(تاکید افراطی بر واپس زنی احساسات ، تکانه ها و انتخابهای خود انگیخته فرد یا بر آورده ساختن قواعد و انتظارات انعطاف ناپذیر و درونی شده درباره عملکرد و رفتار اخلاقی که اغلب منجر به از بین رفتن خوشحالی ، ابراز عقیده ، آرامش خاطر ، روابط نزدیک وسلامتی می شود . طرح واره های این حوزه به طور معمول در خانواده هایی به وجود می آید که در آنها عصبانیت ، توقع و گاهی اوقات تنبیه مشاهده می شود : در این خانوادهها ، بر عملکرد عالی ، بی نقص گرایی، وظیفه شناسی ، پیروی از قوانین ، پنهان سازی هیجان ها ، اجتناب از اشتباه تأکید می شود ، در عین حال که به لذت ، خوشحالی و آرامش و اهمیت چندانی داده نمی شود. معمولاً در چنین افرادی تمایلی نهفته نسبت به بدبینی و نگرانی وجود دارد، بدین صورت که اگر افراد نتوانند در تمام اوقات گوش به زنگ باشند ، همه چیز از هم می پاشد) .
۱۵-منفی گرایی/ بدبینی
تمرکز عمیق و مداوم بر جنبه های منفی زندگی (درد، مرگ، دلخوری، فقدان، عدم توافق ، تعارض ، گناه ، مشکلات حل نشده، اشتباهات بالقوه ، خیانت ، کارهایی که اشتباه انجام می شوند و…) همراه با دست کم گرفتن جنبه های مثبت و خوش بینانه ی زندگی با غفلت از آنها .
این طرحواره معمولاً شامل انتظارات افراطی در طیف و سیعی از موقعیت های کاری، مالی و بین فردی است که خود این حالت منجر به اشتباهات شدیدی می شود، به طوری که شخص در نهایت احساس می کند زندگی شخصی اش از هم پاشیده است . اغلب باعث ترس غیر معمول از اشتباه کردن می شود ، اشتباهی که ممکن است منجر به ورشکستگی مالی ، فقدان ، تحقیر و سرافکندگی یا گیر افتادن در یک موقعیت بد بشود . از آنجا که نتایج منفی و بالقوه چنین حالتهایی ، اغراق آمیز است ، مشخصه ی این بیماران ، نگرانی مزمن، گوش به زنگی، غر زدن یا بلاتکلیفی است .
۱۶-بازداری هیجانی
بازداری افراطی اعمال ، احساسات و ارتباطات خودانگیخته که معمولاً به منظور اجتناب از طرد دیگران ، احسان شرمندگی و از دست دادن کنترل بر تکانه های شخصی صورت می گیرد. معمولی ترین حوزه هایی که بازداری در مورد آنها اعمال می شود عبارتند از :
الف) بازداری از بروز خشم و پرخاشگری .
ب) بازداری از بیان تکانه های مثبت (از قبیل خوشحالی ، محبت، برانگیختگی جنسی و بازی ) .
ج) بازداری از بیان آسیب پذیری یا بیان راحت و صریح احساسات و نیاز های شخصی .
د) تاکید افراطی بر عقلانیت و نادیده گرفتن هیجان ها.
۱۷- معیار های سرسختانه / عیب جویی افراطی
باور اساسی مبنی بر این که فرد برای رسیدن به معیار های بلند پروازانه درباره ی رفتار و عملکرد خود، باید کوشش فراوانی به خرج دهد و این کار معمولاً برای جلوگیری از انتقاد صورت می گیرد. این طرحواره به طور معمول در خانواده هایی به وجود می آید که تحت فشارند، نسبت به خودشان و دیگران بیش از حد عیب جویی می کنند و توقع دارند کارها با کیفیت عالی و در کوتاهترین زمان انجام شوند . این طرحواره اغلب منجر به نقص های جدی در احساس لذت ، آرامش، سلامتی ، احساس ارزشمندی، پیشرفت یا روابط رضایت مندانه می شود و معمولاً به شکل های زیر بروز می کند :
الف) بی نقص گرایی ، توجه غیر معمول به جزئیات یا ارزیابی کمتر از حد عملکرد خود در مقایسه با عملکرد دیگران.
ب) قوانین غیر قابل انعطاف و” بایدها ” ، در بسیاری از حوزه های زندگی از جمله معیار های بالا و غیر واقع بینانه ی اخلاقی ، فرهنگی و مذهبی .
ج)دغدغه ی زمان و کارآمدی به منظور انجام کار بیشتر.
۱۸– تنبیه
باور اساسی مبنی بر این که افراد باید به خاطر اشتباهاتشان ، شدیداً تنبیه شوند. اغلب شامل احساس خشم ، نابردباری و بی صبری نسبت به کسانی (از جمله خود فرد) است که طبق معیار ها و انتظارات او عمل نکرداند . معمولاً این گونه افراد ، به دلیل در نظر نگرفتن شرایط ویژه ، نادیده گرفتن مشکلات دیگران و عدم همدلی با احساسات آنها ، نمی توانند از اشتباهات خودشان و دیگران چشم پوشی کنند ( یانگ ،۱۹۵۰ ؛ به نقل از حسن حمید پور ،۱۳۹۰ ).
حوزه دوم: خود گردانی و عملکرد مختل
خود گردانی یعنی توانایی فرد برای جداشدن از خانواده و عملکرد مستقل . این توانایی در مقایسه با افراد هم سن وسال و سنجیده می شود . بیمارانی که طرح واره هایشان در این حوزه قرار دارد ، از خودشان و محیط اطرافشان ، انتظاراتی دارند که در توانایی آنها برای تفکیک خود از نماد والدین[۶] و دستیابی به عملکرد مستقلانه مانع ایجاد می کند . والدین این بیماران برای آنها هر کاری انجام می دادند و به شدت از آنها حمایت می کردند و گاهی برعکس ، بندرت از آنها مراقبت یا نگهداری می نمودند (که مورد اخیر بسیار نادر است) . افراط و تفریط در حمایت از کودک منجر به بروز مشکلاتی در حوزه خودگردانی می شود . والدین این گروه از بیماران ، اغلب به اعتماد بنفس کودک خود لطمه می زنند و در تقویت عملکرد ماهرانه او در خارج از خانه موفق نیستند. در نتیجه ، این بیماران نمی توانند هویت مستقلی در مورد خودشان بدست بیاورند و نمی توانند زندگیشان را بدون دریافت کمک های بی شائبه دیگران اداره کنند .آنها نمی توانند برای خودشان اهداف مشخصی در نظر بگیرند و در مهارت های مورد نیاز تبحر پیدا کنند ، لذا از نظر کارآیی و کفایت در دوران بزرگ سالی ، مثل یک کودک کم سن و سال عمل می کنند .
بیمارانی که طرح وارۀ وابستگی / بی کفایتی دارند ، احساس می کنند بدون کمک جدی دیگران نمی توانند از عهده مسئولیت های روز مره شان بر آیند . به عنوان مثال ، آنها احساس می کنند توانایی کسب درآمد ، حل مشکلات ، خوب قضاوت کردن ، به عهده گرفتن وظایف جدید و تصمیم گیریِ درست را ندارند . این طرح واره اغلب خودش را به شکل منفعل بودن و درماندگی افراطی نشان می دهد .
بیمارانی که طرحوارۀ آسیب پذیری نسبت به ضرر یا بیماری دارند ، شدیداً می ترسند مبادا هر لحظه دچار یک فاجعه شوند و نتواند باآن مقابله کنند . این افراد از چنین فجایعی می ترسند : (۱) پزشکی (مانند بروز حملات قلبی ، ابتلا به بیماری ایدز) ، (۲) هیجانی( مانند دیوانه شدن ، از دست دادن کنترل( و(۳) محیطی (مانند وقوع تصادف ها ، جنایت ، بلای طبیعی ).
بیمارانی که طرح واره ی خود تحول نیافته / گرفتار دارند، اغلب در خصوص ارتباط شان با یکی یا چند نفر از افراد مهم زندگی شان (اغلب والدین) ، بیش از حد اشتغال ذهنی دارند و به همین دلیل ، فردیّت و رشد اجتماعی بیماران به آنها وابسته است . این بیماران ، سخت معتقدند که حداقل یکی از افراد این رابطه ، نمی تواند بدون دیگری به زندگی ادامه دهد . این طرح واره ممکن است احساساتی مثل غرق در شخصیت طرف مقابل شدن ، فقدان هویت وبی هدف بودن زندگی رادر بگیرد . بیمارانی که طرح وارۀ شکست دارند ، معتقدند بدون شک در دستیابی به حد معمول پیشرفت (زمینه هایی مثل تحصیل ، ورزش ، شغل) شکست خواهند خورد و در مقایسه با هم سن و سالهایشان ، خیلی بی کفایتند . افرادی که این طرح واره را دارند ، اغلب خودشان را کم هوش ، بی استعداد یا ناموفق می دانند ( کلوسکو ،۱۹۵۰ ؛ به نقل از زهرا اندوز ،۱۳۹۰ ).
حوزه سوم: محدودیت های مختل
بیمارانی که طرح واره هایشان در این حوزه قرار دارد ، محدودیت های درونی آن ها در خصوص احترام متقابل وخویشتن- داری به اندازه کافی رشد نکرده است . آن ها ممکن است در خصوص احترام به حقوق دیگران ، همکاری کردن ، متعهد بودن یا دستیابی به اهداف بلند مدت مشکل داشته باشند . علاوه بر این ، چنین بیما رانی اغلب خودخواه ، لوس ، بی مسئولیت یا خودشیفته به نظر می رسند . آنها معمولا در خانواده هایی بزگ شده اند که خیلی سهل انگار و بیش از حد مهربان بوده اند (گاهی اوقات طرح واره استحقاق می تواند شکلی از جبران افراطی طرح واره های دیگرمثل محرومیت هیجانی باشد ) .
معمولا در این قبیل موارد ریشه تحولی اولیه این طرح واره ، محبت بیش از حد نیست .
این بیماران در دوران کودکی ، نیازی نداشته اند از قوانینی پیروی کنند که دیگران از آن قوانین تبعیت می کردند . آنها در دوران کودکی ملاحظه دیگران را نمی کرده اند و خویشتن دار نبوده اند. در نتیجه ، در بزرگسالی، توانایی مهار تکانه های خود را ندارند و نمی توانند ارضاء نیاز های آنی خود را به خاطر دستیابی به منافع آتی به تأخیر بیندازند .
بیمارانی که طرح واره ی استحقاق / بزرگ منشی دارند ، خودشان را یک سر و گردن بالاتر از دیگران می دانند و در نتیجه حقوق و امتیازات خاصی برای خودشان قائل اند . بیمارانی که این طرح واره را دارند ، خود را نسبت به رعایت احترام متقابل که پایه و اساس تعاملات اجتماعی سالم است ، موظف نمی دانند . آن ها اغلب اصرار می کنند که می توانند هر کاری را که دلشان بخواهد، بدون توجه به هزینه ای که این کار برای دیگران دارد ، انجام دهند . آنها دوست دارند به قدرت برسند تا بتوانند برتری خود را به رخ دیگران بکشند (مثل موفق شدن ، مشهور شدن و پولدار شدن ) . این بیماران اغلب بیش از حد پر توقع یا سلطه گرند و در روابط اجتماعی با مشکلات دیگران همدلی نمی کنند .
بیمارانی که طرح واره ی خویشتن – داری / خود – انضباطی ناکافی دارند ، نمی توانند برای دستیابی به اهداف شان ، خویشتن – داری نشان دهند و ناکامی را به قدر کافی تحمل کنند از سوی دیگر نمی توانند ابراز هیجان ها و تکانه هایشان را کنترل کنند . در شکل های خفیف تر این طرح واره ، بیماران بر اجتناب از ناراحتی خیلی تأکید می کنند : به عنوان مثال سعی می کنند در روابط بین فردی ، تعارضی ایجاد نکنند و از پذیرفتن مسئولیت های بیشتر ، طفره می روند (مژگان صلواتی ، ۱۳۸۸).
حوزه چهارم: دیگر جهت مندی
بیمارانی که طرح واره هایشان در این حوزه قرار دارد ، به جای رسیدگی به نیازهای خود به دنبال ارضای نیازهای دیگران هستند . آنها این کار را برای دستیابی به تأیید ، تداوم رابطه ی هیجانی یا اجتناب از انتقام انجام می دهند . این بیماران در روابط اجتماعی تمایل دارند بر پاسخ های دیگران بیشتر از نیازهای خودشان تأکید کنند و اغلب از خشم و تمایلات خودشان ناآگاه هستند . آنها در دوران کودکی ، آزاد نبوده اند تا از تمایلات طبیعی خودشان پیروی کنند و در بزرگسالی به جای این که از درون جهت دهی شوند از محیط بیرونی تأثیر می پذیرند و از خواسته های دیگران تبعیت می کنند . ریشه تحولی طرح واره های این حوزه ، مبتنی بر پذیرش مشروط[۷] بوده است : کودکان باید جنبه های مهم شخصیت خود را برای دستیابی به عشق یا تایید دیگران مهار می کردند . در اکثر این خانواده ها، والدین به جای توجه و اهمیت قائل شدن به نیازهای منحصر به فرد کودک ، بیشتر نیازهای هیجانی یا منزلت اجتماعی خود را مهم می دانند .
بیمارانی که طرح واره ی اطاعت دارند، کنترل خود را به دست دیگران می سپارند و در برابر آنها تسلیم می شوند، زیرا احساس می کنند مجبورند این کار را انجام دهند. کارکرد طرحواره ی اطاعت معمولاً اجتناب از خشم، انتقام یا رها شدگی است. دو شکل عمده ی این طرح واره ی عبارتند از : (۱) اطاعت از نیاز ها : سرکوب تمایلات و خواسته های فرد و (۲) اطاعت از هیجان ها : سرکوب پاسخ های هیجانی ، خصوصاً خشم. طرح واره ی اطاعت معمولاً با این برداشت همراه است که نیاز ها و احساسات فرد مهم و ارزشمند نیستند. این طرح واره ، اغلب به شکل رضایت و اشتیاق وافر برای خرسند کردن دیگران ظاهر می شود، در عین حال که نسبت به نیرنگ و فریب خوردن حساسیتزیادی دارد. اطاعت معمولاً منجر به افزایش تدریجی خشم شده و به شکل علائم ناسازگار ظاهر می شود(مثل رفتار منفعل- پرخاشگرانه ، طغیان های غیر قابل کنترل خشم ، علایم روان تنی یا انزوای عاطفی).
بیمارانی که طرح واره ی ایثار دارند ، نیازهای دیگران را با میل خود و حتی به قیمت از دست دادن رضایت مندی شخصی ارضاء می کنند . آنها این کار را برای کاهش رنج و گرفتاری دیگران ، دوری از گناه ، دستیابی به احساس ارزشمندی[۸]و تداوم رابطه ی هیجانی با افراد نیازمند انجام می دهند . بیمارانی که این طرح واره را دارند، اغلب نسبت به رنج دیگران حساسیت زیادی نشان می دهند . آنها مدام با این احساس دست و پنجه نرم می کنند که نیاز هایشان به طور کافی ارضاء نمی شود و این امر گاهاً منجر به احساس دلخوری آن ها می شود . این طرح واره با مفهوم دوازده مرحله ای «وابستگی بیمار گونه » همپوشی دارد .
بیمارانی که طرح واره ی پذیرش جویی/ جلب توجه دارند ، دستیابی به تایید یا توجه دیگران را سرلوحه ی زندگی خود قرار می دهند . احساس ارزشمندی آنها بیشتر به واکنش دیگران بستگی دارد تا واکنش های خودشان . این طرح واره اغلب مسائلی از قبیل اشتغال ذهنی زیاد نسبت به منزلت اجتماعی ، ظاهر ، پول یا موفقیت به عنوان وسیله ای برای رسیدن به تایید و توجه دیگران را در بر می گیرد . چنین طرح واره ای ، اغلب منجر به تصمیم های سرنوشت سازی در زندگی می شود که غیر قابل اطمینان هستند و نتایج ناگواری در پی دارند (ویشار ،۱۹۵۰ ؛ به نقل از حسن حمید پور ،۱۳۹۰ ).
[۱]-approval-seeking/Recognition- seeking
[۲] -negativity/Pessimism
[۳] -emotional inhibitation
[۴] Unragenting Standars/Hypercriticalnass
[۵] punitveness
[۶]parent figure
[۷] conditional accaptence
[۸] self-esteem