فرایند ارزیابی و تشخیص اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی، فرایندی مشترک بین چندرشته، اغلب شامل متخصصانی از حوزههای پزشکی، روان شناسی و آموزش و پرورش است (شیور[۱]،۱۹۹۹). ارزیابی و تشخیص این اختلال در دو طبقه گسترده دادههایی با ماهیت پزشکی و دادههایی که اطلاعاتی در مورد شرایط آموزشی، رفتاری و زمینه ای فراهم میکنند قرار دارد. دادههای پزشکی از راه معاینههای متخصص کودکان یا سایر متخصصان مراقبتهای سلامتی جمع آوری میگردد. در بسیاری از موارد این متخصصان مراقبتهای سلامتی، پزشک خانواده یا دیگر پزشکان مورد مراجعه هستند که توسط والدین و خارج از سامانه مدرسه، مورد مراجعه قرار میگیرند. مصاحبههای بالینی و سایر ارزیابیهای روان شناختی توسط روان شناسانی انجام میشود که ممکن است جزو کارکنان مدرسه باشند یا به طور خصوصی کار کنند. این فرایند احتمالاً شامل گردآوری دادههای روان شناختی و محیطی، و اطلاعاتی در رابطه با موضوع خانواده و مدرسه خواهد بود. افزون بر این، اطلاعات مستقیمی از والدین و معلمان خواسته میشود و این اطلاعات از راه تکمیل مقیاسهای برآورد و ابزار دیگری از این دست، به دادههای کمی تبدیل میگردند (بارکلی،۱۹۹۸؛ ون[۲]،۲۰۰۰).
یکی از وسایلی که برای ارزیابی اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی مورد استفاده قرار میگیرد، سیاهه رفتار کودک است که توسط آخنباخ[۳] (۱۹۹۱-۱۹۹۲) تهیه شده است. این سیاهه شیوههای ارزیابی بسیار مفیدی در آسیب شناسی کودک تلقی میشود (کمفوس و فریک[۴]،۱۹۹۶، مریل[۵]،۱۹۹۹). این سیاهه، دادههای والدین، برآوردهای معلم، و پروتکلهای مشاهده در کلاس را برای ارزیابی توانایی تحصیلی و مشکلات اجتماعی که در سن ۴سالگی شروع میشود و برای ارزشیابی نوجوانان تا آخر سن ۱۸سالگی فراهم میسازد. تصویر زندگی داوگ، بخشی از گزارش پروتکل سیاهه آخن باخ را که توسط والدین او به کار رفته است، نشان میدهد. این تصویر زندگی هم چنین به لزوم استفاده از بیش از یک شیوه ارزیابی اشاره میکند. سایر پروتکلهای ارزشیابی شامل سامانه ارزیابی رفتاری کودکان– مقیاسهای برآورد معلم (رینولدز و کمفوس[۶]،۱۹۹۲) و پرسشنامههای موقعیت مدرسه (بارکلی و ادل بروک،۱۹۸۷) است. این پرسشنامه پروتکل ارزیابی متفاوت از بسیاری از مقیاسهای برآورد را مورد استفاده قرار میدهد که در آن موقعیتهای خاصی مطرح میشود که کودک مورد ارزشیابی ممکن است در هر یک از آن ها با مشکلاتی مواجه باشد.
در واقع فرایند ارجاع با فرایند جمع آوری دادههای آموزشی و روان شناختی مطرح شده در بالا شروع میشود، و این اطلاعات را میتوان از متخصصان آموزشی یا از والدین به دست آورد. ارجاع اولیه بسیار حائز اهمیت است زیرا این کار با امید برای وضعیت بهتر و در قالب درمان اثربخشی، دوره ای از عمل را به گردش درآورد که به طور چشمگیری بر زندگی کودک اثر میگذارد (شیور،۱۹۹۹). همان طور که در بیشتر ارجاع ها دیده میشود، کودک با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی به این دلیل وارد این فرایند میشود که جنبههایی از عملکرد یا رفتارش او را متمایز کرده و باعث نگرانی شخص یا متخصصی شده است که فرایند ارجاع را آغاز میکند (نظیر معلم کلاس).
کودکان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی به طور مکرر رفتار پرخاشگری یا آزارش نشان میدهند تا توجه افراد را به خود جلب میکند. این رفتارها مستلزم ارزشیابی دقیق تر معلمان و والدین است (ون،۲۰۰۰؛ ولر،رون، ولر و الیا،۱۹۹۹). در بسیاری از کودکان دارای این اختلال، این رفتارها مشخصترین تظاهر ناتوانی آن هاست، که آزارش های قابل ملاحظه ای در کلاس به وجود میآورد و در برخی از سطح اختلال عملکرد اجتماعی آن ها دخالت دارد (هنکر و والن[۷]،۱۹۹۹). این کودکان، مشکلات خاصی در حافظه نشان نمیدهند، اما عملکرد تحصیلی آن ها کاملاً تحت تأثیر بی توجهی، تکانشگری و فقدان برنامه ریزی در آنان است (ترامو، تریب، لاک، شاوگنسی و سینگ[۸]،۱۹۹۹). والدین نیز ممکن است نگران رفتار پرخاشگرانه و آزارشی باشند که توسط بسیاری از کودکان دارای این اختلال نشان داده میشود. شواهد نشان میدهد که پرورش کودکانی با چنین ناتوانی احتمالاً در میزان بالای استرس زندگی والدین، مؤثر است و موجب ارجاع آن ها میشود (کلیولند، ویانزا و گارناکیاسیا[۹]،۱۹۹۹).
ارجاع اولیه پیش آیند ارزشیابی و تحلیل تشخیصی کامل تر شامل انجام مصاحبه بالینی توسط روان شناس است. در مرحله مصاحبه بالینی در رابطه با ماهیت رفتار کودک و محیطی که در آن این رفتارها صورت میگیرد (یعنی هر دو محل مدرسه و خانواده) اطلاعات بیشتری جمع آوری میگردد. فهرستهای وارسی رفتار یا سایر پروتکلهایی که مشاهده ها را به شیوه سامان دار به دادههای کمی تبدیل میکند را نیز میتوان مورد استفاده قرار داد (شافر و همکاران[۱۰]،۱۹۹۳). این برنامه مصاحبه ای ساختارمند است که برای استفاده توسط روان شناسان آموزش دیده یا مصاحبه گرهای عامی طراحی شده است. آخرین سطح ارزشیابی تشخیصی، معاینههای پزشکی است. این ارزیابی در تلاش برای حذف سایر شرایط جسمانی که ممکن است در رفتاری مورد مشاهده تأثیر داشته باشد، احتمالاً تمامی اطلاعات جمع آوری شده قبلی را مورد استفاده قرار خواهد داد، اگر دارو تجویز شود، معاینه پزشکی اولین مرحله مداخله نیز خواهد بود.
بیشتر ارجاع ها و ارزیابی ها تشخیصی مطرح شده در بالا شامل قضاوت متخصصان است که در واقع غیرعینی است. این مساله متفاوت از فرایند ارزشیابی در سایر ناتوانی ها نیست. قضاوت متخصصان آموزش دیده بسیار مهم است. به هر ترتیب، برای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی در رابطه با مقدار سوگیریهای موجود و درستی فرایند ارزیابی، سؤال ها ادامه دارد (کمفوس و فریک،۱۹۹۶). این سؤال ها نگرانیهایی را درباره این که متخصصان تا چه اندازه برای هدایت ارزیابی ها آمادگی دارند، به وجود میآورد. برای مثال، معلم ممکن است نقش بسیار مهمی در شناسایی این اختلال ایفا کند. برخی شواهد نشان میدهد که انتخاب دانش آموز توسط معلم برای ارجاع به منظور ارزیابی یا شناسایی اختلال ممکن است به طور قابل ملاحظه ای در تأثیر نگرش، سبک یا باورهای کلی او درباره کار تدریس باشد (شیور،۱۹۹۹). همان طور که گفته شد، مشاهده و برآورد کودکان از طریق پروتکلهای استاندارد، اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی، بخش مهمی از فرایند ارزشیابی را تشکیل میدهد. باوجود استاندارد بودن این وسایل، درستی و مفید بودن آن ها، به دانش و دقت افرادی که آن ها را تکمیل میکنند بستگی بسیاری دارد. برخی از پژوهش ها نشان میدهد که در این فرایند، خطای قابل ملاحظه ای میتواند رخ دهد، زیرا ویژگیهای خود افراد برآورد کننده بر چگونگی برآورد آن ها از مشکلات رفتاری کودک تأثیر میگذارد (مندل، اولمی و ویلزینسکی[۱۱]،۱۹۹۹).
[۱]-Shaver
[۲]-Venn
[۳]-Achenbach
[۴]-Kamphaus & Frick
[۵]-Merrell
[۶]-Renolds
[۷]-Henker & Whalen
[۸]-Tramo, Tripp, Luk, Schaughency, Singh
[۹]-Cleveland, Vianza & Guarnaccia
[۱۰]-Shaffer
[۱۱] . Mandel, Olmi & Wlicznski