ابعاد دینداری و مذهبی بودن
شاخصهای دینداری و مذهبی بودن را میتوان در ۵ بعد طبقه بندی کرد که عبارتند از:
۱ ـ بعد اعتقادی: این بعد ناظر بر اعتقاد به واقعیت الوهیت و پیوستهای آن، شامل؛ خدا، شیطان، بهشت، جهنم و. . . میباشد که مواردی از این بعد در ذیل آورده شده است:
- اعتقاد به عالم برزخ: منظور از عالم برزخ، عالمی است که حائل و فاصله میان این دنیا و قیامت میباشد که انسان پس از مردن، ابتدا وارد این عالم خواهد شد.
- قضا و قدر: قضا به معنی حکم و قدر و فیصله دادن است و قدر به معنی اندازه و تعیین است.
- رضای به قضای الهی: منظور راضی بودن به آنچه خداوند بر انسان مقدر کرده و صبر کردن بر بلایی که از جانب او میرسد.
- جن: جن در قرآن موجودی است مانند انسان و مکلّف به تکالیفی مانند تکلیف انسان، ولی موجودی نامرئی است.
- عدل: عدل به معنی تناسب و توازن، از شئون علیم بودن و حکیم بودن خداوند است (نقیب السادات، ۱۳۸۴).
۲ ـ بعد مناسکی: این بعد بر اعمالی که در چارچوب زندگی دینی انجام میشوند، ناظر است. مانند: نماز، دعا، زیارت و. . . که مواردی از این بعد در ذیل آورده شده است:
- نماز: نماز در لغت به معنای پرستش، نیاز، سجود، بندگی و اطاعت، خم شدن برای اظهار بندگی و اطاعت است و یکی از فرایض واجب برای مسلمانان است.
- زیارت اماکن متبرکه: منظور دیدار از زیارتگاهها و امامزادهها است.
- استمرار در انجام مناسک: منظور ادامه داشتن و مقطعی نبودن انجام مناسک دینی توسط افراد است (نقیب السادات، ۱۳۸۴).
۳ ـ بعد اخلاقی: منظور از بعد اخلاقی دین، رعایت صفات پسندیده در زندگی روزمره میباشد که مواردی از این بعد در ذیل آورده شده است:
- تواضع و فروتنی: منظور این است که انسان قدر خود را بشناسد و با دلی سالم خود را به جایگاه خویش نشاند و اگر بدی بیند آن را با نیکی بپوشاند، فرو خورندهی خشم باشد و از مردم بگذرد.
- خودسازی: منظور این است که انسان خود را بشناسد و جا و موقع خویشتن را در جهان آفرینش تشخیص دهد.
- صلهی رحم: منظور رفت و آمد با دوستان و خویشاوندان است.
- قناعت: منظور بسنده کردن به آنچه مقدر است و چنگ نینداختن به سوی آنچه دستیابی به آن دشوار است.
- غیبت: منظور از غیبت، بازگویی عیب پنهان و گناهان سرّی دیگران است.
- تهمت: در غیاب یا حضور کسی چیز بدی به او نسبت دهند که در او نباشد (نقیب السادات، ۱۳۸۴).
۴ ـ بعد رفتاری: منظور تمایل به عمل و آمادگی برای پاسخگویی به شیوههای خاص و رفتار میباشد که مواردی از این بعد در ذیل آورده شده است:
- مراقبت از زبان: منظور نگهداشتن زبان از بازگویی آنچه که به ضرر دنیا و آخرت باشد.
- پیگیری عیوب و لغزشهای دیگران: منظور جستجو کردن عیبهای دیگران و آزار دادن دیگران با این کار میباشد.
- خیرخواهی برای مؤمنان: منظور از خیرخواهی این است که آنچه را که بر خود میپسندید بر دیگران نیز بخواهید.
- ریا: منظور از ریا؛ نشان دادن عمل است به مردم به منظور جاهطلبی و خودنمایی و برای این که نزد آن ها پرهیزکار و متّقی جلوه دهد.
- تولی: منظور دوستداری دوستان خدا است.
- تبری: منظور دشمنی با دشمنان خدا است (نقیب السادات، ۱۳۸۴).
۵ ـ بعد پیامدی: این بعد بر اجرای اصول و فرامین دینی در زندگی روزمره تأکید دارد که به عنوان مثال شامل عفو به جای قصاص، صداقت و درستکاری در داد و ستد و. . . میباشد که مواردی از این بعد در ذیل آورده شده است:
- حسادت: منظور از حسادت این است که آنچه را که خدا به دیگری داده، برای او نخواهی و از آن رنج بری و آرزوی زوال آنرا داشته باشی، چه آن که به خودت برسد یا نرسد.
- صبر: منظور داشتن تحمل در برابر گرفتاریها و سختیها است. (که این شکیبایی خیر در پیش دارد).
- تقلید از مجتهد: منظور پیروی از دستورات مجتهد واجد شرایط در زمینهی احکام و مسائل دینی است (نقیب السادات، ۱۳۸۴).
اعمالی که ادیان مختلف توصیه میکنند، از انجام مناسک و فرایض مذهبی (مانند نماز، روزه، حج و. . .) تا التزام به یک زندگی اخلاقی (بعد پیامدی دین) متغیر است. در میان عرف مسلمانان نیز تقید دینی و ایمانی معمولاً با بعد پیامدی شناخته میشود؛ به عنوان مثال مردم فروشندهای را مؤمن و متدیّن میدانند که جدا از تقید به انجام واجبات دین، فردی با انصاف، امانتدار، راستگو، با حیا و. . . باشد. بنابراین تدیّن و دینداری، آنطور که مردم میفهمند و تعبیر میشود، لاجرم دارای بعد پیامدی است و با این بعد مراتب آن فهمیده میشود (پترسون[۱] ، ۱۳۷۷).
میتوان گفت که بعد پیامدی دینداری به تعبیر قرآن کریم، همان عمل صالح است که در جایجای این کتاب مقدس، بعد از ایمان و به عنوان مکمل آن یاد شده است. وقوع انقلاب اسلامی در ایران و رهبری آن توسط امام رحمهمالله جلوهای جدید از مناسبات نسلی در تاریخ و تمدن این مرز و بوم کهن بود که اندیشمندان و محققان به لحاظ ماهیت و محتوا، آن را به عنوان یک نمونهی عینی و واقعی ارزیابی میکنند. جوانگرایی و جوان محوری در عرصهی تحولات انقلاب و نیز استراتژی تداوم انقلاب، این ایده را بارور کرد که نسل جوان، توانا، پیشرو و قابل اعتماد است (موسوی خمینی، ۱۳۷۸).
برای جمع بندی مبحث ابعاد دین به بحث سنجش دینداری میپردازیم؛ زیرا سنجش یک مفهوم در آغاز نیازمند تعیین ابعاد تشکیل دهندهی آن است.
سنجش دینداری و مذهبی بودن
موضوع دینداری یا اصولاً پرداختن به بحث دیندار بودن یا نبودن افراد جامعه، بحثی است که از جهت سابقه به دههی ۱۹۶۰ مغرب زمین باز میگردد و درست با همان دغدغههایی که امروز ما با این سؤال روبرو هستیم در آنجا هم متخصصان رشتهی جامعهشناسی، پژوهشگران اجتماعی و گاهی هم مدیران به این موضوع میپرداختند. در آنجا سؤال پیش آمده این بود که: مدرنیته با ایمان چه خواهد کرد؟ آن را تقویت میکند یا تضعیف؛ مردم دیندارتر شدهاند یا برعکس؟ و عمدتاً جامعهشناسان دینی نیز که سابقهی کار در کلیسا و دغدغههای مذهبی داشتند، به این موضوع پرداختند (سراجزاده، ۱۳۸۳).
این امر مقدمهی بحثهایی شد که حدود دو دهه در میان صاحبنظران علوم اجتماعی و جامعهشناسان و تاحدی روانشناسان وجود داشت. البته این مطلب که سنجههای دینداری چیست؟ آیا میتوان سنجهای برای دینداری ساخت؟ چه سنجهای باید ارائه شود که بر اساس آن بتوانیم در مورد دینداری افراد جامعه قضاوت کنیم؟ و. . . در دورهای افول کرد، اما بار دیگر از دههی ۱۹۸۰ میلادی، به ویژه اواخر این دهه به بعد، موضوع دینداری و سنجش گرایشهای دینی، هم در مغربزمین و هم در جوامع دیگر، بهطور جدی مطرح شد. یکی از جامعهشناسان امریکایی به نام برگر[۲] در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ در شمار نظریهپردازان برجستهی سکولاریسم بود و استدلال میکرد که مدرنیته به سکولار شدن هرچه بیشتر جامعه منجر خواهد شد. اما از دههی ۱۹۸۰ به بعد آرام آرام این موضوع زیر سؤال رفت. در سال ۱۹۷۷ برگر مقالهای در یک سمینار ارائه کرد که چندی بعد موضوع کتاب وی قرار گرفت. او در آنجا صریحاً به این حقیقت اذعان کرد که تصور پیشین ما درست نبوده و امروزه دنیا و جامعه ـ بهجز برخی استثناهاـ همان قدر دینی است که در گذشته بودهاست (سراجزاده، ۱۳۸۳).
در بسیاری از پژوهشهای تجربی، مسئلهی «دین و دینداری» با درنظر گرفتن یک بعد، مثل فراوانی رفتن به کلیسا یا عضویت در آن، مورد سنجش قرار گرفته است. این نوع سنجش دینداری مورد انتقاد شدید دانشمندان علوم اجتماعی واقع گردیده و اظهار داشتهاند که میزان رفتن به کلیسا و درجهی نفوذ کلیسا در جامعه لزوماً به معنای بیان اعتقادات مذهبی نیست. بسیاری از افراد که دارای اعتقادات مذهبی هستند، بهطور منظم در مراسم مذهبی شرکت نمیکنند. از سوی دیگر منظم بودن اینگونه مشارکت و حضور دائمی به معنای داشتن عقاید نیرومند مذهبی نیست. افراد ممکن است بنابه عادت یا به علت آنکه در اجتماع چنین انتظاری از آن ها میرود در این گونه مراسم حاضر شوند (گیدنز، ۱۹۹۳).
محقق دیگری نیز معرّف حضور در کلیسا را فقط یک شاخص تقریبی از اعتقادات مذهبی دانسته و معتقد است که مذهبی بودن را نباید معادل انجام رفتارها و مناسک مذهبی دانست، چون براساس آن تصویری نسبتاً گمراهکننده و خام از دینداری مردم به دست خواهیم آورد. اگر چه این آمارها به منزلهی شاخص تقریبی روندها در تغییر ایمان مذهبی بهتر از هیچ است، اما مسلماً جانشین سنجشهای مستقیم این اعتقادات نیستند. به نظر وی اعتقاد به خدا و تعهد مذهبی، به معنای میزان اهمیت خداوند نزد افراد، شاخص بسیار حساس بعد دینداری در زندگی فرد است (اینگلهارت[۳]، ۱۳۷۳).
در میان مسلمانان نیز کلود سودکلیف در اندازهگیری تدیّن یک مسلمان، تنها «نماز» را اصل قرار داده است. البته وی اشاره دارد که هر شاخص رفتاری به تنهایی برای اندازهگیری تدیّن کافی نیست، چون رفتار دینی فقط یکی از ابعاد دینداری است (کمال المنوفی، ۱۳۷۵).
[۱] Peterson
[۲] Berger
[۳] Ingelhart