همانطور که پیش از این اشاره شد، اجتناب از موقعیتهای اجتماعی یا عملکردی یکی از عوامل اساسی در حفظ و تداوم اضطراب اجتماعی محسوب میشود (ولز و پاپاجورجیو، ۱۹۹۸)؛ اما امروزه با پیشرفت جوامع و همراه با آن گسترده شدن روابط اجتماعی، اجتناب از موقعیتهای اجتماعی گریزناپذیر به نظر میآید. برمبنای این دو گزاره، این سوال پیش میآید که چرا بهرغم مواجهه افراد مضطرب اجتماعی با موقعیتهای به زعم آن ها تهدیدکننده، اضطرابشان کماکان پایدار میماند؟
در پاسخ، پردازش منفی اطلاعات اجتماعی به عنوان یک تبیین قویاً محتمل مطرح میشود (هیرچ و کلارک، ۲۰۰۴). سوگیری پردازش اطلاعات[۱] شیوه خاص پردازش اطلاعات در حیطه کارکردهای شناختی از قبیل توجه، تفسیر، حافظه و قضاوت تعریف میشود که در راستای تهدیدآمیز بودن موقعیتهای اجتماعی بروز مییابد. فرد با اضطراب اجتماعی به دلیل تحریفهای موجود در فرایند پردازش اطلاعات، تهدید بیشتری را ادراک کرده، به سمت رفتارهای مرتبط با اضطراب سوق داده میشود و اختلال تداوم مییابد (هیرچ و کلارک، ۲۰۰۴). با درنظر گرفتن نقش سوگیریها در تداوم اضطراب اجتماعی، پرداختن به سوگیریهای پردازش اطلاعات به عنوان مکانیزم علی اختلال اضطراب اجتماعی حائز اهمیت می کند. علاوه بر این با توجه به هدف پژوهش حاضر و تمرکز بر سوگیری توجه و سوگیری تفسیر، در این بخش به این دو مؤلفه کلیدی به تفصیل پرداخته خواهد شد.
۲-۱-۲-۱- سوگیری توجه در اضطراب اجتماعی
سوگیری توجه، توجه نشان دادن به شیوههای ناسازگارانه تعریف میشود که توجه بیرونی و درونی را دربرمیگیرد (کلارک و ولز، ۱۹۹۵).
سوگیری توجه نسبت به محرکهای اضطرابزا در مقایسه با محرکهای خنثی در اختلالات اضطرابی، یافتهای است که مطالعات پژوهشی متعددی از آن حمایت میکنند (بار-هیم[۲]، لیمی[۳]، پرگامین[۴]، باکرمن-کراننبرگ[۵] و ونایجزندورن[۶]؛ ۲۰۰۷؛ موگ[۷]، فیلیپات و بردلی[۸]، ۲۰۰۴؛ ویلیامز، واتز، مکلئود و متیوز، ۱۹۹۷). لازم به ذکر است که این نابههنجاری توجهی در انواع خاص اختلالات اضطرابی جنبه اختصاصی مییابد؛ یعنی افراد به محرکهایی حساسیت نشان میدهند که نگرانیهای آن ها را منعکس میسازد. در حمایت از این فرضیه، گستره وسیعی از پژوهشها اثبات میکنند که افراد با اضطراب اجتماعی در مقایسه با اطلاعات خنثی، توجه خاصی به اطلاعات تهدیدکننده اجتماعی مبین طرد و عدم پذیرش از جانب دیگران دارند (بوگلس[۹] و مانسل[۱۰]، ۲۰۰۴؛ پیشیار[۱۱]، هریس[۱۲] و منزس[۱۳]، ۲۰۰۴؛ موگ، فیلیپات و بردلی، ۲۰۰۴). این توجه انتخابی، پردازش ترجیحی اطلاعات اجتماعی منفی را به بهای نادیده گرفتن اطلاعات اجتماعی مثبت، تسهیل میکند. در نتیجه سوگیری توجه میتواند اضطراب را افزایش دهد، منجر به ارزیابی منفی وقایع اجتماعی شود، از عدم تایید باورهای مرتبط با ترس جلوگیری کند و در نهایت اختلال را تداوم بخشد (رپی و هیمبرگ، ۱۹۹۷؛ کلارک، ۲۰۰۱؛ هافمن، ۲۰۰۷).
با این مقدمه در خصوص سوگیری توجه، ضروری است که به دو حیطه نظری پرداخته شود: مؤلفههای سوگیری توجه و مکانیزم بروز سوگیری توجه.
۲-۱-۲-۱-۱- مؤلفههای سوگیری توجه
مؤلفهها و الگوی سوگیری توجه، بسته به مدت زمان ارائه محرک و به تبع آن مرحله پردازش اطلاعات (خودکار یا راهبردی) تعریف میشود. بر این مبنا سه مؤلفه قابل تفکیک است:
۱) توجه تسهیل شده[۱۴]. این مؤلفه به سرعتی اشاره دارد که توجه فرد به سمت محرک تهدیدکننده جلب میشود. مطالعات نشان دادهاند که در مرحله پردازش خودکار، محرکهای تهدیدکننده سریعتر از محرکهای غیر تهدیدکننده ردیابی میشوند.
۲) دشواری در بازگیری توجه[۱۵]. به درجهای که محرک تهدیدکننده توجه را تسخیر میکند و تغییر توجه از تهدید به محرک دیگر را مختل میسازد، اطلاق میشود؛ به این معنا که بازگیری توجه از محرکهای تهدیدکننده نسبت به محرکهای خنثی دشوارتر است.
۳) اجتناب توجه[۱۶]. بر مبنای این مؤلفه و در مرحله پردازش راهبردی، توجه ترجیحاً به مکان مخالف با نشانه تهدید تخصیص مییابد (کاستر، کرومبز[۱۷]، ورشر[۱۸]، وندم[۱۹] و ویرسما[۲۰]، ۲۰۰۶، موگ، فیلیپات و بردلی، ۲۰۰۴).
۲-۱-۲-۱-۲- مکانیزم سوگیری توجه
در این بخش با در نظر گرفتن عمومیت سوگیری توجه در اختلالات اضطرابی، به مدلهای نظری مطرح شده در خصوص مکانیزم سوگیری توجه پرداخته میشود.
۲-۱-۲-۱-۲-۱- مدل شناختی بک و کلارک (۱۹۹۷)
این الگو، مشخصه اضطراب را سوگیری در ثبت اولیه محرک تهدیدآمیز، فعالسازی سبک اولیه تهدید و فعالسازی سبکهای بسطیافتهتر و وابسته به طرز تفکر معرفی میکند. در گام اول، جهتگیری خودکار به تهدید توسط محرک فراخوانده میشود. متعاقباً بازشناسی اطلاعات منفی منجر به فعالسازی پاسخهای ذاتی شناختی، عاطفی، روانی-فیزیولوژیکی و رفتاری میگردد که در مورد اضطراب به گونهای عمل میکنند که امنیت را افزایش و خطر را کاهش دهند؛ باید توجه داشت از آنجا که اغلب این پاسخها برای افزایش شانس بقا رشد یافتهاند، سخت و غیرمنعطف هستند. در این مرحله، توجه به تهدید یا فعالیتهای مقابله با تهدید معطوف میشود. آخرین مرحله، فرایند ثانویه بسط میباشد که توسط طرحواره فراخوانده میشود و طی آن پردازش تهدید آهسته و با جزئیات صورت میگیرد.
۲-۱-۲-۱-۲-۲- مدل ویلیامز، واتز، مکلئود و متیوز (۱۹۹۷)
در این الگو دو مرحله پردازش پیشتوجهی متمایز، مطرح میشود: در مرحله اول، ارزش تهدیدزایی حادثه یا محرک با مکانیزم تصمیم عاطفی[۲۱] محاسبه میگردد که برمبنای آن سطوح بالای اضطراب موقعیتی، ارزیابی تهدیدی برونداد محرک را افزایش میدهد. اگر ارزش تهدیدی یک محرک به اندازه کافی بالا باشد، مکانیزم ثانوی تخصیص منابع[۲۲] راهاندازی میشود؛ این مکانیزم وظیفه اختصاص منابع توجهی به تهدید را بر عهده دارد و تحت تاثیر اضطراب خصلتی قرار میگیرد. سطح بالای اضطراب خصلتی منجر به تخصیص منابع توجه در جهت تهدید (گوشبهزنگی به تهدید) و در مقابل سطح پایین اضطراب خصلتی به اجتناب توجه از رویداد تهدیدکننده می انجامد. تفاوت در سوگیری توجه بین افراد با اضطراب خصلتی بالا و پایین، با افزایش دروندادهای تصمیم عاطفی آشکارتر میگردد؛ بنابراین، در شرایطی که محرک تهدیدزا ارزیابی شود، افراد با اضطراب خصلتی بالا گوشبهزنگ میشوند در حالی که افراد با اضطراب پایین، گرایش به اجتناب نشان میدهند. درحقیقت تفاوت بین افراد دارای اضطراب خصلتی بالا و پایین در آستانهای است که آن ها را نسبت به تهدیدکنندهها حساس میکند.
آنچه این مدل را با مشکل روبهرو میسازد، عدم توضیح نقش دقیق رقابت در تاثیرات توجهی است. مطالعات آزمایشی که رقابت را برمیانگیزانند، نشان میدهند وقتی تصمیمهای عاطفی در مورد محرکهای منفرد (استروپ) ایجاد میشود، افراد با اضطراب خصلتی بالا به محرکهای تهدیدآمیز سریعتر از محرکهای خوشحال کننده پاسخ نمیدهند؛ اما وقتی محرکها به صورت جفتی ارائه میشوند، افراد اضطرابی کلمات تهدیدزا را سریعتر از کلمات خنثی مشخص میکنند. پس افراد مضطرب سرنخهای مربوط به محرک تهدیدزا را نسبت به دیگر سرنخها، فی نفسه ترجیح میدهند. در نتیجه ترجیح در انتخاب محرک، بیش از توانایی محرک در پردازش اطلاعات افراد مضطرب نقش دارد (متیوز و مکینتاش، ۱۹۹۸؛ به نقل از سیسلر و کاستر، ۲۰۱۰).
۲-۱-۲-۱-۲-۳- مدل اهمن (۱۹۹۶)
از نظر اهمن[۲۳] (۱۹۹۶؛ به نقل از سیسلر و کاستر، ۲۰۱۰) اطلاعات وارد شده قبل از اینکه از سیستم ارزیابی اهمیت که ناهشیار است، عبور کنند، توسط سیستم جستجوگرهای ظاهری[۲۴] تحلیل میشوند. آمادگی زیستشناختی یا محرک بسیار شدید ممکن است منجر به برانگیختگی خودکار فعالیت جستجوگرهای ظاهری شود. بعد از ارزیابی اهمیت، اطلاعات از سیستم ادراک هشیار عبور میکنند که این سیستم به ارزیابی هشیارانه اهمیت محرک، در تعامل با حافظههای هیجانی ذخیره شده در سیستم انتظاری میپردازد. اگر ارزیابی، به ادراک خطر بیانجامد، برانگیختگی خودکار از طریق فرایندهای هشیار رخ میدهد. در این مدل، فعالیت خودکار به تهدید، توسط ارزیابیکنندههای اهمیت مستقیماً تولید نمیشوند بلکه تنها به طور غیر مستقیم، از طریق ادراک آگاهانه اتفاق میافتند.
۲-۱-۲-۱-۲-۴- مدل ولز و متیوز (۱۹۹۴)
ولز و متیوز (۱۹۹۴؛ به نقل از سیسلر و کاستر، ۲۰۱۰) یک چارچوب پردازش کلی، تحت عنوان کارکرد اجرایی خودتنظیمی درمورد سوگیری توجه مطرح نمودند. آن ها سوگیری توجه را به پردازشهای نزولی نسبت دادند که مرتبط با طرحها و اهداف فرد میباشد. پدیدهای مانند تداخل استروپ هیجانی را میتوان به طرحی که به صورت اختیاری اجرا میشود، نسبت داد که در آن بازبینی محرکهای ورودی به آگاهی، به صورت ویژهای صورت میپذیرد. وقتی این قبیل محرکها وارد حوزه آگاهی میشوند، افراد به طور ویژه به آن ها توجه میکنند؛ به ویژه اگر طرح بازبینی تهدید از طریق اضطراب موقعیتی فعال شده باشد. چرا که این مدل فرض میکند طرح بازبینی تهدید، به صورت اختیاری شروع میشود، محرکهای تهدیدکننده توجه را به خود جلب میکنند و محرکهای تهدیدکنندهای که آزمودنی از آن ها آگاهی دارد نیز مجزا میشوند.
۲-۱-۲-۱-۲-۵- مدل انگیزشی-شناختی موگ و بردلی (۱۹۹۸)
در این مدل سیستم ارزیابی ارزش، مسوول ارزیابی ابتدایی و پیش از هشیاری محرک است و متغیرهای متعددی از قبیل ماهیت محرکها، بافتی که محرک در آن قرار دارد، اطلاعات برونگرایانه در مورد سطح برانگیختگی اخیر و تجارب یاد گرفته شده قبلی، میتوانند برونداد سیستم ارزیابی ارزش را تحت تاثیر قرار دهند.
علاوه بر این اضطراب خصلتی منعکسکننده واکنشپذیری سیستم ارزیابی ارزش به محرکهای تهدیدکننده است. در نتیجه، این سیستم در افراد مضطرب بسیار حساس بوده تا جایی که یک محرک منفی جزئی، به عنوان یک محرک تهدیدکننده شدید ارزیابی میشود. برونداد سیستم ارزیابی ارزش، تغذیهکننده سیستم درگیری هدف است که تعیینکننده تخصیص منابع پردازشی است؛ بنابراین اگر محرکی به عنوان دارنده ارزش تهدیدی بالا شناسایی شود، این مکانیزم به طور خودکار فعالیتهای در حال انجام را قطع کرده و منابع پردازشی را متوجه تهدید میکند. در صورتی که محرک با ارزش تهدیدی پایین، ارزیابی شود ارگانیزم به آن توجه نخواهد کرد و پردازش بیشتر آن را قطع کرده و منابع پردازشی را بر روی اهداف جاری متمرکز میکند.
براساس این دیدگاه، تفاوتهای اضطراب خصلتی افراد در حساسیت پردازشهای ارزیابی ارزش محرک تهدیدی نقش کلیدی دارد. به این صورت که یک محرک تهدیدکننده خفیف توسط افراد مضطرب به عنوان یک محرک تهدیدکننده شدید ارزیابی میشود و به سهم خود باعث سوگیری توجه توسط سیستم درگیری هدف میشود. در حالی که افراد با اضطراب خصلتی پایین، این محرک را به عنوان یک محرک خفیف ارزیابی میکنند و به آن توجهی نمیکنند. حال در صورتی که ارزش تهدیدی محرک افزایش پیدا کند، حتی افراد با اضطراب خصلتی پایین هم گرایش شدیدتری برای تخصیص توجه به آن پیدا میکنند؛ بنابراین در دامنه تهدید از خفیف تا شدید، انتظار میرود که افزایش ارزش تهدیدی محرک، باعث افزایش گوشبهزنگی در هر دو گروه افراد با اضطراب خصلتی بالا و پایین گردد (به نقل از سیسلر و کاستر، ۲۰۱۰).
[۱] Information Processing Bias
[۲] Bar-Haim
[۳] Lamy
[۴] Pergamin
[۵] Bakermans-Kranenburg
[۶] van Ijzendoorn
[۷] Mogg
[۸] Bradley
[۹] Bogles
[۱۰] Mansell
[۱۱] Pishyar
[۱۲] Harris
[۱۳] Menzies
[۱۴] Facilitated for Threat
[۱۵] Delayed Disengagement from Threat
[۱۶] Attentional Avoidance
[۱۷] Crombez
[۱۸] Vershuere
[۱۹] Van Damme
[۲۰] Wiersema
[۲۱] Affective Decision Mechanism (ADM)
[۲۲] Resourse Allocation Mechanism (RAM)
[۲۳] Ohman
[۲۴] Feature Detection System