افسردگی یک حالت هیجانی است که با غمگینی شدید، احساس گناه و بی ارزشی، کناره گیری از دیگران، از دست دادن خواب، اشتها، میل جنسی، علاقه و لذت در فعالیت های عادی مشخص می شود (دیویسون[۱] و نیل[۲]، ۲۰۰۱). ناامیدی و میل به سرزنش خویش نیز به هنگام افسردگی رایج است. در مواقعی که فرد حالت افسردگی را تجربه می کند توجه کردن می تواند آن قدر خسته کننده باشد که افراد به سختی جذب چیزی بشوندکه می خوانند یا می شنوند. نشانه های جسمی افسردگی نظیر خستگی، کمبود انرژی، احساس سنگینی در اعضای بدن و دردهای جسمانی نیز رایج هستند. این نشانه ها می توانند آن قدر شدید باشند که افراد متقاعد شوند که از یک مشکل پزشکی جدی رنج می برند. اگرچه افراد افسرده احساس خستگی و افسردگی می کنند اما با این حال، ممکن است در برخی افراد به هنگام افسردگی افکار و حرکات آهسته و کند می شود که این حالت به کندی روانی-حرکتی موسوم است. در مقابل در افراد دیگری ممکن است بی قراری روانی- حرکتی ظاهر شود. در این حالت فرد دایم دست هایش را به هم می مالد، قدم می زند و نمی تواند لحظه ای بنشیند. برخی از افراد در اثر افسردگی نسبت به ظاهر خود بی توجه می شوند. وقتی افراد کاملاً ناامید و طرد می شوند افکار خودکشی نیز در آنها دیده می شود (کرینگ[۳] ،۲۰۰۷).
شخص مبتلا به آن دچار یک یا چند دوره افسردگی می شود بدون هیچ سابقه دوره های شیدایی. برجسته ترین علامت هیجانی در افسردگی، غمگینی و دلمردگی است. علائم شناختی بیشتر شامل افکار منفی است. اعتماد به نفس اندکی دارند، احساس بی کفایتی کرده، ازآینده نا امیدنـد و بـه انجام کاری برای بهبودزندگیشان بدبین هستند.
همچنین افسردگی با کاهش انرژی و علاقه، احساس گناه، اشکال در تمرکز، بی اشتهائی و افکار مرگ و خودکشی مشخص می شود و با تغییر در سطح فعالیت، توانایی های شناختی، تکلم، وضعیت خواب، اشتها و سایر ریتم های بیولوژیک همراه است. از سوی دیگر افسردگی منجر به اختلال در عمکرد شغلی، روابط اجتماعی و بین فردی می شود. افسردگی عامل ناراحتی های جسمانی متعددی است که از جمله می توان به یبوست، اسهال، بدن درد، کم خونی و یا بی خوابی، خستگی، فراموشی، لرزش اندام ها، کرخ شدن و خواب رفتگی بدن اشاره کرد. بیش از ۸۰ درصد بیماران افسرده خود را انسان بی ارزشی می دانند، به خصوص در زمینه هایی مثل هوش، موفقیت، اشتها، جذابیت، سلامتی و توانایی برایشان بیشترین ارزش ها را دارد. احساس ناتوانی می کنند. از جمله مخرب ترین عوارض افسردگی کاهش میل به کار و فعالیت می باشد. همچنین طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی و بانک جهانی، افسردگی در صدر علل مهم ناتوانی و از کار افتادگی در جهان قرار دارد (ایلدرآبادی ، ۱۳۸۳).
۱-۱-۲- اختلالات دوقطبی(شیدایی- افسردگی)
اختلال دوقطبی، بر اساس نامی که برای آن انتخاب شده، هم حملههای افسردگی و هم حملههای آشفتگی (مانیایی) را شامل می شود. به طور معمول اختلال دوقطبی در آغاز بهصورت حملهی آشفتگی آشکار میشود و حملههای بعدی ممکن است که به شکل الگوهای گوناگونی رخ بنمایند. امکان دارد که پس از حملههای آشفتگی، یک دوره طبیعی وجود داشته باشد و به دنبال آن یک حملهی افسردگی، سپس یک دوره طبیعی و به همین ترتیب ادامه یابد، همچنین این احتمال نیز وجود دارد که بلافاصله پس از یک حملهی آشفتگی، حملهی متضادی همراه با فواصلی از حالات طبیعی که بین دوره های آشفتگی – افسردگی رخ مینمایند وجود داشته باشد . بیماران دوقطبی مزمن در چندین حوزه شناختی از قبیل توجه، کارکرد اجرایی، یادگیری، حافظه و سرعت روانی- حرکتی بدکارکردیهایی نشان دادهاند (گونیل۱ ، ۲۰۰۰).
_______________________________________
۱-Gunniel
به علاوه افزایش قابل توجه انرژی، کاهش نیاز به خواب و تمایل زیاد به شرکت در رفتارهای پرخطر نکات قابل توجه دیگر میباشند. غالباً توجه بیمار محدود شده و حواس پرت به نظر میرسد. قضاوت بیماران در طی دوره مانیا اغلب مختل بوده و می توانند منتج به اعمال خطرناک و بی ملاحظهای مثل ولخرجی زیاد، رفتارهای جنسی نامناسب اجتماعی، پذیرش اعمال پرخطر بی مورد و صدمه به خود بشود. به علاوه به دلیل ابتلا به مانیا بسیاری از بیماران گرفتار سوء مصرف مواد و به خصوص الکل می شوند که خود منجر به بروز رفتارهای خشن و بدون کنترل از سوی آنان خواهد شد. بسیاری از مبتلایان اعتماد به نفس بالا، احساس خاص بودن و بزرگ منشی پیدا می کنند و می توانند عقاید هذیانی داشته باشند در نهایت وقتی مانیا شدید به جنون تبدیل می شود(یاتم۱ ، ۲۰۱۱؛ ترجمه فخرایی، ۱۳۹۱).
در اختلال دو قطبی فرد مبتلا تغییری در کیفیت خلقش را تجربه می کند که منجر به احساس ناامیدی، غم و خود سرزنش کردن می گردد که گاهی با اضطراب و خشم همراه است. این علایم معمولاً به موازات کاهش انرژی فرد و احساس خستگی، بی انگیزگی و یک حس بی علاقگی به انجام کارهایی که قبلاً برای فرد لذت بخش بوده می باشد. اختلال خواب و اشتها، اشکال در تمرکز همراه با نداشتن برنامه و عدم احساس صمیمت سایر علایمی است که ممکن است وجود داشته باشد و در موارد شدیدتر افکار خودکشی و علایم روانپریشی مثل توهم و هذیان بارز است. احتمال خطر خودکشی در بیماران افسرده دو قطبی بالاست، معمولاً مشخصههای ملانکولیک به خصوص کندی روانی – حرکتی و علایم آتیپیک مثل پرخوابی در بیماران افسرده دو قطبی از افسردگان عمده تک قطبی بالاتر است (یاتم ، ۲۰۱۱؛ ترجمه فخرایی، ۱۳۹۱).
[۱] – Davison
[۲] -Neale
[۳] – Kring