تفکـر انتقادی اغلب با مفاهیم دیگری مثل خوب فکر کردن[۱]، حل مسأله[۲]، تفکر خلاق[۳] یا نوآورانه[۴] و تصمیمگیری[۵] اشتباه گرفته میشود. از این رو، لازم است تا تفاوت این مفاهیم از تفکر انتقادی و رابطه آنها با این نوع تفکر روشن شود.
نقادانه فکر کردن و خوب فکر کردن با هم یکی نیستند. متخصصان تفکر انتقادی را بخشی از خوب فکر کردن مـیدانند نه تنهـا نـوع خوب فکر کردن (فاسیونه، ۲۰۱۱). خوب فکر کردن بخشهای دیگری همچون حل مسأله، تفکر خلاق و تصمیمگیری دارد.
بین تفکر انتقادی و حل مسأله تفاوت مهمی وجود دارد. حل مسأله بر مسأله و پیدا کردن راهی برای حل آن تمرکز دارد. در حالی که تفکر انتقادی به جای اینکه به دنبال راهحل مشخصی برای مسأله باشد، به بیرون کشیدن سؤال از تمام جوانب موقعیت و نقد راه حل ها توجه دارد. به این ترتیب، در حالی که حل مسأله بنا به طبیعت خود بر حل مسأله تمرکز دارد، تفکر انتقادی چنین تمرکزی ندارد (مهیرز، ۱۹۸۶). شاید یکی از دلایل اینکه تفکر انتقادی با حل مسأله اشتباه گرفته میشود این باشد که تفکر انتقادی به عنوان یک فرایند در نظر گرفته نمیشود. اغلب منظور از حل مسأله، دستورالعملی است که مراحلی را طی میکند و به نتیجهای میرسد. اما در تفکر انتقادی مفروضهای به عنوان نتیجه وجود ندارد (سیمپسون[۶] و کورتنی[۷]، ۲۰۰۲). از این لحاظ، حل مسأله مسیری متفاوت از تفکر انتقادی را طی میکند. در مورد رابطه تفکر انتقادی و حل مسأله، میتوان گفت که بین تفکر انتقادی (به عنوان یک فرایند) و حل مسأله از جنبه مشترک بیان مسأله و روشن کردن آن در مورد مسایل مبهمی که به خوبی تعریف نشدهاند، رابطه وجود دارد.
مفهوم دیگری که با تفکر انتقادی اشتباه گرفته میشود، تفکر خلاق است. تفکر خلاق یا نوآورانه نوعی از تفکر است که منجر به بینشهای جدید، رویکردهای بدیع و دیدگاههای تازه در درک و بیان چیزها میشود. محصول تفکر خلاق میتواند چیزهای واضحی مثل موسیقی، شعر، ادبیات، اختراعات و ابداعات تکنولوژیکی یا چیزهای غیرواضحی مثل مطرح کردن سؤالی که چند راه حل ممکن دارد یا بیان مطلبی که پیشپنداشتهها را به چالش میکشد و منجر به دیدن دنیا از زاویهای نو و متفاوت میشود، باشد (فاسیونه، ۲۰۱۱). تفکر خلاق ترکیبی از دانش، قدرت خلاقه و آفرینندگی است. یک متفکر خلاق به کشف مداوم ایدههای جدید و حالتهای ممکن امور علاقه دارد. در نتیجه، تلاش میکند در درک خود برای رسیدن به دانش یا معناهای جدید دست ببرد. زمانی که راه حل های آشنا منجر به حل مسألهای نمیشوند، تفکر خلاق از طریق یافتن احتمالات و امکانات جدید موجود در یک موقعیت در خدمت حل مسأله قرار میگیرد؛ آنچه که بیشترین ارزش را به تفکر خلاق میدهد. در این حالت، تفکر خلاق همان تفاوتی را با تفکر انتقادی پیدا میکند که بین حل مسأله و تفکر انتقادی وجود دارد. با این حال بین تفکر انتقادی و تفکر خلاق شباهت نیز وجود دارد. تفکر خلاق مشابه با تفکر انتقادی از طریق مطرح کردن سؤالاتی مثل «دیگر چه؟»، «چرا؟» و «چه میشود اگر؟» فعال میشود (پل، ۱۹۹۰). شاید به دلیل همین شباهت است که تفکر خلاق با تفکر انتقادی اشتباه گرفته میشود.
تصمیمگیری به معنـای انتخاب از بیـن گزینهها و داشتن انتخابهایی است که برای شخص اهمیت دارند (آیزنک[۸] و کین[۹]، ۲۰۰۰). به کارگیری مهارتهای تفکر انتقادی در تصمیمگیری به شفاف شدن موقعیت و مشخص شدن گزینههـا کمک میکند که ایـن امـر به نوبـه خود تصمیمگیری را تسهیل میکند. به همین دلیل، لیپمن[۱۰] و دیتریک[۱۱] (۱۹۹۷) تأکید دارند که تصمیمگیری صحیح نیازمند تفکر انتقادی است.
در مجموع، آنچه که در بالا آمد بیانگر آن است که کیفیت حل مسأله، تفکر خلاق و تصمیمگیری به تفکر انتقـادی وابسته است. زیرا فرایند ارزیابـی صحت و سقم اظهـارات، ایدهها و نتیجهگیریها در این فعالیتهای شناختی به وسیله تفکر انتقادی صورت میگیرد. در همین رابطه، فاسیونه و فاسیونه (۱۹۹۳) تفکر انتقادی را موتوری شناختی توصیف میکنند که حل مسأله و تصمیمگیری را پیش میبرد. به بیان دیگر، تفکر انتقادی به عنوان فرایند ارزیابی منطقی و نظاممند اطلاعات و موقعیتها، مؤلفه اصلی فعالیتهای شناختی دیگر همچون حل مسأله، تفکر خلاق و تصمیمگیری به شمار میرود و از این رو، در نظام فکری انسان از جایگاهی محوری و منحصر به فرد برخوردار است.
۲-۲- تحقیقات پیشین در زمینه عوامل تأثیرگذار بر گرایشهای تفکر انتقادی
همانطور که در فصل اول گفته شـد، این پژوهش با هدف تعیین عوامل تأثیرگذار بر گرایشهای
تفکر انتقادی دانشجویان درصدد آزمون مدلی پیشنهادی است که بیان میکند ارزشهای فرهنگی جامعه بر جهتگیریهای ارتباطاتی دانشجویان با والدین و استادان تأثیر میگذارند و این جهتگیریهای ارتباطاتـی نیز به نوبه خود به طور مستقیم و یا به واسطه ارضــای نیازهای روانشناختی پایه دانشجویان گرایشهای تفکر انتقادی آنها را تحت تأثیر قرار میدهند.
در ایـن بخش، به مرور تحقیقات بیشتری در مورد رابطه این متغیرها با هم پرداخته خواهد
شد تا بر این اساس فرضیههای تحقیق صورتبندی شوند.
[۱] . good thinking
[۲] . problem solving
[۳] . creative thinking
[۴] . innovative
[۵] . decision-making
[۶] . Simpson
[۷] . Courtney
[۸] . Eysenck
[۹] . Keane
[۱۰] . Lipman
[۱۱] . Deatrick