱۹۹۹، Liao).
باید دانست که عوامل اثرگذار روی پذیرش بانکداری اینترنتی از جانب مشتریان، در پروژههای متعدد پژوهشی در ایالت متحده، اروپا، استرالیا و آسیا انجام شده است، اما کارهای محدودی در زمینه یافتن عوامل اثرگذار روی پذیرش این کانال جدید بانکداری از سوی مشتریان در کشورهای در حال توسعه خاورمیانه و همچین ایران وجود دارد. از سوی دیگر با توجه به سرعت فزاینده ارائه و بهبود خدمات بانکداری اینترنت از سوی گروههای جهانی بانکداری، به نظر میرسد زمان مناسب بررسی پذیرش بانکداری اینترنتی از سوی کاربران فرا رسیده است(۱۵۵۹p ،۲۰۰۶، Cheng et.al).
۲-۱۱- تئوری انتشار نوآوری (IDT)
تئوری انتشار نوآوری توسط اورت ام.راجرز در سال ۱۹۶۲ برای توضیح و شرح فرایند پذیرش کابران از نوآوری و تکنولوژیهای جدید مورد استفاده قرار گرفته است. راجرز به نوآوری بعنوان یک ایده، عمل، یا هدفی که از طرف اشخاص یا دیگر واحدهای پذیرش، جدید درک شده است، مینگرد. انتشار بعنوان فرایندی که طی آن نوآوری از طریق کانالهای معین در طول زمان بین اعضای یک سیستم اجتماعی منتقل میشود، تعریف شده است(۱۵p ،۲۰۰۸، Eriksson et.al). این تئوری کلاسیک، استفاده از نوآوری را به ویژگیهایش نسبت میدهد. طبق این تئوری تصمیم به پذیرش نوآوری به ادارک اعضای سیستم اجتماعی درباره پنج ویژگی نوآوری وابسته است که عبارتند از: (۲۸۵p ،۲۰۰۸، Gounarset.al). (73p ،۲۰۰۶، Gounarset.al).
مزیت نسبی – این مفهوم به میزانی که فرد عقیده دارد نوآوری بهتر از سایر جایگزینهایش میباشد، اشاره دارد. مزیت نسبی نوآوری در کل ارتباط مثبتی با نرخ پذیرش آن دارد. در مورد بانکداری اینترنتی، صرفهجویی در پول و زمان و آسودگی به عنوان مزیت نسبی در نظر گرفته میشوند.
سازگاری – این مفهوم مرتبط است با میزانی که فرد عقیده دارد، نوآوری با ارزشهای موجود، تجربیات گذشته و نیازهایش سازگار است. مطالعات نشان میدهند که یک نوآوری، زمانی که با مسئولیتهای شغلی افراد و سیستم ارزشی آنها سازگار باشد، بیشتر احتمال دارد که پذیرفته شود. سازگاری یک نوآوری براساس درک اعضای یک سیستم اجتماعی، ارتباط مثبتی با نرخ پذیرش آن دارد. در مورد بانکداری اینترنتی، سازگاری، میزانی که تکنولوژی جدید سازگار با رفتار فعلی بانکداری مشتری یا روشی که آنان همیشه مسائل مالیشان را اداره میکردند، میباشد.
پیچیدگی- به معنای میزانی که فرد عقیده دارد، درک و استفاده از نوآوری دشوار است. بررسیهای گذشته نشان میدهند که یک نوآوری با پیچیدگی قابل توجه، به مهارتهای فنی بیشتری نیاز دارد و مستلزم تلاشهای عملی و اجرایی بیشتری برای افزایش شانس پذیرش می باشد. راجرز بیان میکند که پیچیدگی نوآوری برحسب ادراک اعضای سیستم اجتماعی، رابطه منفی با نرخ پذیرش آن دارد. برای کاربرانی که تجربه قبلی در استفاده از رایانه ندارند یا معتقدند که بانکداری اینترنتی دشوار است، ممکن است پذیرش آن به تاخیر بیفتد.
قابل امتحان بودن- میزانی که نوآوری میتواند بصورت محدود آزمایش شود، به معنای قابل امتحان بودن آن است. قابل امتحان بودن، عدم اطمینان در مورد ایده جدید را کاهش میدهد و ارتباط مثبتی با نرخ پذیرش آن دارد. در مورد بانکداری اینترتی، قابل امتحان بودن، به حدی که موسسات مالی مختلف، بانکداری اینترنتی را به مشتریانشان با امکان امتحان آن به صورت محدود پیشنهاد میکنند، اشاره دارد.
مشاهدهپذیری- میزانی است که فرد میتواند نتایج پذیرش نوآوری را قبل از پذیرش کامل ببیند و درک کند. این سازه بر مبنای ادراک اعضای سیستم اجتماعی رابطه مثبت با نرخ پذیرش آن دارد.
براساس نظر راجرز ادراکات درباره این پنج ویژگی، پیشبینی کنندههای معتبری از پذیرش و انتشار نوآوری ارائه میدهند. در واقع از زمانیکه تئوری انتشار نوآوری مطرح گردید، مطالعات و بررسیهای گوناگونی نشان دادهاند که این چارچوب از دیگر پیش بینی کنندههای تصمیم پذیرش، مثل خصوصیات جمعیتشناختی بهتر و معتبرتر است.
همچنین این تئوری به طور گستردهای در تحلیل پذیرش اینترنت و کاربردهای گوناگون اینترنت محور و محصولات نرمافزاری استفاده شده است و بررسیها نشان میدهد که دارای بنیان تئوریک قوی و قابل اطمینانی است و از نظر عملی، تایید اعتبار شده است(۶۰۲p ،۲۰۰۶، Zhu).
۲-۱۲- تئوری عمل منطقی (TRA)
تئوری عمل منطقی که توسط آجزن و فیشبین در سال ۱۹۷۵ مطرح شده است، در اصل ریشه در رشته روانشناسی اجتماعی دارد و شاید یکی از مهمترین و موثرترین تئوریهای استفاده شده برای توضیح رفتار انسانی باشد. آنها در این تئوری مطرح کردهاند که پیوند بین باورهای فردی و اجتماعی مرتبط با یک رفتار خاص، تمایل شخص به انجام یا عدم انجام رفتار مورد نظر را تعیین میکند. در واقع این تئوری رابطه بین باورها، نگرشها، هنجارها، تمایلات و رفتارهای فرد را با در نظر گرفتن دو فرض زیر مشخص میکند:
۱) انسانموجودی منطقی است که توانایی پردازش واستفاده از اطلاعات را دارد.
۲) انسان از پردازش اطلاعات برای رسیدن به یک تصمیممنطقی استفاده میکند.
طبق این تئوری، رفتار فرد بوسیله تمایل وی به انجام آن تعیین میشود، که آن نیز به نوبه خود بوسیله نگرشهای فردی و هنجارهای ذهنیاش نسبت به رفتار تعیین میشود.
عناصر اصلی این تئوری به شرح زیر میباشند:
شکل ۲-۲ اجزاء و روابط تئوری عمل منطقی(منبع:Ajzen،۱۹۷۵)
– باورهای رفتاری، مجموعهای از اعتقادات شخصی درباره انواع رفتارهایی است که در کل مطلوبند و به شخص برای تصمیمگیری درباره اینکه یک رفتار خاص مطلوب است یا خیر، کمک میکند. باورهای رفتاری به شدت روی نگرش فرد درباره مطلوبیت هر رفتار خاصی اثر میگذارند. این باورها پیش شرط و زمینه نگرش به رفتاری خاص میباشند.
– نگرشها، باورهایی هستند که فرد در طول زندگی اش شکل میدهد که شامل موارد زیر میشود:
* باورهای شکل گرفته بوسیله تجربیات مستقیم.
* باورهای شکل گرفته بوسیله اطلاعات خارجی.
* باورهایی که فرد خودش ایجاد کرده است.
اما همه این باورها نمیتوانند روی نگرش نسبت به رفتار تاثیر بگذارند و تعداد کمی از آنها روی نگرش اثر دارند که «باورهای برجسته» نامیده میشوند و تعیین کننده بیواسطه نگرش می باشند. بنابراین نگرش نسبت به رفتار، باورهای منحصر به فرد شخص است درباره اینکه نتیجه عملش مثبت یا منفی خواهد بود. در واقع احساس مثبت یا منفی فرد در مورد انجام رفتار است.
– باورهای هنجاری، مجموعهای از باورهای ایجاد شده براساس اعتقادات گروههای بااهمیت در زندگی
– شخص (گروههای مرجع)، مثل دوستان، همکاران و مافوقها در مورد مطلوبیت انجام رفتار می باشد. باورهای هنجاری نیز تاثیر شدیدی برروی هنجارهای ذهنی دارند.
– هنجارهای ذهنی، به فشار اجتماعی ادراک شده برای انجام یا عدم انجام یک رفتار خاص اطلاق میشود. به عبارت دیگر این جزء هنجاری به اثری که محیط اجتماعی ممکن است بررفتار شخص داشته باشد مرتبط است و به «ادراک و باور شخص درباره اینکه افراد یا گروههای معین و مهم مثل همکاران، دوستان وخانواده انجام رفتار را تایید میکنند یا خیر»، اشاره دارد.
– تمایل، فرایند آگاهانه تصمیمگیری درباره درگیر شدن در رفتار است.
– رفتار واقعی، به اجرا و ادامه کامل رفتار مطلوب اطلاق میگردد.
فیشبین اشاره میکند که متغیرهای دیگری نیز خارج از مدل وجود دارند که ممکن است بر تمایلات فرد تاثیر بگذارند، اما فرض می شود که این متغیرها تنها در چارچوبی که میتواند نگرشها یا هنجارهای ذهنی را تحت تاثیر قرار دهند میتوانند تمایلات را متاثر نمایند.
همه این مولفهها نقش کلیدی در تعیین تمایل فرد و عمل تصمیمگیری فرد برای درگیر شدن در رفتار بازی میکنند. اگرچه تصمیم برای درگیر شدن در یک رفتار ضرورتا به معنی انجام کامل رفتار نمیباشد، اما تحقیقات متعددی، از رابطه قوی بین تمایل و انجام واقعی رفتار حمایت میکنند(۷۵p ،۲۰۰۶،Hernandez et.al).
۲-۱۳- تئوری رفتار برنامه ریزی شده (TPB)
تئوری رفتار برنامهریزی شده توسط آجزن (۱۹۸۵) به عنوان مدل توسعه داده شده تئوری عمل منطقی و برای وضعیتهایی که افراد کنترل کاملی روی رفتارشان ندارند مطرح شده است. در واقع آجزن تئوری عمل منطقی را با اضافه کردن سازه ادارک از کنترل رفتاری برای در نظر گرفتن ادارکات فردی از موجود بودن دانش، منابع، شرایط تسهیلی و فرصتهای انجام رفتار توسعه و بسط داده است(۷۵p ،۲۰۰۶، Hernandez et.al). اضافه کردن سازه ادارک از کنترل رفتاری، قدرت پیشگویی تئوری را، به خصوص در وضعیتهایی که فرد معتقد است کنترل کاملی روی توانای اش در انجام رفتار ندارد، بالا میبرد. بنابراین در این تئوری، تمایل رفتاری توسط سه عامل تعیین میشود: نگرش، هنجارهای ذهنی و ادراک از کنترل رفتاری و هر عامل بوسیله تعدادی از اورها و ارزیابیهای مرتبط ایجاد شده است. در تئوری رفتار برنامهریزی شده، خود رفتار تابعی از تمایل رفتاری و ادارک از کنترل رفتاری میباشد. در شکل (۲-۴) تئوری رفتار برنامهریزی شده نشان داده است.
|
شکل ۲-۳- تئوری رفتار برنامه ریزی(منبع: Hernandez،۲۰۰۶)
۲-۱۳-۱- اجزا و روابط تئوری رفتار برنامهریزی شده
عناصر اصلی این تئوری به شرح زیر میباشد:
– باورهای رفتاری[۲۰]، اشاره دارند به احتمال ذهنی فرد به اینکه رفتار مورد نظر موجب پیامد خاصی میشود و ارزیابیها، ارزیابیاز بازدهیمرتبط با آن نتایج اند.
– نگرش[۲۱]، به اینکه چطور فرد، رفتای را مطلوب یا نامطلوب، مشاهده میکند اشاره دارد.
– باورهای هنجاری[۲۲]، به ادراکات فرد از این که گروههای مرجع رفتار را چگونه میبینند مربوط است و ارزیابیها معمولا به عنوان انگیزش فرد به مطابقت با این گروههای مرجع بیان شدهاند.
– هنجارهای ذهنی[۲۳]، تاثیر محیط اجتماعی را ارزیابی میکند و به عنوان «ادراک فرد در مورد این که اغلب افرادی که برای فرد مهمند، فکر میکنند وی باید یا نباید رفتار مورد نظر را انجام دهد» اشاره دارند.
– باورهای کنترلی[۲۴]، به ادارکات فرد درباره دارا بودن مهارتها، منابع و فرصتهای لازم برای انجام موفق فعالیت اطلاق میشود. ارزیابیها عموما به تسهیلات موجود اشاره دارد و اهمیت هر مهارت، منبع یا فرصتی را برای موفق بودن عمل، نشان میدهد. در واقع باورهای کنترلی به ارزیابی فرد از احتمال وجود عوامل خارج از کنترلش اشاره دارد که از انجام موفق رفتار و دستیابی به نتیجه معین جلوگیری میکند.
– ادارک از کنترل رفتاری[۲۵]، به ادراکات فرد از وجود یا کمبود منابع و فرصتهای لازم برای انجام رفتار اشاره دارد. ادارک از کنترل رفتاری بصورت ادارک از محدودیتهای داخلی و خارجی در انجام رفتار، مفهومی شده است و روی تمایل رفتاری و همینطور رفتار واقعی تاثیر دارد.در واقع مجموع نگرشها، هنجارهای ذهنی و ادراک از کنترل رفتاری میزان تمایل فرد به انجام یک رفتار را تعیین میکند (۶۶-۶۵pp ،۱۹۹۹، Liao et.al).
۲-۱۴- مدل پذیرش تکنولوژی (TAM)
مدل پذیرش تکنولوژی توسط فرد دیویس (۱۹۸۹) برای پیشبینی پذیرش و استفاده از تکنولوژیهای اطلاعاتی (نرمافزارها و سیستمهای اطلاعاتی) درون سازمانها مطرح شد و یکی از پرکاربردترین مدلهای مطالعه شده در پذیرش سیستمهای اطلاعاتی میباشد. این مدل در طیف وسیعی از زمینههای پژوهشی، روی کاربردهای تکنولوژیهای مختلف اطلاعاتی در طول زمان تایید اعتبار شده است و اخیرا برای پیشبینی پذیرش بانکداری اینترنتی هم استفاده گردیده است. مدل، دلیل اینکه چرا کاربران، بخشهای خاصی از فناوری اطلاعاتی را میپذیرند یا رد میکنند، نشان میدهد. مدل پذیرش تکنولوژی، توسعه تئوری عمل منطقی است و براساس آن فرض میکند که دو باور فردی در مورد سهولت استفاده و سودمندی سیستمهای کامپیوتری روی نگرش فرد تاثیر میگذارد وآن نیز منجر به تمایل رفتاری و سپس ایجاد رفتار واقعی در استفاده از سیستم میگردد. (۳۵۴p ،۲۰۰۸، Celik). مدل پذیرش تکنولوژی در شکل (۲-۵) نشان داده شده است.
شکل ۲-۴- اجزاء و روابط مدلپذیرش تکنولوژی دیویس
شکل ۲-۴- مدل پذیرش تکنولوژی (منبع: Davis ،۱۹۸۹)
عناصر اصلی این مدل به شرح زیر میباشند: (۱۸p ،۲۰۰۶، Vainio).
– سودمندی درک شده، به عنوان میزانی که افرد اعتقاد دارند، استفاده از یک سیستم خاص، عملکرد شغلیاش را ارتقاء خواهد داد، تعریف شده است. بر مبنای مطالعات گذشته سیستمهای مفیدتر، به احتمال بیشتر، مورد استفاده قرار خواهند گرفت.
– سهولت استفاده درک شده، به عنوان میزانی که فرد معتقد است استفاده از یک سیستم خاص برحسب تلاش جسمی یا ذهنی یا همینطور یادگیری، مستلزم تلاش زیادی نیست، تعریف شده است. سیستمهایی که یادگیری و استفاده از آنها دشوارتر است، احتمال کمتری دارد که به طور گستردهای استفاده شوند.
– نگرش[۳۰]، احساس مثبت یا منفی فرد در مورد انجام رفتار میباشد.
– تمایل رفتاری[۳۱]، به میزان احتمال بکارگیری سیستم توسط فرد اشاره دارد.
– رفتار[۳۲]، استفاده از سیستم به صورت کامل و مداوم را در نظر دارد.
در این مدل این گونه فرض میشود که ادارک از سودمندی و ادراک از سهولت کاربردی بیشتر، واکنش افراد نسبت به نوآوری را بهتر میکند و تمایلشان به پذیرش آن بیشتر میشود. در مدل پذیرش تکنولوژی سودمندی عامل اصلی است که اثر مستقیمی روی تمایل رفتاری میگذارد و سهم عمدهای در تعیین نگرش دارد و در واقع واسطه تاثیر سهولت استفاده روی تمایل رفتاری است. سهولت استفاده، عامل ثانویهای است که اثر مستقیمی تنها روی نگرش نسبت به استفاده دارد (۹۷p ،۲۰۰۱، Hong).
از آنجایی که شواهد و مطالعات موجود نشان میدهند که رابطه بین نگرش فرد و تمایل رفتاری مطرح شده در مدل پذیرش تکنولوژی مسالهای غامض و گیج کننده است، این مدل توسط دیویس و ونکتش با حذف سازه نگرش در سال ۱۹۹۶ مورد اصلاح قرار گرفت (۱۸p ،۲۰۰۶، Vainio).
[۱] – Technology Adoption
[۲]. Innovation Diffusion Theory
[۳]. Everett M.Rogers
[۴]. Relative Advantage
[۵]. Compatibility
[۶]. Complexity
[۷]. Trialability
[۸]. Observability
[۹]. Theory of Reasoned Action
[۱۰]. Ajzen
[۱۱]. Fishbein
[۱۲]. Behavioral beliefs
[۱۳]. Attitude
[۱۴]. Normative beliefs
[۱۵]. Subjective norms
[۱۶]. Intention
[۱۷]. Behavior
[۱۸]- Theory of planned behavior
[۱۹]- Perceived behavioral Control
[۲۰] – Behavioral beliefs
[۲۱] – Attitude
[۲۲] – Normative beliefs
[۲۳] – Subjective norms
[۲۴] – Control beliefs
[۲۵] – Perception of behavioral control
- ۸۵٫ Technology Acceptance Model
- ۸۶٫ Fred Davis
[۲۸]. Perceived usefulness
[۲۹]. Perceived ease of use
[۳۰] – Attitude
[۳۱] – Behavioral tendency
[۳۲] – Behavior
[۳۳]. Venkatesh