هر چند واژه بازار نمایانگر مفهوم و معنای خود است، اما عالمان علم اقتصاد، بازار را مکان فیزیکی که خریداران و فروشندگان برای مبادله کالا و خدمات دورهم جمع میشوند، میدانند(محمودیعالمی و طالبیخشکرودی، ۱۳۸۷ : ۳). فلسفه ایجاد بازار برق به تغییر ساختار اقتصادی صنعت برق برمیگردد و بهعبارتدیگر تغییر ساختار اقتصادی صنعت برق به این معنی است که انرژی الکتریکی به عنوان یک کالای قابل دادوستد در یک بازار ارائهشود(همان منبع : ۲). لازم به ذکر است که هدف از ایجاد بازار برق نیز حرکت از وضعیت انحصاری به سمت آزادسازی با کاهش تدریجی مقررات میباشد(یدوی، ۱۳۸۳ : ۴).
۲-۲-۲-۱-۲-۳-۲٫مراحل تشکیل بازار برق
در واقع ایجاد یک بازار رقابتی در صنعت برق(در بخشهایی که پتانسیل این کار را دارند) که از اهداف اصلی و عمده تجدیدساختار بهشمار میآید مستلزم طی گامهایی است که حیدری (۱۳۸۲ : ۲۶۱) این مراحل را بهترتیب زیر برمیشمرد :
الف- بازار رقابتی عمدهفروشی در طرف تولید به خریدار واحد : در این حالت لازم است شرکت مدیریت بازار تشکیلشود که به طور انحصاری برق کلیه تولیدکنندگان در بازار را خریداری کند. خرید برق توسط این شرکت از طریق یک مکانیزم رقابتی صورت گرفته که در آن نیروگاههای مختلف، برق خود را بر حسب پیشنهاد خود به شرکت فوق میفروشند. قدرت مورد نیاز در این حالت بر اساس بهره برداری اقتصادی تأمینشده که تأمین این قدرت به ترتیب از ارزانترین پیشنهاد، شروع شده و واحدهای با پیشنهاد گرانتر در مراحل بعد وارد مدار میشوند.
ب- بازار خرید عمده از فروشنده واحد : در این حالت و با رفع مشکلاتی مانند یارانههای بین بنگاهی، توزیعکنندگان نیز برق خود را در یک فضای رقابتی و براساس پشنهاد خود از فروشنده واحد خریداری مینمایند. مکانیزم جزئی این کار همانند حالت فوق میباشد.
ج- بازار خرید و فروش عمده متقابل توسط تولیدکنندگان و عرضهکنندگان : در این حالت به تدریج خریدار واحد(با ایجاد زیرساختهای لازم و تدارک شرایطی که امکان شکست بازار را به حداقل برساند) معاملات بازار را به عوامل مستقیم بازار واگذار مینماید و خریداران و فروشندگان میتوانند به طورمستقیم برق خود را مبادله نمایند. انعقاد قراردادهای بلندمدت و توافقی، اعمال رویه پیشخرید و پیشفروش برق و غیره در این مرحله نمود پیدامی کند.
از الزامات این مرحله تدوین استانداردهایی برای اتصال به شبکه، تدوین تعرفههای انتقال و توزیع و ترانزیت برق و ایجاد زمینهای مساعد برای دسترسی منصفانه و آزاد علاقهمندان(با رعایت استانداردها) به شبکه میباشد. در این مرحله لازم است آزادسازی مشترکین آغاز گردد که این فرایند ابتدا برای مشترکین بزرگ پیاده می شود.
د- بازار خردهفروشی : در این حالت علاقهمندان به فعالیت در صنعت برق میتوانند وارد این عرصه شده و هر مشترک(اعم از کوچک یا بزرگ) در هر دوره زمانی(مثلا روز، هفته یا ماه) می تواند عرضهکننده برق خود را انتخاب نماید. با این حال گرچه در برخی کشورها این فرایند اجرا شده و کلیه مشترکین مختار به انتخاب عرضهکننده برق میباشند اما عملاً برخی از مشترکین هیچگاه از این امتیاز استفادهنکرده اند.
قهرمانی(۱۳۸۲: ۳۴۴) معتقد است دستیابی به بازار رقابتی درصنعت برق هنگامی حاصل می شود که :
- مشتریان بتوانند آزادانه تأمینکننده برق خود و نیز ویژگیها و خصوصیاتی از قبیل اینکه چگونه برق را دریافت و مصرف کنند، را انتخاب نمایند. آزاد بودن بدون داشتن کیفیت مرغوب و انواع قابل و آماده انتخاب را شاید بتوان انحصاری بودن بازار، حداقل از نظر کالا، دانست؛
- هیچ نهادی نتواند قیمت بازار را تحت تأثیر قراردهد؛
- اطلاعات در مورد گزینه های مختلف بهسادگی دردسترسباشد(از طریق اینترنت، بورس برق، و یا تبلیغات)؛
- بخشهای انحصاری صنعت برق(انتقال و توزیع) اگرچه تنظیمی باقیمیمانند، اما برای عملکرد خوب به این بخشها انگیزه دادهشود(انتقال و توزیع سرویسدهنده بازار جدید رقابتی خواهندبود و چنانچه سرویس مناسب نباشد امکان شکست بازار را فراهمخواهندکرد)؛
- بخشهای رقابتی صنعت برق(تولید و خردهفروشی) به طور حداقلی نظاممند و تنظیمی باشند(مثلاً از لحاظ سازگاری با محیطزیست، قدرت بازار، و حفاظت از مصرف کننده).
۲-۲-۲-۱-۲-۳-۳٫موانع شکل گیری و یا انحراف بازار رقابتی برق
حیدری(۱۳۸۲ : ۲۶۵) چنین عنوان میدارد که«ایجاد بازار رقابتی صحیح در بخش برق با وجود نتایج بسیار ارزشمند آن میتواند بسیار شکننده بوده و با فرض عدم پیش بینی و برنامه ریزی صحیح، عدم نظارت مناسب و عدم ایجاد شرایط مساعد برای ورود بخش خصوصی به بازار، عقیم و یا حتی مخرب باشد. ایالت کالیفرنیا نمونه ای از شکست بازار و مخرببودن طراحی نامناسب آن میباشد». وی در ادامه به مواردی که می تواند باعث انحراف یا شکست بازار شود اشاره می کند :
الف) بهرهبردن اپراتور مستقل سامانه و بازار از مبادلات : در ابتدای امر لازم است نهادهایی (شرکتی)مسئولیت هماهنگی عرضهکنندگان و تقاضاکنندگان(خریداران و فروشندگان عمده) را بهعهده داشتهباشند. حال اگر این نهادها نتوانند بیطرفی خود را حفظ کنند، عملاً ممکن است گسترش توانایی تولید و شبکه و بهره برداری بهینه از منابع موجود بر اساس عملکرد بازار صورت نگیرد.
ب) قدرت بازار : این مر نیز می تواند به شکست بازار منتهی شود.
ج) نیروگاههای خاص : برخی نیروگاهها(حتی گاهی اوقات یک نیروگاه کوچک) به دلیل موقعیت خاص خود میتوانند در پایداری شبکه نقش بسیار مهمی ایفانمایند، حال اگر این نیروگاهها در اختیار بخش خصوصی قرارگیرند و مرکز کنترل نتواند اختیار تعیین زمان ورود و خروج آنها را داشتهباشد، صاحب این قدرت می تواند از این موقعیت برای انحراف قیمتهای بازار استفادهنماید.
د) تبانی : این موضوع که به شکل گیری قدرت بازار برای گروه خاصی منتهی میگردد می تواند باعث انحراف و حتی شکست بازار شود.
ه) دسترسی منصفانه به شبکه : یکی از ویژگیهای هر بازار رقابت کامل، امکان ورود و خروج فعالان به این بازار است.
و) تدوین تعرفههای استفاده از خدمات انتقال و توزیع : این امر می تواند باعث شفافیت مبادلات شود.
ز) بازبینی مستمر بر عملکردبازار : طبیعیاست در صورتی که نحوه عملکرد بازار به طور مستقیم و دقیق دنبال نشود تشخیص یک مشکل تنها می تواند پس از فروپاشی بازار صورتگیرد.
البته نکات دیگری را نیز میتوانذکرکرد که موارد فوق از اهم آنها انتخابشده اند(صفحه۲۶۵). شکل۲-۶ نیز مدل عمومی یک بازار برق تجدید ساختارشده را نشان میدهد :
شکل۲-۶٫ مدل عمومی یک بازار برق تجدید ساختارشده(برگرفته از وو و همکاران، ۲۰۰۳ : ۱۱۰۵)
با وقوع تجدید ساختار در صنعت برق، چندین بازیگر جدید پا به عرصه وجود میگذارند. این بازیگران و شرکتهای مستقل با توجه به تواناییهای ویژهی خود، هریک قسمتی از عملیات کلی تولید، انتقال و توزیع را برعهدهمیگیرند و از آن جمله میتوان به شرکتهای تولید برق[۱]، شرکتهای توزیع[۲]، شرکتهای خردهفروشی(واسط بین مصرف کننده و شرکتهای توزیع) و اپراتور مستقل سامانه اشارهکرد(نیرومندفام،۱۳۹۰ : ۴۵) که در بخشهای بعدی به تشریح وظایف برخی از آنها پرداختهمی شود.
۲-۲-۲-۱-۲-۴٫بررسی تجارب کشورهای مختلف در زمینه تجدیدساختار صنعت برق
به طورکلی اجرای برنامه های تجدید ساختار و ایجاد فضایی مناسب برای تشکیل بازار برق در بسیاری از کشورها دنبال شده اما درصد پیشرفت این برنامهها و نیز درجه موفقیت آنها در کشورهای مختلف متفاوت است. با این وجود، این باور عمومی در میان اقتصاددانان صنعت برق مشترک است که اگر برنامه های خصوصیسازی و آزادسازی توأم با نظارت در صنعت برق به درستی پیادهشود، نتایج حاصل از آن می تواند باعث ارتقای کیفیت و کاهش هزینهها در این صنعت شود. بههمینمنظور کشورهای مختلف با برنامه ریزی برای تحقق اهداف فوق(که سرآغاز این حرکتها توسط انگلستان صورتگرفت)، اقدام به اجرای برنامه های تفویضاختیار، خصوصیسازی و آزادسازی نموده اند(حیدری، ۱۳۸۲ : ۲۶۰). خلاصه نتیجه فعالیت کشورهای مختلف و جایگاه صنعت برق این کشورها در جامعه جهانی را میتوان در نمودار شکل۲-۷ مشاهدهکرد.
شکل۲-۷٫ خلاصه نتیجه فعالیت کشورهای مختلف و جایگاه صنعت برق این کشورها در جامعه جهانی(برگرفته از حیدری،۱۳۸۲)
گرچه در این مطالعه جایگاه ایران مشخص نشدهاست اما قابل حدس است که ایران جایگاهی بسیار نزدیک به مبدأ مختصات(ساختار انحصاری با حداقل درجه آزادسازی و خصوصیسازی) را به خود اختصاصخواهدداد. تجسم دقیقتر در مورد جایگاه ساختار صنعت برق ایران در مجموعه فوق، زمانی خواهدبود که جایگاه کشورهای توسعهنیافته و درحالتوسعه را در نمودار بالا تعیینکنیم؛ در این حالت با توده متراکمی در نزدیکی مبدأ مختصات و در اطراف ایران روبرو خواهیمشد(همان منبع).
در این قسمت سعیمی شود با تقسیم بندی کشورها به دو دستهی توسعهیافته و درحالتوسعه، تجارب آنها در زمینه تجدیدساختار صنعت برق مورد بررسی قرارگیرد.
[۱] – GENCOs
[۲] – DISCOs