مبحث اول: مبانی قانونی مالکیت منابع آب
در این مبحث مالکیت آب در قوانین متعدد حقوق موضوعه به شرح ذیل مورد بررسی قرار میگیرد. قبل از ورود به هر یک از مباحث و توضیح دربارهی آنها، لازم میدانم شمهای در مورد معنی لغوی مالکیت و مفهوم حقوقی آن مطالبی ارائه شود.
مالکیت یا ملکیت کلمهای عربی و مصدر جعلی است در لغت به معنای تسلط بر چیزی و زمامداری و اختیار داری نسبت به آن چیزی، مالک بودن، مالکی بکار برده شده است.[1]
در حقوق مدنی ما، مالکیت به معنی حق استعمال و بهره برداری و انتقال یک چیز به هر صورت مگر در مواردی که قانون استثناء کرده باشد. همچنین در قانون مزبور مالکیت فقط در مورد عین استعمال نشده، بلکه مالکیت اعم از عین و منفعت میباشد.
حق مالکیت در حقوق موضوعهی ایران (ق.م.) به نحو مشخص و دقیق تعریف نگردیده و نویسندگان و علمای حقوق با توجه به جمیع اوصاف و آثار مالکیت، هر کدام تعریفی ارائه نمودهاند که به چند نمونه از آنها ذیلاً اشاره میشود.
مرحوم مصطفی عدل میگوید: «مالکیت حقی است که به موجب آن یک چیز به طور مطلق و انحصاری در تحت اختیار و ارادهی یک نفر واقع میشود و از کاملترین حقوق عینی به حساب میآید».[2]
تعریف دیگری که یکی از حقوقدانان از مالکیت می کند این است که «مالکیت حقی است دایمی که به موجب آن شخص میتواند در حدود قوانین تصرف در مالی را به خود اختصاص دهد و از تمام منافع آن استفاده کند».[3]
همچنین آقای دکتر کاتوزیان اعتقاد دارند «مالکیت حقی است دایمی که به موجب آن شخص میتواند در حدود قوانین تصرف در مالی را به خود اختصاص دهد و از تمام منافع آن استفاده کند».[4]
و برخی دیگر از نویسندگان مالکیت را اینگونه تعریف مینمایند: «اختصاص اجتماعی و قراردادی یک موضوع اعتباری به یک فرد یا گروه یا جامعه که بیانگر حقانیت بالقوه هر گونه تصرف او در آن موضوع و حقانیت جلوگیری از تصرف دیگران در آن است».[5]
بنابراین مالکیت کاملترین حق عینی است که انسان میتواند بر مالی داشته باشد و سایر حقوق عینی نیز از شاخههای این حق است.
به همان میزانی که دخالت دولت در امور اقتصادی، تجاری، صنعتی و … فزونی مییابد و فکر ملی شدن صنایع و املاک و مصادره آنها تقویت میگردد مالکیت خصوصی نیز به تبع آن محدود و در برخی موارد زوال پیدا میکند، زیرا دولت در بسیاری از موارد، شیوهی استفاده از اموال را تابع قوانین و قواعد خاص کرده و گاهی نیز مالکان را مجبور به واگذاری حق خود میکند و موجبات سلب مالکیت خصوصی آنها را فراهم میآورد.
مالکیت در فقه معنای وسیعی دارد و هر سلطه قانونی را ملک مینامند .هم چنان که گفتهاند مالکیت منفعت مالکیت ما فیالذمه، مالکیت خیار، مالکیت حق انتفاع و امثال آن و مالکیت صفتی است که از این نظر به کار میرود، رابطه مالکیت را به اعتبار دارندهی آن، حق مالکیت و به اعتبار موضوع آن مملوکیت مینامند.[6]
1-1-2. گفتار اول: انواع مالکیت
در حقوق ایران بر طبق قانون اساسی سه نوع مالکیت وجود دارد: 1) مالکیت عمومی، 2) مالکیت دولتی، 3) مالکیت خصوصی. که در مباحث ذیل به بررسی مفهوم آنها میپردازیم.
1-1-1-2. مالکیت عمومی:
که مالکیت جمعی هم گفته میشود، همان طوری که از نامش نیز پیداست اموالی است که متعلق به عموم مردم یک کشور میباشد. اموال عمومی مطابق مقررات قانون مدنی به دو قسمت تقسیم میشود و هر یک مقررات خاص خود را در زمینه انتقال (خرید و فروش) تملک، نوع و چگونگی مصرف و استفاده و بهرهبرداری دارند. در ق.م.ایران از مواد 23 تا 28 اختصاص به اموالی دارد که مالک خاص ندارد، این اموال خودشان به سه قسمت تقسیم گردیده و قانون نسبت به هر یک مقررات خاص وضع نموده است. به عنوان مثال، اموال مجهولالمالک از جانب امام(ع) در عصر آن حضرت و حاکم اسلامی در عصر حاضر به مصرف فقرا میرسد و مباحات مطابق ق.م. قابل تملک میباشند، این اموال عبارتند از: 1) اموال و مشترکات عمومی، 2) مباحات، 3) اموال مجهولالمالک.[7] در ق.م. ایران مشترکات تعریف نشده ولی از مواد 22 لغایت 28 که تحت عنوان اموال بدون مالک به طور کلی میباشد، علماء حقوق بنابر استنباط شخصی خود هر یک تعریفی از آن ارائه نمودهاند و میتوان گفت جزء در مورد چند نکته همهی آنها متفقالقولند که ذیلاً به چند تعریف ارائه شده اشاره میگردد.
اموالی که برای استفادهی تمام مردم آماده است و یا اختصاص به حفظ مصالح عمومی داده شده و دولت تنها از جهت ولایتی که بر عموم دارد میتواند آنها را اداره کند. مثل پلها، موزهها، معابر عمومی. به عبارت دیگر اموال دولتی، اموالی هستند که متعلق به عموم مردم میباشد و بر طبق مادهی 23 ق.م. استفاده از آنها برای افراد طبق قوانین و مقررات مربوط به خود خواهد بود، برخی از اساتید اعتقاد دارند اموال عمومی، اموالی هستند که به طور مستقیم و بلاواسطه به استفادهی عموم اختصاص یافتهاند و متعلق به شخص خاص نمیباشد، مانند راههای ارتباط، پارکها و فضای سبز.[8]
[1]. معین، محمد، پیشین، ص 2708.
[2]. عدل، مصطفی، حقوق مدنی، انتشارات بحرالعلوم، چاپ اول، سال 1373، ص 57.
[3]. امامی، سید حسن، حقوق مدنی، انتشارات کتابفروشی اسلامی، سال 1374، ص 42.
[4]. کاتوزیان، ناصر، قواعد عمومی قراردادها، نشر دادگستر، سال 1374، ص 104.
[5]. بهشتی، سید محمد حسین، مسئله مالکیت، انتشارات بیتا، سال 1360، ص4.
[7]. زردی نهر، رسول، پیشین، ص 9.