برای اینکه ما به موفقیت دست یابیم و سیستمی که طراحی شده است، اثربخشی لازم را داشته باشد، حتماً بایستی کوشش و تلاش ما دارای چارچوب خاصی باشد. به عبارتی برای رشد بهره وری یک سازمان یا واحد، تلاش و حرکت ما باید براساس فرایندی باشد که به آن چرخۀ بهره وری میگویند. در اندازه گیری بهره وری یک سری داده به عنوان ورودی لحاظ شده که پس از انجام یک سری فرایند به محصول نهایی، تبدیل می شود. بنابراین در اندازه گیری بهره وری برای رسیدن به بهره وری مطلوب، ما با یک سیستم مواجه هستیم .در شکل زیر میتوان مفهوم بهره وری از دیدگاه سیستمی را مشاهده و یک سری به عنوان (Output) کرد. باتوجه به اینکه برای محاسبه بهره وری یک سری ازعوامل (معیارها) به عنوان خروجی لحاظ میشوند، بنابراین برحسب انواع منابع مورد استفاده، یک سیستم بهره وری می تواند طرق مختلفی (Input) ورودی داشته باشد.(خاکی، ۱۳۸۲).
مدیریت بهرهوری فرایندی پیوسته با ۴ مرحله مهم زیر است:
شکل۲-۴- مراحل مدیریت بهره وری(برگرفته از خاکی، ۱۳۸۲).
این فرایند، ممکن است با اندازهگیری سطح بهرهوری یا میزان رشد آن بهمنظور تعیین وضعیت بهرهوری، آغاز شود. پس از اندازهگیری، مرحله ارزیابی بهرهوری آغاز میشود. ارزیابی وضعیت بهرهوری، مدیران را قادر به شناخت نقاط قوت و ضعف مؤسسه کرده و از اینرو میتوانند بهدنبال بهبود در بخشهایی باشند که نیاز به اصلاح دارند. بعد از شناخت بخشهای نیازمند به اصلاح، مدیران میبایستی اهداف موردنظر را تعیین کرده، جایگزینها را انتخاب و برای اصلاح، سازماندهی کنند. هر طرح اصلاحی تا هنگامی که قابل اجراست، باید باقی بماند. بنابراین، فرایند بعدی، اجرای طرح اصلاحی است. در نهایت میزان پیشرفت که از طریق اندازهگیری تغییرات در سطوح بهرهوری مشخص میشود، میبایستی به اطلاع برسد(همان).
استقرار چرخه مدیریت بهبود بهرهوری باعث میشود تا بهرهوری بهصورت فرایندی دائمی ارتقاء یافته، مسیر بهرهوری مشخص شده و بسترسازیهای لازم صورت گیرد. حرکت بهرهوری، لازمه رشد و پیشرفت سازمان بوده و به نهادی شدن بهبود در نظامهای مختلف سازمانی خواهد انجامید (ابطحی ۱۳۸۳).
مدلهای بهره وری منابع انسانی :
مطالعات حاکی از آن است که عملکرد کارکنان، تابعی از انگیزش و توان است. عملکرد فرد، به نوعی تحتتأثیر توانایی و انگیزه وی برای انجام کار است. هر چه این دو عامل در کارکنان بهنحوی مناسب در نظر گرفته شده باشد، عملکرد و بهتبع آن بهرهوری، افزایش مییابد. نام بردن از نیروی انسانی در تمامی مدلهای ارائه شده، بهعنوان یکی از عوامل مؤثر بر ارتقای بهرهوری، بیانگر اهمیت موضوع است. مدل بهره وری هرسی و گلداسمیت «مدل پروکوپنکو«، «مدل یکپارچه عوامل بهرهوری» و «مدل سوترمایستر» از جمله مهمترین مدلها در این زمینه هستند. در خصوص مدلسازی بهره وری منابع انسانی،کوششهای زیادی صورت گرفته است و ازجمله اندیشمندانی که در این عرصه تلاش های بی بدیلی را انجام دادهاند میتوان به هرسی و گلدسمیت اشاره کرد.
مدل بهره وری هرسی و گلدسمیت:
هرسی و گلدسمیت الگوی بهره وری منابع انسانی را که الگوی شاخصهای بهره وری مینامدکه شاخص های آن عبارتنداز: توانکار، شناختشغل، حمایت سازمانی، انگیزش، بازخور عملکرد، اعتبار و سازگاری محیطی
مدل پروکوپنکو[۱]:
پروکوپنکو یکی از مشاوران بینالمللی کار است که عوامل موثر بر بهرهوری سازمان را در طبقهبندی خود به دو گروه کلی داخلی و خارجی تقسیمبندی کرده است. نقطه اتکای این تقسیمبندی، تحت کنترل سازمان بودن یا نبودن عوامل یاد شده است. پروکوپنکو دستهبندی عوامل مؤثر بر بهرهوری یک سازمان را بهصورت شکل زیر ارائه کرده است: (مشبکی و روحانی، ۱۳۸۶).
شکل۲-۵- مدل پروکوپنکو
مدل یکپارچه عوامل بهرهوری:
) در این مدل، عوامل مؤثر در ارتقای بهرهوری به دو گروه اصلی درونی و بیرونی تقسیمبندی شدهاند (شکل ۳
شکل ۲-۶- مدل یکپارچه عوامل بهرهوری (مشبکی و روحانی، ۱۳۸۶).
[۱] Prokopenko