قصه گویی و برنامۀ آموزشی:
آموزگاری که تمرین قصه گویی می کند می داند که این هنر در پیش برد برنامه ای آموزشی دوره ابتدایی
کاربرد واقعی و علمی دارد. او با شیوه قصه گویی به مثابۀ روشی مهم برای پیش برد و غنای آموزش زیباشناسی به کودکان آشناست. از اهمیتی که این هنر برای کمک کردن به پیشرفت و گسترش خلاقیت در کودکان دارد، قصه گویی ادبیات شفاهی است. ادبیاتی که با برداشت های کودکان از ادبیات متفاوت است. با این همه مانند شکلی ادبی دارای دارای اعتبار است. اگر قصه گویی بخشی از برنامۀ منظم دانش آموزان دورۀ ابتدایی نباشد، برنامۀ آموزش ادبیات آن ها ناقص خواهد بود. معلم قصه گو می داند که امکان ندارد کودکان تجربه ای را که از راه قصه گویی می توانند در زمینۀ پیشرفت زبان آموزی به دست آورند با شیوۀ دیگری کسب کنند. قصه گویی برای کودکان فرصت تجربه کردن زبان را فراهم می آورد، زبانی که می توان با آن در سطحی فراتر از کاربردهای روزانه، ایجاد ارتباط کرد. قصه گویی خوب، قادر است در کلاس خود غنی ترین تجربه های را که کودکان می توانند در زمینۀ آموزش زبان به دست آورند، ارائه کند. اینکه کلمه های زنده می توانند آفریینندۀ جهان باشند، مسائلی مطرح و حل کنند، بر روی احسات تأثیر بگذارند، تصوراتی را خلق کنند و شادی آفرین باشند، برای قصه گویی به عنوان یک بخش ضروری از برنامه های آموزشی زبان، در مدرسۀ ابتدایی امتیازی به حساب می آیند. ارزش قصه گویی مانند شکلی ادبی در درس ادبیات به آسانی قابل تشخیص است، همچنین قصه گویی را می توان به عنوان راهی برای گسترش رشد زبان، از طریق تماس متقابل با قصه گو و با قصه به شمار آورد، با این همه، این شکل هنری، هنوز به عنوان یکی از راه های ممکن برای تقویت سایر زمینه های برنامۀ درسی در نظر گرفته نمی شود. اگر آموزگار از هنر قصه گویی در بسیاری از زمینه های برنامۀ خود آن طور که باید استفاده نکنند فرصت بزرگی را از دست داده است. همان بالا بردن مهارت گوش کردن که از طریق قصه گویی انجام می گیرد به تنهایی کافی است که موضع قصه گویی را به صورت شکلی از هنر در برنامه درسی مستحکم کند(چمبرز،۱۳۸۵،ص۴۹).
باکمک گرفتن از روش قصه گویی میتوان تغییرات شگرفی درزمینه یادگیری، سوادآموزی وخلاقیت کودکان ایجادکرد(ریموند،۲۰۰۸).
قصه و داستان علاوه براینکه که فی النفسه مورد توجه است از آنجا که محور اصلی برنامه های متنوع دیگر چون نمایش و فیلم های داستانی راتشکیل می دهد، می تواند از اهمیت بیشتر بر خوردار باشد، زیرا موفقیت در ارائه مضامین، پیامها، به وسیله فیلم های داستانی، سینمایی و نمایش به طور عمده در گرو قدرت تکنیکی و تناسب محتوایی قصه آن می باشد از این رو لازم است این قالب هنری وسیله موثر در زمینه های آموزشی، پرورشی و بهداشت روانی، هرچه بیشتر و مناسب تر مورد استفاده قرارگیرد. اگر مربی به فنون این مسئله نیز آگاه باشد و بتواند چون داستان گویی متبحر ذهن و احساس کودک را در کلمات خود بگیرد، در این صورت دانش آموزان تصویر ذهنی به حالت کلیپ مانندی برای خودشان میسازند که خاص آن هاست و همین امر موجب میشود تا وی تمام موارد کلی را در ذهن ثبت نماید، مانند فیلمی که چند سال پیش دیده و هنوز در خاطر خود آن را به یاد دارد. در اکثر دروس میتوان از شیوهی داستان گویی بهره گرفت. در دروسی مانند: تاریخ و جغرافیا، ادبیات، اجتماعی، حرفه وفن و … از این شیوه در جهت ایجاد علاقه و یادگیری سریع بهره جست. به عنوان مثال: در تدریس هنر میتوان با بهره گرفتن از این شیوه، هم به فعال کردن این قسمت از وجود دانش آموز کمک کرد و هم این که، نتیجه و بازخورد بهتری گرفت(مهاجری،۱۳۸۸،ص۲۰).