تیلور و لیبرزن (۲۰۰۷) تغییر طرحهای هیجانی ناسازگارانه از طریق بازجهتدهی توجه و تغییر ارتباط با فرایندهای شناختی و احساسی درونی را به شیوه هایی همچون حضورذهن را با تاثیر این روش بر روی نواحی از هیپوتالاموس که وظیفهی ایجاد و حفظ هموئستاز بدن را در سطوح پایین برعهده دارد مرتبط میدانند. شاید این نتیجه گیری به خاطر تاکیدی باشد که در حضورذهن بر استفاده از تنفس و حسهای بدنی عمقی به عنوان ابزارهایی برای قرارگیری در حالت ذهنیِ بودن می شود. با این حال، در مطالعات دیگر نتایج دیگری به دست آمده است و مکانیسمها و مدارهای نورونی دیگری در این ارتباط شناسایی شده اند برای مثال میتوان به ایجاد بهبودی در انعطافپذیری توجه (بیشاپ و همکاران، ۲۰۰۴) از طریق تاثیرگذاری این روش بر روی شبکه های عصبی پیشانی آهیانهای و شبکه های کنترل هیجانی پیشانی لیمبیک و تغییر در تجربهی حس از خود اشاره نمود.
مطالعات تصویربرداری عصبی درباره حضورذهن نیز نشان داد که این حالت، قشر سینگولیت خلفی، و لوب گیجگاهی راست را دربرمیگیرد. مطالعات مربوط به MRI نشان میدهد که حضورذهن توانایی افزایش قطر قشری را در اینسولای راست، و شیار پیشانی قدامی و میانی نیمکرهی راست دارد. با این حال، تنها یک مطالعه در مورد تصویربرداری عصبی وجود دارد که نشان داده است درمان موجب افزایش فعالسازی قشر پیشانی نیمکرهی چپ می شود (به نقل از دیدونا، ۲۰۰۹).
اخیراٌ، تنگ و پوسنر (۲۰۰۹؛ به نقل از سوئر، لینچ، والاچ، و کولز[۶]، ۲۰۱۱) در یک آزمایش تصادفی، دریافتند که انجامدهندگان حضورذهن جریان خون مغزی منطقهای بیشتری در کرتکس سینگولیت قدامی راست[۷] (ACC)، شامل ACC زیر زانویی[۸] (ناحیه برودمن (BA 25))، ACC شکمی مجاورBA 32) [9])، اینسولای چپ[۱۰]، لوبول پسسری[۱۱]، کرتکس سینگولیت خلفی راست[۱۲]، پریکونیوز چپ[۱۳]، و ساختارهای زیرقشری پوتامن[۱۴] و هستهی دمدار[۱۵] نشان دادند. این نواحی مغزی با تنظیم هیجانی (بوش، لو، و پوسنر، ۲۰۰۰؛ به نقل از سوئر و همکاران، ۲۰۱۱) رابطه دارند. همچنین، هم لازار و همکاران (۲۰۰۵) و هم هولزل و همکاران (۲۰۰۸؛ به نقل از سوئر و همکاران، ۲۰۱۱) نشان دادهاند که حضورذهن می تواند با افزایش مادهی خاکستری که به صورت طولی در نواحی مرکزی مغز امتداد دارد رابطه داشته باشد. این پژوهشگران دریافتند که همبستگی تراکم مادهی خاکستری در شکنج گیجگاهی تحتانی چپ[۱۹] با کارایی فکری، این فرضیه را که آموزش مراقبه تاثیر مثبتی بر تراکم مادهی خاکستری در این ناحیه دارد تقویت می کند (لاتز، اسلگتر، دان، و دیویدسن، ۲۰۰۸؛ فارب و همکاران، ۲۰۰۷؛ به نقل از سوئر و همکاران، ۲۰۱۱). این نتایج نشان میدهد که توانایی حضورذهنی که حالت هیجانی را تحت تاثیر قرار میدهد نه تنها پایه عصبشناختی دارد بلکه آموزش حضورذهن – بر اساس الگوی انعطافپذیری عصبی- در واقع ممکن است ترکیب ساختاری مغز را تحت تاثیر قرار دهد.
[۱]. Cave & Sellner
[۲]. Ekman, Saron, Senulis & Friesen
[۳]. Lutz, Greischar, Rawlings & Ricard
[۴]. Taylor & Lyberzen
[۵]. Tang & Posne
[۶]. Sauer, Lynch, Walach & Kohls
[۷]. Anterior Cingulate Cortex
[۸]. Subgenual
[۹]. Adjacent Ventral
[۱۰]. Left Insula
[۱۱]. Occipital Lobule
[۱۲]. Right Posterior Cingulate Cortex
[۱۳]. Right Precuneus
[۱۴]. Subcortical Structures of The Putamen
[۱۵]. Caudate
[۱۶]. Bush & Luu
[۱۷]. Lazar
[۱۸]. Hölzel
[۱۹] . left inferior temporal gyrus
[۲۰] . Lutz, Slagter, Dunne