به نظر فروید پرخاشگری یک غریزه ، سائق و یک نیروی خود انگیخته است تا واکنش پاسخ به یک وضعیت خاص . این تنش های پرخاشگرانه در موجودات انسانی بخشی از ساخت ژنتیکی آنهاست که آنان ابقاء در طول تاریخ قادر ساخته است . فروید فرض کرد که تمام انسانها دو غریزه اساسی دارند :
الف ) پرخاشگری .
ب ) تمایلات جنسی .
این دو غریزه معمولاً در رفتارهای انسانی به صورت ترکیبی ظاهر می شوند. غریزه پرخاشگری اساساً مخرب است . بنابراین این غریزه به غریزه مرگ اشاره دارد . این انرژی مخرب و پرخاشگرایانه می تواند به سمت دیگران یا خود فرد جهت گیری شود . همچنین از نظر فروید غریزه پرخاشگری می تواند به کانالهای مثبتی چون پیگیری یک پیشه با یک کار ذوقی نیز هدایت شود . از نظر فروید انرژی پرخاشگری و زیست مایه ای همانند عرق کردن به طور ادواری خود جوش بوده و نیاز به آن دارد که آزاد گردد . این آزاد سازی امکان دارد به طور مستقیم در اعمال رفتارهای پرخاشگرانه یا غیر مستقیم از طریق شیوه های مقبول اجتماعی مانند : کار ذوقی ، بازیهای رقابتی و ورزشی صورت گیرد . فروید معتقد است ، انسان نمی تواند میل به ویرانگری را از خود دور سازد ؛ زیرا گرایش به ویرانگری در نهاد بیولوژیکی وی است . گرچه می تواند این میل را تا حدود تخفیف دهد . هرگز قادر به از میان بردن نیروی آن نیست ، انسان از این وضعیت غامض و فاجعه انگیز خلاصی ندارد ( یونگ ، ۱۳۷۲ : ۳۲ ) .
۳-۲-۷-۲- جامعه ستیزی دیدگاه جان باولبی
جامعه ستیزی ،نوعی به هم ریختگی ارتباط میان فرد و جامعه است و به رفتار نابهنجاری گفته می شود که در جامعه مورد پسند نیست ، ولی معمولاً نزد عامل آن ناپسند و زیان بخش شمرده نمی شود ، شخص جامعه ستیز به هنجارهای اجتماعی بی اعتنا و بی تفاوت است و با دروغ گویی و دزدی حقوق دیگران را پایمال هوا و هوس های خود می سازد . جامعه ستیزان نه سالمند و نه بیمار روانی ، اینان در سازگاری اجتماعی ناتوانند ، ترمزهای اخلاقی ندارند و هنجارهای اجتماعی را کمتر رعایت می کنند . گاه دست به کارهایی می زنند که اساس نظام اجتماعی را متزلزل می کند و ارزش های اخلاقی را به پایین ترین حد خود تنزل می دهند . آنان دائماً در جستجوی ارزشهای افسانه ای هستند و به دلیل ضعف اراده به آسانی گرفتار مواد مخدر و الکل می شوند . انحراف های جنسی به فراوانی در آنها دیده می شود و آنان بدون احساس کوچکترین پشیمانی مرتکب جرم می شوند . جان باولبی بر این باور است محرومیت کودک از مادر در سالهای اولیه زندگی می تواند باعث رفتار جامعه ستیز در سالهای بعد گردد . جامعه ستیزان قبل از رسیدن به ۱۵ سالگی ۲۰/۰ جدایی از مادر ، ۴۲/۰ جدایی از پدر و ۲۱/. جدایی از پدر و مادر هر دو را تجربه کرده اند . ۷۵/۰ این افراد ، سابقه دستگیری های متعدد منجر به زندانی شدن ، شرارت ، باج گیری ، درگیری ، خرید و فروش مواد مخدر ، زور گیری با اسلحه سرد و گرم ، مصرف الکل زیاد ، هرج و مرج جنسی و عدم توجه به مقررات قانونی و مالی و ولگردی را داشته اند. ( ستوده ، ۱۳۸۵ : ۱۲۳ و ۱۲۴ ) .
۴-۲-۷-۲- تئوری محرومیت – پرخاشگری دولارد
بر طبق این تئوری پرخاشگری ، رفتار انحرافی واکنش در برابر اوضاع یا تجاربی است که شخص آنها را محروم احساس می کند . یعنی هر محرومیتی ایجاد پرخاشگری می کند و هر پرخاشگری ناشی از محرومیت است . ( گسن ، ۱۳۷۰ : ۱۶۵ ) .
۵-۲-۷-۲- پرخاشگری از دیدگاه بندورا
بندورا در تحقیقات خود نشان داده است که پرخاشگری کاملاً جنبه تقلیدی دارد و از راه مشاهده کسب می شود و نمی تواند پایه ذاتی داشته باشد . در آزمایش معروف بندورا عده ای از کودکان به مشاهده شخصی پرداختند که با عروسکی رفتار کلامی و عملی پرخاشگرانه داشت . این حالت هم به صورت زنده ، یعنی مدل واقعی و هم به صورت فیلم و هم به صورت کارتون نشان داده می شد . مشاهده شد که کودکان تماشاچی بعداً وقتی با عروسک مزبور گذاشته شوند ، همان رفتارهای پرخاشگرانه را که مدل و سرمشق با عروسک انجام می داد ، انجام می دهند و در این میان تأثیر کارتون و مدل واقعی به ترتیب از همه بیشتر بود . علاوه بر این مشخص شد که وقتی مدل یا سرمشق به خاطر پرخاشگری خود با عروسک مزبور ، مورد تشویق و پاداش قرار گیرد ، اثر آموزش پرخاشگرانه او روی بچه ها بیشتر خواهد شد و وقتی مدل را به خاطر پرخاشگری مورد تنبیه قرار دهند ، تقلید کودکان از وی کاهش پیدا می کند . بدین ترتیب که به عنوان یک پدیده ذاتی ، بلکه به عنوان رفتاری آموختنی بوده و دقیقاً از الگوهای یادگیری تبعیت می کند . ( کریمی ، ۱۳۸۰ : ۲۱۲ ) .
۶-۲-۷-۲- دیدگاه انگیزشی
سومین رویکرد کلی در روانشناسی اجتماعی ، یعنی رویکرد انگیزشی ، بر عوامل انگیزشی که رفتار انسان را هدایت می کنند ، تمرکز دارد . از این رو نظریه پردازان روانکاو تلاش دارند تا نیروهای درونی و گاهی ناخود آگاه را که انرژی دهنده به رفتار و هدایت کننده آن هستند ، بشناسند . رویکرد انگیزشی بر ارضای نیازهای مهم انسان تأکید می ورزد . بر طبق اعتقادات نظریه پردازان انگیزشی ، ناکامی یک علت اساسی پرخاشگری است که حالتی از انگیختگی یا سایق را در شخص بوجود می آورد که در حضور قرینه های مناسب ظاهر می شود . در نتیجه برای کنترل پرخاشگری راه هایی را ارائه می دهند تا بتوان ناکامی را کم کنند .
پالایش
نظریه پردازان انگیزشی ، پالایش یا تخلیه هیجانی را به عنوان وسیله ای برای کنترل رفتار پرخاشگرانه پیشنهاد کرده اند . این اصطلاح که در اصل به وسیله فروید عرضه شده است به آزاد کردن انرژی پرخاشگرانه از طریق ابراز هیجانهای پرخاشگرانه یا از طریق شقوق دیگر رفتار اطلاق می شود . نقش پالایش در کاهش دادن رفتار پرخاشگرانه به روشنی به وسیله دولارد و همکارانش بیان شده است : ابراز هر عمل پرخاشگرانه پالایشی است که انجام اعمال پرخاشگرانه بعدی را کاهش می دهد . به عبارتی مفهوم پالایش چنین می رساند که اگر شما بتوانید با انجام یک عمل پرخاشگرانه خشم خود را از سینه بیرون بریزید ، احتمالاً در موارد بعدی پرخاشگرانه عمل کنید کاهش می یابد .
خیال پردازی
طرفداران دیدگاه انگیزشی معتقد اند که خیال پردازی راه دیگر برای کاهش دادن پرخاشگری است . اگرچه معلوم شده است که رفتار پرخاشگرانه منجر به کاهش تخیلات پرخاشگرانه می شود ، اما شکل مطلوب تر آن ، بعضی ، کاهش رفتار پرخاشگرانه بر اثر تخیلات پرخاشگرانه ، پشتوانه تحقیقی چندانی ندارد ( همان منبع ، ۱۳۸۰ : ۲۱۸ ) .
۷-۲-۷-۲- تئوری ناهماهنگی شناختی لئون فیتگر و پیتر بلاو
از این دیدگاه ناهماهنگی شناختی اساساً حالتی از تنش است که از داشتن و شناخت همزمان پنداره ها ، نگرش ها ، باورها و عقاید فرد که از نظر روانشناختی نامتجانس هستند ، حاصل می شود . لذا در این موقعیت فردی که دچار این ناموزونی می شود در جهت ارضای نیازهای خود درصدد بر می آید تا با بالا بردن ارزش بدیلی که برگزیده است ارزش مابقی را کاهش دهد و از عدم توازن آن بکاهد که در نهایت انتقام جویی ، خشونت ، میل به تجاوز و به طور کلی کجرفتاری اجتماعی پاسخ اولیه اینگونه رفتار خواهد بود ( صدفی ، ۱۳۷۲ : ۵۶ ) .