پنجمین تعهد مدیریت بر وظایفی تکیده دارد که باید انجام گیرند. مدیران موفق به وظایفی که مردم انجام می دهند، معنا میبخشند. آنان برای زیردستان کانون توجه و جهت را تیین کرده، انجام موفقیت آمیز تکالیف را تضمین می کنند.
چنین تعهدی زمانی عملی است که هدف اصلی و صحیح، سادگی و عمل گرایی آن حفظ شود و موجب مهم جلوه دادن تکالیف (وظیفه) شود. در صورتی که این پنج تعهد به طور مستسمر انجام گیرند کلیدمؤثر مدیریت خواهند شد. مدیر حلقه اتصال میان هر یک از تعهدات است. مدیر ممتاز ضمن اعمال دیدگاه های خود نباید این پنج تعهد را از نظر دور داشته باشد. مدیر ممتاز در مورد روند پیشرفت و حمایت از تعهدات، فرد اصلی است. مدیر با قبول مسئولیت شخصی و عمل کردن در مقام نیرویی مثبت می تواند قویاً در سازمان، مدرم آ، وظایف و مشتریان تأثیر گذارد. این مدیران ممتاز تشخیق می دهند که تکلیف خود آنان این است که نسبت به مشتری سازمان، وظایف کلیدی مردم و خودشان تعهد ایجاد کنند. معنای این سخن آن است که برای هر تعهدی باید نگرشهای مناسب به وجود آورد و علاقه مثبت نشان داد. این کار وظیفه تک تک افراد می شود و نه وظیفه مدیر تنها. مدیر ممتاز باید خود را به معیارهای این پنج تعهد نزدک کند و با هماهنگی دیگران برای ایجاد آنها به تلاش و کوشش بپردازد. به وجود آمدن تعهدات، به کمک فداکاری و خدمت انجام میگیرد. وقتی مدیر ممتازنسبت به زیردستان خود به طور واقعی وفادار باشد زیردستان به وظایف خود گذشت و نتعهد نشان می دهند. (معتمدی ، ۱۳۸۸ ،۶۷-۶۵)
۲-۲-۱۲- شیوه های تقویت تعهد کارکنان در سازمان
فرهنگ سازمانی و برخی ویژگیهای اساسی آن نظیر مشارکت، حمیات مدیریت و وضوح اهداف سازمانی نقش مؤثری در افزایش تعهد کارکنان به سازمان دارند.
- مشارکت: منظور از مشارکت دخالت و شرکت کارکنان در فعالیتها و تصمیم گیریهای سازمان است. مشارکت کارکنان در جلسات تصمیم گیری و به کارگیری نظرات آن در عمل باعث افزایش حس مسؤلیت پذیری و تعهد در قبال تصمیمات متخذه می شود بنابراین مدیران باید کارکنان را در پیشبرد امور سازمانی با توجه به صلاحیت و تخصصشان سهیم ساخته و به نظرات آنها در خصوص مسائل سازماین احترام قائل شوند و از این طریق تعلق کارکنان را به سازمان افزایش دهند.
- حمایت مدیریت: حیمایت مدیریت به میزان ارتباط مدیران با زیردستان و حمیات کارکنان اشاره دارد، مدیران باید به مسائل و مشکلات کارکنان توجه نموده و نسبت به آماده سازی تسهیلات و امکانات برای آنان همت گمارند همچنین کارکنان را در پیشبرد اهداف شخصی و سازمانی حمایت نموده تا با آسودگی خاطر به فعالیت خود ادامه دهند و در عملکرد خود صادق باشند، البته ارتباط و حمیات مدیریت از کارکنان باید با رعایت اصل عدالت و پرهیز از روابط ناعادلانه باشد بدین معنی که روابط خود را با عده خاس از پرسنل سازمان محدود نسازد بلکه تمامی اعضای سازمان از این حق برخودار باشند که با مدیریت در خصوص مسائل و مشکلات مربوط به حوزه کاری خودشان رایزنی و مشاوره نمایند.
- وضوح اهداف سازمان: وضوح اهداف عبارت است از میزانی که سازمان اهداف و انتظارات عملکردرا به صورت واضح و روشن بیان میدارد.
در سازمان باید اهداف فردی و سازمانی واضح و روشن باشد به نحوی که کارکنان هیچگونه ابهامی در این خصوص نداشته باشند و همسویی تقریباً نزدیکی بین اهداف سازمانی و کارکنان وجود داشته باشد. همچنین باید شرح وظایف کارکنان و اینکه هر کس چه کاری باید انجام دهد را صریحاً مشخص نمود تا با درک درست و به موقع آن در جهت تحقق اهداف و رسالتهای سازمان تلاش و جدین نمایند.
سایر راهکارهای مهمی که میتوانند برای افزایش تعهد سازمانی نقش اساسی ایفا نمایند به شرح زیر میباشد با این امید که شرکتها و سازمانها با به کار بستن این راهکارها زمینه را برای رشد و توسعه همه جانبه خود فراهم نمایند.
- بهبود شبکه ارتباط اجتماعی در کار؛
- تأکید بر جنبه هایی که موجب ارزش اجتماعی سازمان میشوند؛
- فراهم نمودن زمینه مناسب برای ایجاد خلاقیت و نوآوری کارکنان؛
- امنیت شغلی؛ میزان امنیت شغلی موجود برای کارکنان و درجه قبول داشتن فرد از جانب مدیر یعنی میزان باوری که مدیریت در افراد از این بابت به وجود میآورد که وجود کارکنان لازم بوده و مدیریت و سازمان به آن نیاز دارند؛
- حذف موانع کاری؛
- ارزیابی عملکرد کارکنان به منظور ایجاد بازخورد کاری؛
- ایجاد سیستم مناب تشویق و تنبیه؛
- تأکید بر ارزشها و فرهنگ سازمانی؛
- ایجاد حس یگانگی؛
- انتخاب مدیران مناسب؛
- ایجاد حس جمعی و تأکید بر همکاریهای جمعی
- استقبال نسبی برای انجام وظایف؛ (معتمدی ، ۱۳۸۸ ،۶۹-۶۷)