بیانیه حقوق افراد متعلق به اقلیتهای ملی نژادی مذهبی و زبانی(مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد طی قطعنامه شماره ۱۳۵/۴۷ مورخ ۱۸ دسامبر ۱۹۹۲)
مجمع عمومی سازمان ملل متحد؛ با تاکید مجدد بر یکی از اهداف بیان شده در چارتر سازمان ملل متحد پیشبرد و حمایت احترام به حقوق انسانی و آزادیهای اساسی همه افراد بشر بدون درنظر گرفتن تفاوت های نژادی، جنسی، زبانی و یا دینی آنان؛ وبا تاکید مجدد اعتقاد به حقوق اساسی انسان به کرامت و ارزش ذاتی هرانسان به حقوق برابر زن و مرد و حقوق ملل اعم از ملل کوچک و یا بزرگ؛ با ملاحظه اینکه تامین و حفظ حقوق افراد متعلق به ملتها و اقوام ادیان و زبانهای اقلیت ها منجر به ثبات سیاسی و اجتماعی کشورهائی که درآن بسر میبرند میشود ؛ با توضیح این حقیقت که تامین و حفظ مستمر حقوق افراد اقلیتهای ملی، نژادی، مذهبی و زبانی یکی از شرایط لازم پیشرفت اجتماعی و بطور عام ودر چهارچوب یک دموکراسی مبتنی بر حکومت قانون باعث تقویت مودت و همکاری ساکنین آن کشورها میباشد اعلام می دارد
در ماده یک بند ۱ اعلام می دارد «ملل عضو موجودیت و هویت اقلیتهای ملی و قومی فرهنگی مذهبی و زبانی را در محدوده مرزهای این اقلیتها حفظ و شرایط حمایت از حفظ هویت آنانرا فراهم خواهند نمود. ۲. ملل متبوع کلیه تمهیدات لازم قانونی و تصمیمات ضروری را در جهت نیل به این هدف اتخاذ خواهند نمود.»[۲] در این ماده بیانیه صراحتاّ به حقوق زبانی اشاره کرده است و زبان مادری ویا زبان اول هر فرد انسانی جز حقوق زبانی افراد محسوب می شود و بیانیه به حفظ هویت جمعیت زبانی اقلیت ها، توصیه کرده است
ماده دو بند ۱ نیز اشاره می کند«افراد متعلق به اقلیتهای ملی و قومی مذهبی و زبانی (که ازاین پس اقلیتها خوانده میشوند) در حوزه شخصی و اجتماعی حق دارند که آزادانه بدون هرنوع اعمال تبعیض یا مزاحمت از فرهنگ خود برخوردار شده مذهب خود را علنا ابرازداشته و مراسم آنرا انجام دهند و زبان خود را بکار گیرند.»[۳] در این ماده نیز کاربرد زبان افراد در حوزه شخصی و اجتماعی بیان شده است و هر حق استفاده از زبان مادری در حوزه های شخصی و اجتماعی حق بنیادی هر فرد انسانی است.
ودر ماده چهار بند ۲ اعلام می دارد«ملل متبوع اقدامات لازم را برای خلق شرایط مناسب در مورد افراد متعلق به اقلیتها در جهت ابراز ویژگیهای آنان وترویج فرهنگ زبان مذهب سنن ولباسهای آنان اعمال خواهند داشت مگرآنجا که انجام آن مورد خاص با قوانین ملی یا استانداردهای بین المللی مغایرت داشته باشد.»[۴] قسمت آخر این بند بهانه ای در دست دولتها خواهد بود تا از ترویج زبان مادری یا حقوق اساسی افراد جلوگیری به عمل آورند.
و در ماده چهار بند ۳ اشاره می کند «ملل متبوع در صورت امکان بایداقدامات لازم را در اینکه افرادمتعلق به اقلیتها فرصتهای مناسبی برای یادگیری زبان مادری ویا دریافت قوانین و مقررات به زبان مادری خود داشته باشند ایجاد نماید.»[۵] این بند مهمترین بند این بیانیه در مورد حق بر زبان مادری است که به یادگیری زبان مادری و ایجاد قوانین و مقررات به زبان مادری اشاره می کند.
و در ماده چهار بند ۴ نیز اعلام می دارد «ملل متبوع در صورت امکان تمهیدات لازم را در زمینه تحصیل به زبان مادری و تشویق در کسب معلومات تاریخی سنتها زبان و فرهنگی که در درون مرزهای آن اقلیتها وجود دارد اعمال خواهند نمود.»[۶] در این بند نیز صراحتاّ به حق تحصیل به زبان مادری اشاره می کند. حق تحصیل به زبان مادری از حقوق اولیه و اساسی هر دانش آموز می باشد(http://hoghoogh.online.fr/article)
ک – اعلامیه جهانی حقوق زبانی[۷]
اعلامیه جهانی حقوق زبانی – ژوئن) ۱۹۹۶(موسسات و تشکیلات غیردولتی ٬ امضاء کنندگان( بیانیه جهانی حقوق زبانی ) حاضر ٬ گردهم آمده از ۶ تا ٩ ژوئن ١٩٩۶ در بارسلونا؛
با در نظر گرفتن اینکه اکثریت زبانهای در خطر نابودی٬ متعلق به گروه های مردمانی میباشند که از حق حاکمیت ملی خود برخوردار نیستند و اینکه عوامل اصلی که از توسعه این زبانها ممانعت کرده و به روند جایگزینی زبانی دیگر به جای آنها شتاب میبخشند ٬ عبارتند از نبود حکومتهای خودگردان آنها و سیاست دولتها٬ که ساختارهای سیاسی و اداری و زبان خود بر آنها را تحمیل مینمایند،و با در نظر گرفتن این نکته که به منظور تامین نمودن همزیستی صلح آمیز بین جمعیتهای زبانی٬ می بایست اصولی عمومی یافت شوند که تشویق و ارتقاء موقعیت و احترام به همه زبانها و کاربرد اجتماعی آنها در محیطهای عمومی و خصوصی را تضمین نمایند، با در نظرگرفتن اینکه عوامل گوناگون با ماهیتهای غیرزبانی (عاملهای تاریخی٬ سیاسی٬ سرزمینی٬ جمعیت شناسی٬ اقتصادی٬ اجتماعی-فرهنگی و اجتماعی-زبانی و عوامل دیگر مربوط به رفتارهای جمعی) مسائلی را ایجاد می کنند که منجر به نابودی ٬ به حاشیه رانده شدن و یا انحطاط زبانهای بیشمار میگردند ٬ و نیز برای اینکه بتوان راه حل های مناسبی برای هر مورد خاصی اعمال نمود٬ حقوق زبانی میبایست به طوری همه جانبه بررسی گردند، با اعتقاد به اینکه (اعلامیه جهانی حقوق زبانی) به منظور تصحیح عدم توازنهای زبانی در پرتو تضمین احترام و توسعه کامل همه زبانها٬ و پایه گذاری اصولی برای صلح و برابری عادلانه زبانی در سراسر جهان به عنوان عاملی کلیدی در حفظ روابط اجتماعی موزون٬ مورد نیاز میباشد
اعلامیه جهانی حقوق زبانی بدینوسیله اعلام می دارد که:نخست اینکه موقعیت هر زبان٬ درپرتو ملاحظاتی که در زیرآمده اند٬ محصول تقارب و دامنه وسیعی ازعوامل با ماهیتهای سیاسی و قانونی٬ ایدئولوژیک و تاریخی٬ جمعیت شناختی و قلمرو- سرزمینی٬ اقتصادی و اجتماعی٬ فرهنگی٬ زبانشناختی و زبانی-اجتماعی٬ بین زبانی و ذهنی است.
در حال حاضر٬ این فاکتورها بدینگونه تعریف میشوند:تمایل دیرینه یکسان سازی اکثریت دولتها به کاهش تنوع و تشویق رفتارهایی که بر ضد چندگانگی فرهنگی و تکثر زبانی میباشند.
سیر به سوی اقتصاد جهانی و بدنبال آن بازار جهانی اطلاعات٬ ارتباطات و فرهنگ که باعث مختل گردیدن محیطهای مناسبات مشترک و گونه های تاثیر متقابلی که انسجام درونی جمعیتهای زبانی را تضمین مینمایند٬ میشود
جمعیتهای زبانی در عصر حاضر از سوی عواملی مانند نداشتن حکومتهای ملی (خودگردان) خود٬ نفوس محدود٬ و یا جمعیتی که به لحاظ جغرافیائی قسما و یا کاملا پراکنده شده است ٬ اقتصادی شکننده ٬ زبانی استانداردیزه نشده٬ و یا مدلی فرهنگی در ضدیت با مدل فرهنگی مسلط٬ در معرض تهدید قرار دارند.این عوامل٬ ادامه حیات و گسترش بسیاری از زبانها را عملا غیرممکن میسازد مگر آنکه اهداف اساسی زیرین ملحوظ شوند:
از دیدگاه سیاسی، هدف طراحی روشی برای سازماندهی تکثر و تنوع زبانی به گونه ای که به مشارکت موثر جمعیتهای زبانی در این مدل توسعه جدید اجازه دهد.
از دیدگاه فرهنگی٬ هدف تامین و ایجاد محیط ارتباطات جهانی ای سازگار با مشارکت برابر همه خلقها٬ جمعیتهای زبانی و افراد در روند توسعه.
از دیدگاهاقتصادی٬ هدف تشویق پایدار توسعه بر پایه مشارکت همه و بر اساس احترام به تعادل محیط زیست جوامع و در روابط برابر بین همه زبانها و فرهنگها.
تعریف جمعیت زبانی و ارتباط آن با زبان مادری
درماده یک بند ۱، اعلامیه جهانی حقوق زبانی اعلام می دارد (این بیانیه) جمعیت زبانی را بدین گونه تعریف می نماید « هر جامعه انسانی که به لحاظ تاریخی در (محیط سرزمینی) معینی ٬ فارغ از به رسمیت شناخته شدن و یا نشدن آن٬ سکنی گزیده و خود را به عنوان یک توده با هویت واحد دانسته و زبان مشترکی را به عنوان وسیله ای طبیعی برای ارتباط و هم بندی فرهنگی بین اعضای آن توسعه داده است .تعبیر (زبان خاص یک سرزمین)(زبان نیاخاکی) به زبان جمعیتی که به شرح فوق در همچو محیطی سکنی گزیده باشد اطلاق میشود.»[۸]
در این تعریف به زبان مادری اشاره نشده است ، ولی با بهره گرفتن از زبان مشترک و هویت واحد، هم بندی فرهنگی و همچنین زبان نیاخاکی که در تعریف به کار برده شده است می توان به طور غیر مستقیم دریافت که این تعریف به زبان اقلیت ها و قومیت ها اشاره دارد. و اقلیت ها معمولا به زبان مادری خود تکلم می کنند.
حقوق شخصی غیر قابل سلب در رابطه با زبان مادری
و در ماده سه بند ۱ اشاره می کند «این اعلامیه حقوق زیر را به عنوان حقوق شخصی غیرقابل سلبی که در هر گونه شرایط٬ امکان برخورداری از آنها وجود دارد٬ قبول می نماید:
– حق به رسمیت شناخته شدن شخص به عنوان عضوی از یک جمعیت زبانی؛
– حق شخص برای استفاده از زبان خود در مکانهای خصوصی و عمومی؛
– حق شخص برای استفاده از نام خود؛
– حق شخص برای ایجاد مناسبات و پیوند با دیگر اعضای جمعیت زبانی مبداء خود؛
– حق شخص برای حفظ و گسترش فرهنگ خود»[۹]در این ماده هر یک از افراد انسانی را عضو یک جمعیت زبانی خاص میداند و همه جمعیت های زبانی را به رسمیت شناخته و استفاده اشخاص از زبان خود را در مراکز عمومی و خصوصی بلامانع دانسته است.
همچنین در همین ماده بند ۲ اشاره می کند که«این بیانیه اعلام میداردکه حقوق جمعی گروه های زبانی٬ علاوه بر حقوق فوق الذکر که تک تک افراد عضو گروه های زبانی از آنها برخوردار میباشند
– حق گروه های زبانی برای آموخته شدن زبان و فرهنگشان؛
– حق گروه های زبانی برای دستیابی به خدمات فرهنگی؛
– حق گروه های زبانی برای حضور برابر زبان و فرهنگهایشان در رسانه های ارتباطی؛
– حق گروه های زبانی در دریافت توجه و اعتناء نهادهای حکومتی و در روابط اجتماعی – اقتصادی تهیه شده به زبان خود»[۱۰]در این بند نیز حق تحصیل به زبان مادری و استفاده از زبان مادری در رسانه های ارتباطی مورد تایید واقع شده است.
استفاده از زبان مادری اقلیت ها در کنار زبان رسمی یک سرزمین
در ماده شش اعلام می دارد«این اعلامیه اعلام می کند که نمی توان تنها براین مبناء که یک زبان٬ زبان رسمی دولت است و یا به طور سنتی برای مقاصد اداری و یا برخی از فعالیتهای فرهنگی مشخص دریک سرزمین بکار رفته است ٬ آنرا (زبان خاص سرزمین) بشمار آورد.»[۱۱]در این بند با به رسمیت شناختن زبان مادری دیگر قومها و اقلیتها، به این زبان ها ارزش و احترام نهاده و رسمی شدن زبان مادری دیگر قومیتها را در کنار زبان رسمی سرزمینی خواستار است.
ماده هفت و بند ۱ این اعلامیه بیان می دارد «همه زبانها بیان هویتی جمعی و راهی مجزا برای درک و توصیف واقعیت اند و بنابر این میبایست که از همه شرایط لازم برای گسترش و پیشرفت شان در همه نوع فعالیت و کارکرد برخوردار باشند.»[۱۲] دولتها ملزم هستند تا تدابیر لازم را در جهت کاربرد زبان مادری در همه زمینه ها اتخاذ نمایند.
و همچنین در بند دو اشاره می کند«همه زبانها محصول آفرینش جمعی بوده و به عنوان ابزار همبستگی٬ تعیین هویت٬ ارتباط و افاده خلاق برای استفاده فردی در درون یک جمعیت٬ در دسترس همگان قرار دارند»[۱۳]در این بند زبان را به عنوان عامل تعیین کننده هویت یک فرد یا جمعیت زبانی قلمداد کرده و استفاده و کاربرد آن را درون یک جمعیت توصیه می کند.
در ماده هشت بند ۱ این اعلامیه بیان می کند «همه جمعیتهای زبانی از حق سازماندهی و مدیریت منابع خویش٬ برای تضمین نمودن کاربرد زبانهایشان در همه فعالیتها در درون جامعه برخوردارند»[۱۴] در این بند نیز به حقکاربرد زبان مادری در درون فعالیت های جامعه تاکید دارد.
توسعه ی زبان مادری
همچنین در ماده نه اشاره می کند « همه جمعیتهای زبانی حق دارند که سیستم زبانی خود را٬ بدون مداخلات اجباری و یا القائی٬ تنظیم و استانداردیزه نموده٬ حفظ٬ توسعه و ارتقاء دهند»[۱۵] جعیت های زبانی حق دارند در راستای زبان مادری خود تحقیق نموده و قواعد و دستورهای زبان مادری خود را تنظیم نمایند و برای حفظ و توسعه و ارتقای آن در سطح آموزش عالی تمهیدات لازم را اعمال نمایند.
ممنوعیت تبعیض علیه زبان مادری
ماده ده بند ۲ این اعلامیه بیان می دارد«این اعلامیه تبعیض بر علیه جمعیت های زبانی را غیرقابل قبول می داند٬ فارغ از آنکه این تبعیض بر مبنای درجه حاکمیت سیاسی مستقل جمعیت زبانی؛ موقعیت تعریف شده آن جمعیت ها از لحاظ اجتماعی٬ اقتصادی و یا دیگر لحاظها؛ درجه استانداردیزه شدن٬ مدرنیزاسیون و یا به روز شدگی زبانهایشان و یا هر معیار دیگری اعمال گردد»[۱۶]این اعلامیه حکومت ها را ملزم می کند تا از هر گونه تبعیض نسبت به زبان مادری جمعیت های زبانی اجتناب نموده و تمهیداتی بیاندیشند تا سازمان های عمومی چنین تبعیض های را اعمال ننمایند.
کار برد زبان مادری در مراکز عمومی
در ماده پانزده بند ۱ اشاره می کند « همه جمعیتهای زبانی حق دارند که در سرزمین- قلمرو خود به طور رسمی بکار برده شوند»[۱۷]دولت ها بهتر است سازو کارهایی را به منظور اجرای این ماده بیاندیشند
و در بند ۲ اعلام می دارد«همه جمعیتهای زبانی از این حق برخوردارند که تمام اسناد اداری٬ مدارک شخصی و دولتی و قیدیات محضرهای عمومی ثبت شده به زبان خاص سرزمینشان (زبان نیاخاکی شان)٬ معتبر و قابل اجراء شناخته شوند. و هیچ کس و مقامی نمی تواند تظاهر به نادیده گرفتن و بی خبری از این زبان بنماید.»[۱۸] در این ماده به کاربرد زبان مادری در مراکز عمومی ادارات و نهادها اشاره شده است. و حکومت ها و دولت ها ملزم هستند تا تدابیر لازم را در جهت رسمی شدن زبان مادری دیگر اقلیتها در مراکز عمومی، ادارات و نهادها در قلمرو سرزمینی خود اتخاذ کنند.
در ماده شانزده اشاره می کند«همه اعضای یک جمعیت زبانی حق دارند که با مقامات دولتی به زبان خویش ارتباط برقرار کرده و اعتناء متقابل در زبان خود را از آنها دریافت کنند.این حق همچنین بخشهای مرکزی٬ سرزمینی٬ محلی و تقسیمات فرامنطقه ای٬ شامل سرزمینی که زبان مورد نظر٬ زبان خاص نیاخاکی آن میباشد٬ را فرا میگیرد»[۱۹] در این بند نیز حق استفاده از زبان مادری همه جمعیت های زبانی در ارتباط با مقامات دولتی تضمین شده است. البته این حق شامل مقاماتی که در سرزمین مورد نظر به زبان نیاخاکی آن سرزمین آشنا باشد را شامل می شود. و اگر چناچه مسئولین به زبان مادری افراد نا آشنا باشند، باید اقدامات لازم را به عمل آورند تا فراد با بهره گرفتن از مترجم بتوانند با مسئولان خود ارتباط برقرار نمایند.
کاربرد زبان مادری در قوانین و مقررات، مجلس قانونگذاری و دادگاه ها
ماده هجده در بند ۱ این چنین بیان می دارد «همه جمعیت های زبانی حق دارند که قوانین و دیگر ملاحظات قانونی که به نحوی به آنها مربوط میشود٬ به زبان خاص سرزمینیشان ( زبان نیاخاکی شان)تهیه و منتشر شوند.»[۲۰] در این بند اشاره دارد به اینکه همه جمعیت های زبانی حق دارند قوانین و مقرراتی که از آن استفاده میکنند به زبان مادری خود آن جمعیت زبانی باشد.
بند ۲ ماده هجده نیز اشاره می کند «مقامات دولتی که درحوزه حاکمیت خود٬ دارای بیش از یک زبان خاص سرزمینی (زبان نیاخاکی) تاریخی هستند٬ میبایست همه قوانین و مقررات قانونی و حقوقی دارای ماهیت عمومی را٬ به تک تک این زبان ها تهیه و منتشر سازند فارغ از اینکه متکلمین به هر کدام ازاین زبانها قادر به فهم زبانهای دیگر باشند و یا نه»[۲۱] این بند دولت ها را موظف می دارد تا قوانین و مقررات هر جمعیت زبانی را به زبان مادری آن جمعیت منتشر سازد.
ماده نوزده اعلامیه جهانی حقوق زبانی در بند ۱ اعلام می کند «زبان رسمی همه مجالس نمایندگی٬ می بایست زبان تاریخی رایج در سرزمینهایی که نمایندگان ٬ نمایندگی آن را بر عهده دارند باشد»[۲۲]در این بند به زبان نمایندگان مجالس قانون گذاری اشاره کرده و اعلام می دارد ،هر نماینده ای در مجلس قانون گذاری حق دارد به زبان مادری خود از حقوق مردم خود دفاع نماید.
و ماده بیست بند ۱ اشاره می کند «هرکس حق دارد زبانی را که به طور تاریخی در یک سرزمین به آن تکلم میشود – هم به شکل شفاهی و هم به شکل نوشتاری- در محاکم و دادگاه های قضائی واقع در آن سرزمین بکار برد.محاکم قضائی باید در امورات داخلی خود٬ زبان خاص سرزمین (زبان نیاخاکی)را بکار برند و اگر بنا به سیستم حقوقی فعلی موجود در کشور٬ ضرورتی به ادامه جریان محاکمات در محلی دیگر موجود باشد٬ میباید به کاربرد زبان اصلی در محل جدید همچنان ادامه داده شود.»[۲۳] در این بند به محاکمه افراد انسانی در محاکم به زبان مادری خود افراد اشاره کرده و می افزاید که باید محاکمه هر فرد، به زبان مادری خود فرد صورت گیرد.
زبان مادری و ثبت اسناد
اعلامیه جهانی حقوق زبانی در ماده بیست ویک اشاره دارد که«همه جمعیتهای زبانی حق ثبت و بایگانی مدارک و اسناد به زبان سرزمینی خود (زبان نیاخاکی) توسط محضرهای عمومی را دارا میباشند»[۲۴] در این ماده به حق ثبت اسناد و مدارک در محضر های عمومی به زبان مادری جمعیت های زبانی اشاره میکند و دولتها را ملزم می کند تا در این مورد، تدابیر لازم را اتخاذ نمایند.
حق آموزش و تحصیل به زبان مادری
در ماده بیست وسه بند ۲ این اعلامیه بیان می کند «آموزش و تحصیل میبایست در سرزمینی که عرضه می شود، به حفظ و توسعه زبانی که یک جمعیت زبانی به آن سخن می گوید یاری رساند»[۲۵]دراین بند به آموزش و تحصیل جمعیت های زبانی به زبان مادری خود این جمعیت ها، به طور غیر مستقیم اشاره دارد.
و همچنین ماده بیست و چهار اعلام می دارد «همه جمعیتهای زبانی حق دارند در باره گستره حضور زبانشان٬ به عنوان زبان رابط و به عنوان زبان مورد مطالعه٬ در تمام سطوح تحصیلی در سرزمین خود «پیش دبستانی٬ ابتدائی٬ متوسطه٬ حرفه ای و فنی٬ دانشگاهی و آموزش بزرگسالان” تصمیم بگیرند.»[۲۶]این ماده نیز به حق کاربرد زبان مادری جمعیت های زبانی در تمام سطوح تحصیلی تاکید دارد.
ماده بیست و نه بند ۱ این اعلامیه اشاره می کند «هر کس محق است که از تحصیل و آموزش به زبان خاص سرزمین خود که درآنجا ساکن است(زبان نیاخاکی) برخوردار گردد.»[۲۷] در این بند به طور مستقیم حق استفاده از زبان مادری جمعیت های انسانی در تحصیل و آموزش مورد تایید واقع شده است.
زبان مادری و سیستم نام گذاری مکان ها
ماده سی و یک اشاره می کند «همه جمعیتهای زبانی حق دارند که سیستم نامهای شخصی خویش را در همه محیطها و در همه مناسبتها حفظ نموده و آنها را بکار برند.»[۲۸]در این ماده به حفاظت و حمایت از زبان مادری جمعیت های زبانی در سیستم نام گذاری محل ها و محیط ها اشاره دارد.
ماده سی و دو بند ۲ در اعلامیه جهانی حقوق زبانی اعلام می کند «همه جمعیتهای زبانی حق دارند که نامهای بومی محلها و مکانها را تثبیت و حفظ نموده٬ در آنها اصلاحاتی اعمال نمایند.همچو نامهای امکنه را نمیتوان به طور کیفی موقوف و منسوخ نمود و یا تحریف و جرح و تعدیل کرد. همچنین نمیتوان اینگونه نامها را پس از تغییرات سیاسی و یا هر گونه دگرگونی و یا حادثه دیگر٬ تغییر داد.»[۲۹] این ماده افراد انسانی و دولتها را موظف می دارد تا نام هایی که به زبان مادری جمعیت های زبانی و اقلیتها ها و قوم ها بر روی اماکن و محل هل وجود دارد را محافظت و حمایت نمایند و نام این مکان ها را تغییر نداده و در تضمین این حقوق معنوی تلاش لازم را به عمل آورند.
زبان مادری در رسانه های ارتباطی
ماده سی و هشت این اعلامیه اشاره می کند «زبانها و فرهنگهای همه جمعیتهای زبانی در سراسر جهان٬ می بایست در رسانه های ارتباطی از معامله و برخوردی برابر و غیر تبعیض آمیز بهره مند شوند.» [۳۰]در این ماده به حضور زبان مادری جمعیت های انسانی در رسانه های گروهی اشاره دارد و نیز دولتها را ملزم می دارد تا از هر گونه روش های تبعیض آمیز در رسانه ها که باعث تحقیر و تحریف زبان مادری دیگر اقلیتها و قومیتها و جمعیت های زبانی می شود اجتناب نمایند.
[۱]Declaration of the Rights of Persons belonging to national minorities, racial, religious and language
[۲]United Nations entities and members of national minorities and ethnic identity, cultural, religious and linguistic minorities within the borders of the preserve and maintain the identity of the support will provide them.
[۳]Persons belonging to national minorities and ethnic, religious and linguistic (that these so-called minorities) in personal and social spheres have the right freely without any kind of discrimination or harassment by their culture, their religion and ceremonies do it publicly Abrazdashth and they are using their own language.
[۴]the respective measures to create favorable conditions for the persons belonging to minorities to express their features promoting their culture, language, religion, traditions Vlbas·hay Mgranja that it will apply to specific national or international standards Baqvanyn is inconsistent.
[۵]If possible Baydaqdamat respective nations in the persons belonging to minorities have adequate opportunities to learn their native language native language or have received to establish rules and regulations.
[۶]If possible, take appropriate measures in the respective native language and to encourage education in languages and cultural traditions of historical information that there are minorities within its borders will be applied
[۷] UNIVERSAL DECLARATION OF LINGUISTIC RIGHTS
[۸]This Declaration considers as a language community any human society established historicallyin a particular territorial space, whether this space be recognized or not, which identifies itself as apeople and has developed a common language as a natural means of communication and culturalcohesion among its members. The term language specific to a territory refers to the language of thecommunity historically established in such a space.
[۹]This Declaration considers the following to be inalienable personal rights which may be exercised in any situation:
the right to be recognized as a member of a language community; the right to the use of one’s own language both in private and in public; the right to the use of one’s own name; the right to interrelate and associate with other members of one’s language community of origin; the right to maintain and develop one’s own culture;
[۱۰]This Declaration considers that the collective rights of language groups may include the following,the right for their own language and culture to be taught; the right of access to cultural services;
the right to an equitable presence of their language and culture in the communicationsmedia;
the right to receive attention in their own language from government bodies and in socioeconomic relations.
[۱۱]This Declaration considers that a language cannot be considered specific to a territory merely on thegrounds that it is the official language of the state or has been traditionally used within the territory for administrative purposes or for certain cultural activities.
[۱۲]All languages are the expression of a collective identity and of a distinct way of perceiving anddescribing reality and must therefore be able to enjoy the conditions required for their developmentin all functions.
[۱۳]All languages are collectively constituted and are made available within a community for individual use as tools of cohesion, identification, communication and creative expression.
[۱۴]All language communities have the right to organize and manage their own resources so as toensure the use of their language in all functions within society.
[۱۵]All language communities have the right to codify, standardize, preserve, develop and promote theirlinguistic system, without induced or forced interference.
[۱۶]This Declaration considers discrimination against language communities to be inadmissible,whether it be based on their degree of political sovereignty, their situation defined in social,economic or other terms, the extent to which their languages have been codified, updated ormodernized, or on any other criterion.
[۱۷]All language communities are entitled to the official use of their language within their territory.
[۱۸]All language communities have the right for legal and administrative acts, public and privatedocuments and records in public registers which are drawn up in the language of the territory to bevalid and effective and no one can allege ignorance of this language.
All members of a language community have the right to interrelate with and receive attention fromthe public authorities in their own language. This right also applies to central, territorial, local andsupraterritorial divisions which include the territory to which the language is specific.
[۲۰]All language communities have the right for laws and other legal provisions which concern themto be published in the language specific to the territory.
[۲۱]Public authorities who have more than one territorially historic language within their jurisdictionmust publish all laws and other legal provisions of a general nature in each of these languages,whether or not their speakers understand other languages.
[۲۲]Representative Assemblies must have as their official language(s) the language(s) historicallyspoken in the territory they represent.
[۲۳]Everyone has the right to use the language historically spoken in a territory, both orally and inwriting, in the Courts of Justice located within that territory. The Courts of Justice must use thelanguage specific to the territory in their internal actions and, if on account of the legal system inforce within the state, the proceedings continue elsewhere, the use of the original language must bemaintained.
[۲۴]All language communities have the right for records in public registers to be drawn up in thelanguage specific to the territory.
[۲۵]Education must help to maintain and develop the language spoken by the language community ofthe territory where it is provided.
[۲۶]All language communities have the right to decide to what extent their language is to be present, asa vehicular language and as an object of study, at all levels of education within their territory: pre-school, primary, secondary, technical and vocational, university, and adult education.
[۲۷]Everyone is entitled to receive an education in the language specific to the territory where s/heresides
[۲۸]All language communities have the right to preserve and use their own system of proper names inall spheres and on all occasions.
[۲۹]All language communities have the right to establish, preserve and revise autochthonous placenames. Such place names cannot be arbitrarily abolished, distorted or adapted, nor can they bereplaced if changes in the political situation, or changes of any other type, occur.
[۳۰]The languages and cultures of all language communities must receive equitable and non-discriminatory treatment in the communications media throughout the world.