تعریف و مفهوم نوآوری
به خوبی میدانیم که اغلب بررسیهای صورت گرفته طی چند دهه اخیر پیرامون تاثیرات اقتصادی ناشی از تغییرات و دگرگونیهای تکنولوژیکی با توجه به نوعی گرایش بخش تولید بودهاند. در واقع، همواره طی مدت مدیدی خدمات از نظر فناوری در حال پس رفت پنداشته شدهاند و نوآوری صرفاً نقش حاشیهای (یا حتی منفی) در تبیین مجموع عملکرد این بخش و راهبردهای رقابتی در شرکتها ایفا نموده است. طی دهه اخیر، تدریجاً این دیدگان به چالش کشیده شده است (رینالدو اوانجلیستا و همکاران ۲۰۱۰).
تغییر (دگرگونی) سازمانی نه تنها مهمترین شکل نوآوری غیر تکنولوژیکی به حساب میآید بلکه دستیابی به آن از نظر مفهومی و تجربی بسیار دشوار است. در واقع، علیرغم وجود تحقیقات کیفی و روانی پر شمار که بر نقش انواع نوآوری غیر تکنولوژیک در خدمات تاکید دارند، اطلاعات اندکی پیرامون میزان مکمل بودن یا جایگزین بودن این نوع نوآوریها در قبال نوآوریهای تکنولوژیکی، اهمیت نسبی تغییرات و دگرگونیهای تکنولوژیکی و سازمانی بعنوان هدایت کنندههای عملکرد اقتصادی شرکتها و همچنین وجود یا عدم وجود تفاوت در زمینه ارتباط و تاثیرات اقتصادی این دو شکل متفاوت نوآوری در درست داریم. (رینالدو اوانجلیستا و همکاران، ۲۰۱۰).
نوآوری تکوین، تصویب و به کارگیری خدمات، افکار و راه های معین و جدید در اجرای امور در بخش دولتی به منظور بهبود و اصلاح آن است (Glor, E.2000,24)
بر این اساس: (انتفاع) کاربرد + اختراع + ایده = نوآوری
خلاقیت یا اختراع اشاره به آوردن چیزی جدید به مرحله وجود دارد.
نوآوری اشاره به چیز جدید به مرحله استفاده دارد.
و تغییر: ایجاد هر چیزی که با گذشته تفاوت داشته باشد.
نوآوری: ایجاد ایده هایی که برای سازمان جدید است پس تمام نوآوریها انعکاس یک تغییر است ولی هر تغییری الزاماً نوآور نیست. که ریشه آن عموماً فرصتها و نیازها و امیال بشری و دستاورد نهایی آن افزایش استانداردهای زندگی شکل ۲-۳ نمای کلی آنرا به تصویر می کشد.
فرصت ها، نیازها، امیال و خواسته های شدید، ارزشها و منافع |
اختراع و خلاقیت |
نوآوری |
زندگی بهتر، افزایش استانداردهای زندگی |
شکل ۲-۲): تبارشناسی نوآوری) آندرسون و همکاران، ۲۰۰۰(
۲-۲- انواع نوآوری و منابع آن
اغلب محققان و نویسندگان نوآوری ۴ گروه برای انواع نوآوری در نظر گرفته اند.
- نوآوری اداری (تغییرات در ساختار سازمان و فرایندهای اداری)
- نوآوری تولیدی (جایگزین نمودن محصولات در حال تولید، توسعه نوع محصول، نگهداری سهم بازار و…)
- نوآوری فرایندی (بهبود انعطاف پذیری تولید، کاهش هزینه های تولید، بهبود شرایط کاری و کاهش زیانهای محیطی)
- نوآوری مبتنی بر فناوری (تلفیقی از نوآوری فرایند و نوآوری تولید می باشد)
نویسنده دیگری (Glor, 1999) الگوهای نوآوری در بخش دولتی را با توجه به منبع پیدایش آن به دو دسته درون زا و برون زا تقسیم نموده است.
الگوهای روش برون زا در نوآوری عموماً مبتنی بر تأثیر عوامل برون سازمانی بر نوآوری است در حالی که در الگوهای روشن درون زا، سازمان براساس نیازهای داخلی به روش های نوآورانه توجه می نماید.
برخی نویسندگان منابع نوآوری را در چهار محور مورد توجه قرار داده اند.
۱- فرد ۲- سازمان ۳- شرایط کاری ۴- محیط خارجی
هرچند در سازمان های خصوصی و تا حدودی عمومی موارد فوق صادق است ولی برخی نویسندگان موارد دیگری را در بخش دولتی به عنوان سرچشمه نوآوری بیان نموده اند دسته بندی برنز این منابع را در ۵ گروه تقسیم بند می نماید:
۱- سیستم سیاسی ۲- رهبری جدید ۳- بحران ۴- مشکلات داخلی ۵- فرصتهای جدید
بیشترین مورد گزارش شده در تحقیقات، نوآوری را ناشی از مشکلات داخلی می داند، بحرانها در مرحله بعدی و فرصتهای جدید و سیستم سیاسی در مراحل بعد و در نهایت رهبری جدید در انتهای عوامل قرار گرفته است، ( تثر، ۲۰۰۳: ۱۶۳).
۲-۳- فرایند نوآوری
نوآوری مدیریتی، همانند دیگر فرایندهای نوآوری، دقیقاً به ایدهها و روشهای مدیریتی خاص مرتبط است که از طریق فرایند اکتشاف پدیدار گشته و از طریق اشکال گوناگون تغییر سازمان معرفی میشوند (گریستوفر ریات و همکاران ۲۰۱۲، برکین شاو و همکاران ، ۲۰۰۸).
راهبرد نوآوری که هر سازمان در طول فرایند نوآوری به کار میبندد ممکن است بهترین گزینه تحت این شرایط نباشد. وولف (۱۹۹۴) بوضوح نشان داد که اگر نوآوری را صرفاً از طریق نتایجش مورد بررسی قرار دهیم. و نه از طریق فرایندش، به نوعی جانبداری کردهایم. این بدین سبب است که نوآوری در سازمان فرایندی پویا بوده و کلیه خصوصیات سازمان باید در برگیرنده فرد و سازمان و فرایند در هم کنش آنها باشند. اما، مطالعات در مورد این فرایندهای در هم کنش در حال حاضر وجود نداشته و این موجب میشود که انجام این مطالعات دشوار باشد. سندیل و دانیل (۲۰۰۴) بر بحث و بررسی، طراحی، مدیریت و چانه زنی و مورد هم کشن یک سامانه بسیار و پیشرفته بزرگ متوسل گردیدند (بعنوان مثال، امور اقتصادی، سازمانها) که در آینده موضوع مهم مطالعات علوم اجتماعی و مدیریت خواهد بود (ته سای لو و همکاران، ۲۰۱۰).
در مجموع، میتوان گفت که نوآوری تشکیلاتی و رفتار مصرف کننده دو فرایند پویای بسیار پیچیده بوده و درهم تنیدهاند (ته سای لو و همکاران، ۲۰۱۰).
مایرز و مارکویز ۵ مرحله را برای فرایند نوآوری تعیین نمودند (خدادادی حسینی، ۱۳۸۰) از نظر آنان فرایند نوآوری فنی شامل:
تشخیصمسأله |
توسعه ایده |
فعالیت حلمسأله |
راه حل |
اجرا و استفاده |
شکل ۲-۳): فرایند پنج مرحله ای فرایند نوآوری
بیکروسونی با ارائه مدلی مراحل نوآوری مبتنی بر فناوری را در چهار مرحله که هر مرحله خود زیر مجموعه هایی را در بر دارد، تقسیم نموده اند. در این روش یک فعالیت کلی به زیرمجموعه هایی تحت عنوان تولید- مهندسی – توسعه و تحقیق تقسیم و مسئولیت ها و تفویض می گردد. در داخل هر مرحله فرایند تعریف نیازهای سازمانی، فکرهای جدید و سپس تخصیص منابع و فعالیت پروژه برای هر مرحله انجام می پذیرد.
تعریف نیازها |
نتایج پروژه |
ایجاد ایده |
ارائه ایده |
تخصیص منابع |
فعالیت پروژه |
تعریف نیازها |
نتایج پروژه |
ایجاد ایده |
ارائه ایده |
تخصیص منابع |
فعالیت پروژه |
تحقیق |
توسعه |
مهندسی |
تولید |
تعریف نیازها |
نتایج پروژه |
ایجاد ایده |
ارائه ایده |
تخصیص منابع |
فعالیت پروژه |
تعریف نیازها |
نتایج پروژه |
ایجاد ایده |
ارائه ایده |
تخصیص منابع |
فعالیت پروژه |
شکل ۲-۴): مدل چهار مرحله ای بیکروسونی
تشخیص فرصت سازمانی |
ایجاد ایده |
ارائه ایده |
انتخاب پروژه |
فعالیت پروژه، تخصیص منابع و زمانبندی کل مراحل |
تحقیق |
توسعه |
مهندسی |
تولید |
شکل ۲-۵): مدل عمومی وارکینگ (۱۹۹۰)
مدل عمومی وارکینگ (۱۹۹۰) به طور کلی دو نوع فرایند را برای نوآوری تشخیص می دهد. شیوه کلاسیک و شیوه مدرن.
در شیوه کلاسیک قسمتهای گوناگون طرحهای خود را تهیه و به دیگر قسمتها ارائه می دهند. در این حالت نوآوری:
فرایند فردی است.
غیر قابل پیش بینی است.
تقریباً اتفاقی است.
ولی در شیوه مدرن قسمتهای مختلف سازمان به صورت یکپارچه به یکدیگر پیوند می خورند در این حالت نوآوری:
یک فرایند گروهی و چند رشته است.
راهنمایی شده و کنترل شده است.
بیشتر از انتطباق یک محصولات
۲-۴- تفاوت های نوآوری در بخش خصوصی و دولتی
ماکفرسون (Macpherson, 2001) در مباحث مربوط به «اصول اجرای برتر» در سازمان های دولتی چهار تفاوت عمده در زمینه نوآوری در بخش خصوصی و دولتی را بیان داشته است. این چهار تفاوت عبارتند از:
- مشتری و بازار
تقاضای بازار و مشتریان در بخش خصوصی مستقیماً سازمانها را به سمت نوآوری رهنمون می شود. در حالی که این دو عامل الزاماً در بخش دولتی مستقیماً منجر به نوآوری نمی شوند بلکه عوامل نظیر مشکلات، تأثیر عوامل سیاسی و رهبران جدید تأثیر بالاتری را در این زمینه ایفاء می نمایند.
- مخاطره:
سازمان های دولتی به طور طبیعی خود را کمتر در معرض مخاطره قرار می دهند. زیرا موفقیت در شرایط مخاطره ای صرفاً پاداشتهای ( اعم از مالی یا سیاسی) ناچیزی را در بردارد. در حالی که شکست در اجرای برنامه نوآوری منجر به شرایط بسیار دشوار بر سازمان های دولتی می گردد.
- محدودیتهای فرایندی:
از آنجا که سازمان های دولتی عموماً بوسیله قدرت متمرکز دولت و آئین نامه های مختلف تحت نظارت دقیق قرار دارند لذا برای باز مهندسی و تجربه اندوزی در محیط کار امکان تحرک کمتری فراهم است(نژاد ایرانی، ۱۳۸۱: ۷).
- پاسخگویی:
در هر پروژه دولتی گروه های ذینفع متعددی دخالت و منافع خاص خود را دنبال می نمایند. نیازهای متفاوت و بعضاً متضاد موجب فقدان پاسخگویی مؤثر در پروژه ها می شود.
برنز (Borins, 2001) در مقاله خود تحت عنوان «تشویق نوآوری در بخش دولتی» به موارد دیگری اشاره می نماید. وی معتقد است نبود سرمایه مخاطره ای در بخش دولتی موجب عدم وجود انگیزه کافی در سازمانها برای نوآوری است. در بخش خصوصی وجود سرمایه مخاطره ای موجب جستجوی مجموعه سازمان برای یافتن راه حلهای نوین برای مشکلات می شود. در حالی که منابع مالی در سازمان های دولتی از طریق ساز و کار بودجه سالانه و با توجه به تخصیصهای نوبه ای پرداخت می شود(دفت، ۱۳۸۶: ۵۳۲).
از طرف دیگر افراد نوآور در بخش خصوصی از منافع حاصل از نوآوری خود کمال بهره برداری را می نمایند. در حالی که ایده های نوینی که از طرف افراد و کارکنان در بخش دولتی ارائه می شود و به مرحله بهره برداری می انجامد، از طریق ساز و کار دولتی، به تملک دولت در می آید و آنچه نصیب فرد خلاق میشود در حد پاداشهای متعارف و چند ساعت اضافه کار بسنده می شود(دفت، ۱۳۸۶: ۵۳۲).
[۱] – Administration innovation
[۲] – production innovation
[۳] – process innovation
[۴] – Technological innovation
[۵] – Borins
[۶] – Venture capital